خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
عوض نجفزاده پدر شهید «عزیز نجفزاده» روایت میکند: «عزیز پسر خوب، مودب و مهربانی بود. نمازش هیچگاه قضا نمیشد و همیشه سعی می کرد به دیگران کمک کند. او در سال ۱۳۶۰ به عنوان بسیجی جبهه اعزام شد و در عملیات والفجر۴ در سال ۱۳۶۲ به شهادت رسید. پیکرش ۱۰ سال بعد به میهن اسلامی بازگشت.»
کد خبر: ۵۶۲۰۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۹
قسمت نخست خاطرات شهید «محمد خراسانی»
همرزم شهید «محمد خراسانی» نقل میکند: «هاج و واج به چهره زیبایش که از اشک خیس شده بود، نگاه کردم. هر چند خواندن نماز شب چندان عجیب نبود، اما آن همه آموزش طاقتفرسا و خستگی مفرط دیگر حالی برای نماز نمیگذاشت؛ اما محمد آنقدر عاشق بود که لذت مناجات با خالق را با هیچچیز عوض نکرده بود.»
کد خبر: ۵۶۲۰۳۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۸
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «حمید میرزایی سیرویی» میگوید: «شهید در درگیری با اشرار و راهزنهای مسلح در منطقه کهورستان به شهادت رسید. ایشان فرمانده بندر خمیر بود و در آن منطقه در حال گشتزنی بودند، اشرار در آنجا کمین کرده بودند و شهید با آنها برخورد میکند و ...»
کد خبر: ۵۶۲۰۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۸
قسمت نخست خاطرات شهید «حسینعلی حسنی»
مادر شهید «حسینعلی حسنی» نقل میکند: «در برپایی نماز بسیار وقتشناس و به نماز اول وقت و فضیلت آن پایبند بود. با دیگر دوستانش قرار میگذاشتند به دیدار خانوادههای معظم شهدا میرفتند و این موضوع را تکلیف میدانست.»
کد خبر: ۵۶۲۰۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۸
روایتی خواندنی از همرزم شهید«غلامرضا سیاه کمری»
«عباس جعفری»، میگوید: بسیار مقید به امور شرعی بود. همیشه با احتیاط با همه برخورد میکرد. به شدت دلبستهی اهل بیت و بویژه حضرت فاطمه(س) بود. همیشه ما را از گناه حتی گناهان صغیره هم بر حذر میداشت.
کد خبر: ۵۶۱۹۲۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۶
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «حسن ربیعی شریفی» میگوید: «شهید اخلاق خوبی داشت. کارگر شرکت نفت بود و در بسیج هم حضور فعالی داشت. زمانی که نیرو به خرمشهر میبردند شهید هم همراهشان رفت و در آنجا به اسارت گرفته شد، بعد از اینکه به اسارت گرفته شد، شهید را به عراق بردند و ...»
کد خبر: ۵۶۱۸۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۶
قسمت دوم خاطرات شهید «مجید آتشفراز»
نامادری شهید «مجید آتشفراز» نقل میکند: «پرچم سبزی توی دستم بود. بالای کوه که رسیدم، حرم امام حسین پیدا بود. خودم رو به حرم رسوندم. میله پرچم سبز رو توی حرم در زمین فرو کردم.»
کد خبر: ۵۶۱۸۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۶
قسمت نخست خاطرات شهید «مجید آتشفراز»
همرزم شهید «مجید آتشفراز» نقل میکند: «یک بعدازظهر بود که از خط برگشت. گفت: علیرضا! یک لیوان آب خنک به من میدی؟ گفتم: تا برگردی آب خنک درست میکنم. در حال وضو گرفتن بود که گلوله خمپاره آمد، منفجر شد و سر او را برد.»
کد خبر: ۵۶۱۸۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۴
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «محمد کارگر» میگوید: «قبل از اینکه شهید به شهادت برسد، همرزمش بهش اطلاع میدهد که تیراندازی شده است و تا شهید متوجه میشود تیر به گلویش اصابت میکند. همرزم شهید گفت زمانی که شهید به شهادت رسید بوی خوشی از پیکرش به مشام میرسید...»
