سردار شهید«میرجعفر خراسانی مقدم» هنگام عزيمت به لبنان این جمله را پشت عکسش نوشته بود: در بهار آزادی که انتظار داشتيم نتوانستيم با شهادت خود از اسلام دفاع کنيم شايد با هديه جان بی‌ارزش به رهبر و فلسطين عزيز بتوانيم دين خود را ادا کنيم.

به گزارش نوید شاهد اردبیل، سردار شهید میرجعفر خراسانی مقدم، سوم مرداد 1336، در شهرستان اردبیل دیده به جهان گشود. پدرش میرداود، خواربارفروش بود و مادرش پروین نام داشت. تا پایان متوسطه در رشته ریاضی درس خواند و دیپلم گرفت. در انقلاب از فعالین بود و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به جنبش فتح فلسطین پیوست و در مقابل رژیم صهیونیستی به مبارزه پرداخت. بعد از آغاز جنگ تحمیلی به ایران برگشت . از سوی ستاد جنگ های نامنظم شهید چمران در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم اردیبهشت 1360 با سمت معاون عملیات در سبحانیه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای بهشت فاطمه اردبیل به خاک سپرده شد.

شايد با هديه جان بي ارزش به رهبر و فلسطين بتوانيم دين خود را ادا کنيم

به هنگام عزيمت به لبنان جمله‌ای را در پشت عکسش نوشته بود: «در بهار آزادي که انتظار داشتيم، نتوانستيم با «شهادت» خود از اسلام دفاع کنيم شايد با هديه جان بي ارزش به «رهبر» و «فلسطين» عزيز، بتوانيم دين خود را ادا کنيم».

برشی از دفتر خاطرات شهيد جعفر خراساني مقدم:

من يک چريک مبارز اسلام و پاسدار حرمت خون شهيدانم. هدفم جهاد در راه الله، ايده آلم پيروزي مستضعفان بر مستکبران.

تا ظلم و فساد و منکرات است اسلحه بر زمين نخواهم گذاشت، هر لحظه سنگرم حجله، تفنگم عروسم و آهنگم تکبير من است. الحق اگر در اين راه بميرم شهيد و اگر بمانم پيروزم. پدر، مادر، دوستان، زماني که به حق لبيک گفته‌ام آگاهانه در اين نهضت عظيم پر محتوا شرکت و در ميدان نبرد قدم گذاشته‌ام. مي‌دانم در هر قطره خونم هزاران فرياد، هزاران انتظار و هزاران لاله نهفته است. مي‌چرخم همچو پروانه به دور شمع مکتب و مي‌گيرم الهام از کانون آن، نوري است عالم گير، پرتوي است از توحيد، يادگاري است از نبوت که مرا به خود جذب کرده، هرلحظه غرورم، وجودم و توانم را تجزيه و مرا به کمال انسانيت سوق و شيفته رهنمود خويش ساخته، تا جان در بدنم هست؛ در خط صراط المستقيم که تنها راهی است انتهايش پيروزي و صدور انقلاب به سطح جهاني و منجر به نابودي ابرقدرتها خواهم رفت. و تا احتزاز پرچم اسلام در بالاي کاخهاي استبداد طلبان و تا آزادي فريادهاي دلخراش محرومين و مظلومين که در زير رگبار صهيونيستي و در زير چکمه هاي ارتش سرخ پليد که در حلقومشان خفه شده مي‌جنگم و مرگ را در بستر حرير موقع خطر همچو شمشير زنگ زده  در غلاف مي‌دانم. و مي پذيرم مکتبي که شهادت دارد اسارت ندارد.»

 

 

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده