زندگینامه اسرای به شهادت رسیده در اردوگاه های عراق
به گزارش نوید شاهد اصفهان، هر سال با فرارسیدن 26 مرداد، افکار و اذهان عمومی بازگشت حماسی و خاطره انگیز آزادگان سرافراز به میهن اسلامی در سال 1369 را تداعی می کند. بسی شایسته است در این ایام یاد و خاطره شهدای غریبی که مظلومانه و در غربت در اردوگاه های بعث عراق به شهادت رسیدند را زنده کنیم. به همین منظور شما را دعوت میکنیم به مروری بر زندگینامه 6 شهید غریب شهرستان خمینی شهر که در ادامه مشاهده می کنید.
شهید «عبدالعلی عموشاه»
فرزند کرمعلی نهم اردیبهشت ماه 1342 در خمینی شهر دیده به جهان گشود. عبدالعلی از اوان کودکی در دامن پدر و مادری متدین و عاشق امام حسین (علیه السلام) بزرگ شده بود در مراسم عزاداری ائمه و جلسات دعای کمیل و دعای توسل و مراسم عبادی سیاسی نماز جمعه و رفتن سر مزار شهدا شرکت فعالانه داشت.
عبدالعلی به مطالعهی کتابهای شهید دستغیب علاقهی فراوانی داشت و اوقات بیکاری خود را وقف مطالعهی کتب مذهبی مینمود تا بر سطح معلومات خود بیفزاید و راه خود را انتخاب کند. او برخی از خانوادههای شهدایی را که میشناخت به خانوادههایشان سرکشی میکرد و سعی میکرد با برخی از فرزندان شهدا ارتباط برقرار کرده و به آنها دلداری بدهد.
با شروع جنگ تحمیلی بارها از سوی جهاد و بسیج در جبهه و عملیات های مختلف از جمله بیت المقدس و رمضان شرکت کرد.
در نهایت 18 بهمن 1361 و حین عملیات والفجرمقدماتی در حالی که از ناحیه پا مجروح شده بود به اسارت دشمن در آمد. بعلت جراحات و بی توجهی به امر درمان وی توسط سربازان بعثی حدود یک هفته بعد از اسارت و در 25 بهمن 1361 به شهادت رسید. پیکر مطهرش پس از حدود 20 سال به میهن بازگشت و در گلزار شهدای مصطفویه به خاک سپرده شد.
.............................................................................................................................................
شهید «مهدی فتحی وازیچه»
فرزند رحیم 12 مرداد 1345 در وازیچه از توابع شهرستان خمینی شهر به دنیا آمد.
عشق و علاقه وافر به قرآن و اهل البیت(علیهم السلام)، احترام به والدین، تقید به انجام احکام اسلامی و دوری کردن از غیبت از صفات اخلاقی وی بود.
در دوران دفاع مقدس چندین بار در نبرد حق علیه باطل حضور یافت و سرانجام در عملیات خیبر در تاریخ 10 اسفند 1362 پس از مجروح شدن به اسارت سربازان بعثی در آمد.
وی نیز بدلیل شدت جراحات و قساوت قلب دژخیمان بعثی حدود یک ماه بعد در 7 فروردین 1362 در زندان موصل عراق به فیض شهادت نائل آمد.
پیکر مطهر شهید بعد از 18 سال در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.
.............................................................................................................................................
شهید «مهدی حاج کرمی»
فرزند نعمت اله در بهار سال 1346 در خمینی شهر دیده به جهان گشود.
با حضور در بسیج، داوطلب اعزام به جبهه گردید اما کمیِ سن مانع از این اقدام شد. بنابراین مانند سایرین ابتدا به کردستان اعزام شد. در بهار 1361 به مدت سه ماه به مبارزه با اشرار و دشمنان نظام اسلامی پرداخت.
براساس بعضی گزارشات یک مرتبه مجروح شد ولی به کسی به جز یکی از اقوام چیزی نگفت و از او درخواست کرد رازداری کند زیرا خانواده از رفتن او به جبهه ممانعت به عمل می آوردند.
با فراخوانی نیرو برای جبهه ها، یوسف نیز به اتفاق تعدادی از دوستانش داوطلب اعزام به جنوب شدند.در 21 بهمن 1361 طی عملیات والفجر مقدماتی و هنگامی که از سردرد شدید رنج می برد به اسارت دشمن درآمد.
یوسف در پشت خودروی عراقی از شدت درد بی تابی می کرد و تب و لرز شدیدی داشت. در طول اسارت همواره از شدت درد به خود می پیچید و تلاش می کرد با تلاوت قرآن و احادیث و ... دردها را تحمل نماید.
پس از حدود یک سال شقاوت و بی رحمی بعثیون موجب شد مهدی 6 دیماه 1362 در اردوگاه موصل و در غربت و در حالی که فقط 16 سال داشت به شهادت برسد.
پیکر پاک این شهید عزیز نیز پس از 19 سال در گلزار شهدای امامزاده سیدمحمد(ع) زادگاهش به خاک سپرده شد.
.............................................................................................................................................
شهید «مجتبی حاجیان فروشانی»
در خانواده ای مذهبی 26 آذر 1345 در آبادان به دنیا آمد. او از کودکی بسیار بامحبت و درستکار بود و به پدر و مادر خود بسیار احترام میگذاشت. با شروع جنگ تحمیلی رضایت پدر و مادرش را کسب کرد و به جبهه رفت.
وقتی که به عنوان تکتیرانداز در عملیات والفجر مقدماتی شرکت کرده بود بعد از ساعتها جنگ در تاریخ 21 بهمن 1361 به دست ارتش بعثی به اسارت درآمد و پس از دو ماه اسارت در 21 فروردین 62 در 17 سالگی در یکی از بیمارستانهای عراق به تنها آرزویش که شهادت بود رسید.
پیکرش پس از 19 سال به آغوش خانواده و وطن عزیزش ایران بازگشت و بر روی دستان مردم خمینیشهر تشییع و در گلزار شهدای مصطفویه به خاک سپرده شد. قبل از مبادله پیکر شهید با ارتش عراق به خواب یکی از بستگان آمده بود و گفته بود من آزاد شدم و به وطن میآیم.
.............................................................................................................................................
شهید «حسن ریاحی نسب»
فرزند ابراهیم دوم اردیبهشت ماه 1345 در خمینی شهر متولد شد.
او در سال 1363 به پیشنهاد مادر و رضایت او به خواستگاری یکی از اقوام مادرش رفت. مدت دو سال از این مراسم عقد گذشت. مادرش میگوید: «برحسب علاقهمندی به پسرم و اینکه مدتی از مراسم عقد او گذشته بود میخواستم او را سرگرم زندگی کنم، پیشنهاد دادم که مراسم عروسی برگزار شود اما او گفت: من باید به خدمت سربازی بروم تا دِینی که به گردن دارم را ادا کنم. انشا الله پس از خدمت زندگی مشترکم را آغاز میکنم.»
در دوران دفاع مقدس بارها در جبهه حضور یافت و سرانجام در 31 تیر 1367 در مصاف با دشمن در جبهه سومار به اسارت ارتش عراق درآمد. او در 24 شهریور 1368 بر اثر نارسایی حاد کلیه در زندان رمادیه عراق به شهادت رسید.
پیکر مطهرش پس از سال ها به میهن بازگشت و در قبرستان باولگان جنب مسجد امام محمدباقر(علیه السلام) خمینی شهر به خاک سپرده شد.
.............................................................................................................................................
شهید «اکبر عسکر»
فرزند رجبعلی در شب نیمه شعبان سال 1350 در خمینی شهر به دنیا آمد.
وی خطاط و هنرمند بود و در ایام دهه فجر مسیرهای راهپیمایی را پر از نقاشی پرچم های آمریکا و اسرائیل و شوروی می کرد و شعارهای مرگ بر آمریکا می نوشت.
پدرش(رجبعلی) در سال 1365 به شهادت رسید. دو ماه پس از شهادت پدر، علی رغم مخالفت های سپاه به خاطر شهادت پدر و سرباز بودن برادرش با اصرار وارد سپاه و مشغول کار در تبلیغات شد و پس از آن با اصرار فراوان برای اولین بار در سال 66 در عملیات والفجر 10 شرکت کرد.
سرانجام 28 فروردین 1367 در منطقه فاو به اسارت دشمن درآمد و بر اثر شکنجه های بعثی ها در سوم شهریورماه 67 به فیض شهادت نائل آمد.
پیکر این شهید آزاده در هفتم اردیبهشت سال 91 بعد از 24 سال دوری از خانواده نزد آنها بازگشت و در گلزار شهدای درب سید خمینیشهر به خاک سپرده شد.