کد خبر: ۵۶۱۷۸۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۳
خاطره نگاری جانبازان
آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با جانباز 70 درصد سرافراز «حاج حسین خسرو خاور» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند
کد خبر: ۵۶۱۷۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۲
خاطرات شفاهی پدر شهید؛
پدر شهید «سید مسعود عزیزآبادی» در خاطرات ی از مردانگی و جسور بودن فرزند شهیدش گفت: «مسعود به هیچ وجه زیر بار حرف زور نمیرفت و هرکجا حقی پایمال میشد از مسعود کمک می گرفتند. اعزام به جبههاش کاملا داوطلبانه بود.»
کد خبر: ۵۶۱۶۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۲
خاطرات شفاهی پدران شهدا؛
پدر شهید «غلامحسین وروانی» در خاطرات ی از فرزند شهیدش گفت: «قبل از تولد غلامحسین، هر فرزندی که به دنیا می آمد از دنیا می رفت. نذر کرده بودم که اگر خدا به من فرزندی عطا کند او را سرباز امام زمان (عج) تربیت کنم و درس فقه بخواند. مشکلاتی پیش آمد و نشد و خداوند به گونهای دیگر برای او مقدر کرده بود تا سربازی کند.»
کد خبر: ۵۶۱۶۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۲
«گفتم خوب، فردا ما هم با شما هستیم؟ ما را هم با خودت میبری؟ نگاه معناداری به من کرد و جواب داد اگر با من بیایی دیگه برنمیگردی! ...» ادامه این خاطره از شهید «محسن بلندیان» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۱۶۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۱
خاطرات شفاهی مادران شهدا؛
مادر شهید «محمد غیاثی پور» در خاطره از فرزند شهیدش گفت: «محمد 13 ساله بود که جنگ شد. پدرش افسوس میخورد که چرا جوانی ندارم که راهی جبهه کنم. محمد با شنیدن حرف پدر گفت پدر جان پس من جوانت نیستم! اگر چه سنم کم است اما من آرزوی تو را برآورده می کنم.»
کد خبر: ۵۶۱۶۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۸
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «علی اصغر غیاث آبادی» در خاطرات ی از وضعیتی اقتصادی ضعیف خانواده، کمک علی اصغر در امرار معاش خانواده و کمک پدر بودن شهید برایمان گفت که مخاطبین گرامی را دعوت به دیدن آن میکنیم.
کد خبر: ۵۶۱۶۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۶
خاطرات شفاهی مادران شهدا؛
مادر شهید «حسین علی آبادی» در خاطرات ی از فرزند شهیدش گفت: «حسین خیلی مهربان و با حجب و حیا بود. با آن که وضع مالی پدرش خوب نبود، هرگز از پدرش چیزی نمیخواست که باعث ناراحتی ایشان شود.»
کد خبر: ۵۶۱۶۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۸
خاطرات شفاهی مادران شهدا؛
مادر شهید "علی اکبر خسروانی" در توصیف فرزند شهیدش گفت: «افتخار می کنم که بچه ام را به راه قرآن دادم. این کودک برای این دنیا نبود. او مَلک بود و فردوس برین جایش بود. وقتی گریه می کردم او را پسرم صدا نمیکردم ، سرور ما بود. مردی بود برای حراست از مملکتش.»
کد خبر: ۵۶۱۶۷۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۲۷
خاطرات شفاهی مادران شهدا؛
مادر شهید «نادر تمجیدی» در خاطرهای از شفا گرفتن فرزندش و تغییر نام او به نیت نظر و عنایت امام رضا (ع) گفت: «در کودکیاش به شدت بیمار شد و دکترها او را جواب کردند، وقتی او را به خانه آوردم همه گفتند او زنده نمیماند اما تقدیر میخواست او سرباز لشکر 77 خراستان شود.»
کد خبر: ۵۶۱۶۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۲۷
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید "محمد علی نائینی" در خاطرات ی از فرزند شهیدش گفت: «روزی عالمی به روستا آمد و بعد از اینکه محمدعلی به موعظه های او گوش داد به خانه آمد و از من خواست به جبهه برود و من هم مانع رفتنش نشدم.»
کد خبر: ۵۶۱۶۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۲
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید "غلامحسین نوروزی نژاد" در خاطره ای از فرزند شهیدش گفت: «انقلاب که شد درس را رها کرد و راهی جبهه ها شد. تا امر امام خمینی ره را اجرا کند. این نظام به برکت وجود خون این شهیدان است که پایدار مانده است.»
کد خبر: ۵۶۱۶۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۴