نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

پسرم در درگیری با ضد انقلاب شهید شد

پسرم در درگیری با ضد انقلاب شهید شد

عبدالله خلیلی پدر شهید «ابراهیم خلیلی» می‌گوید: «ضدانقلاب منطقه زیاد بود و هر از گاهی درگیری پیش می آمد تا اینکه در درگیری پسرم شهید شد نامردی کردند فقط ضد انقلاب می زد.»
بدون دیدن هیچ آموزشی، داوطلبانه نام‌نویسی کرد

بدون دیدن هیچ آموزشی، داوطلبانه نام‌نویسی کرد

حسن عادلی پدر شهید «بخشعلی عادلی» می‌گوید: «برگشت و بدون دیدن هیچ آموزشی داوطلبانه نام نویسی کرد برای خدمت سربازی، گفتم که بذار اسمت دربیاد بعد میری، گفت که اول و آخرش باید برم، رفت به شهر دیزج با دوستانش که اونجا بود در حین آموزش دیدن، پسرم را شهید کردند.»
گفتم تو رو دادم که در راه خدا شهید بشی

گفتم تو رو دادم که در راه خدا شهید بشی

فضه الهوردی مادر شهید «بایرامعلی علیلو » می‌گوید: «گفتم که تو رو دادم به امانت خدا، گفت اینجوری نگو بگو که تو رو دادم در راه خدا شهید بشی، اینم به روی چشم تو رو دادم که در راه خدا شهید بشی به قرآن و اسلام کمک کنی رفت و دیگه نیومد.»
راه پیروزی از دل فداکاری می‌گذرد

راه پیروزی از دل فداکاری می‌گذرد

پدر شهید «ابراهیم قویدل» می‌گوید: پسرم بسیجی بود. یک روز آمد پیشم و گفت می‌خواهد به سربازی برود. بعد از نام‌نویسی، او را به منطقه میمک اعزام کردند. مدتی که در جبهه بود، دو بار به مرخصی آمد. همیشه از جبهه صحبت می‌کرد. جنگ همین است؛ هرکس پیروزی می‌خواهد باید فداکاری کند و خون بدهد.
شهیدی که مهربانی‌اش زندگی می‌بخشید

شهیدی که مهربانی‌اش زندگی می‌بخشید

پدر شهید «محمدشریف عبداللهی» می‌گوید: سربازی پسرم در مازندران بود. یک روز همراه یکی از دوستانش به یکی از روستاهای اطراف رفته بودند. شهید متوجه گاوی شد که مریض و روی زمین افتاده بود. نگاهی به آن کرد و شروع به نوازشش کرد. چند دقیقه بعد که برگشتند، دیدند گاو سرحال ایستاده است. نباید از مرگ ترسید، ما به سوی خدا بازمی‌گردیم.