برادر شهید «حسن خدامی» نقل می‌کند: «حسن بیشتر از ما به پدر خدمت می‌کرد. در خانه به کارهایش می‌رسید و بیرون از خانه هم کار می‌کرد و درآمد اندکش را خرج خانه می‌کرد. به همین دلیل پدر راضی نبود که حسن از او جدا شود. آن شب را فراموش نمی‌کنم که نگاه حسن به صورت پدر گره خورده بود. وقتی به او نزدیک شد، آن‌قدر پدر را بوسید و در آغوش کشید که همه تعجب کردیم. انگار طاقت گریه‌های حسن را نداشت. پدر بالاخره رضایت‌نامه را امضا کرد.»

پدر راضی نبود که حسن از او جدا شود

به گزارش نوید شاهد سمنان، شهید حسن خدامی فرزند ابوالقاسم، اول فروردین ۱۳۴۲ در شهرستان سرخه به دنیا آمد. پنجم ابتدایی بود که نماز می‌خواند و روزه می‌گرفت. کتاب‌های دینی می‌خواند و در مراسم عزاداری امام حسین (ع) نوحه‌خوانی می‌کرد. مدتی جوشکاری کرد و همچنین به پدرش در کار زراعت کمک می‌کرد. رفتن به جبهه را واجب می‌دانست، به همین دلیل رضایت پدر و مادرش را گرفت و برای اولین بار داوطلبانه در نوزده‌سالگی به جبهه رفت.

پدر راضی نبود که حسن از او جدا شود

برادر شهید نقل می‌کند: «حسن بیشتر از ما به پدر خدمت می‌کرد. در خانه به کارهایش می‌رسید و بیرون از خانه هم کار می‌کرد و درآمد اندکش را خرج خانه می‌کرد. به همین دلیل پدر راضی نبود که حسن از او جدا شود. آن شب را فراموش نمی‌کنم که نگاه حسن به صورت پدر گره خورده بود. وقتی به او نزدیک شد، آن‌قدر پدر را بوسید و در آغوش کشید که همه تعجب کردیم. انگار طاقت گریه‌های حسن را نداشت. پدر بالاخره رضایت‌نامه را امضا کرد.»

روز اعزام بوی عطر می‌داد

علیرضا عربی، خواهرزاده شهید نقل می‌کند: «با این که به تمیزی و نظافت خودش اهمیت می‌داد، ولی به‌خاطر کار در کوره گرمابه پدربزرگ معمولاً بوی نفت سیاه می‌داد. روز اعزام که بغلش کردم، بوی عطر می‌داد. برای جای خیلی مهمی خودش را آماده کرده بود. آن رایحه‌ خوش از وجود پاکش بود، نه عطری که مورد استفاده همه است. بوسیدمش و لحظاتی او را بوییدم. چهره‌اش نورانی بود. چهار اتوبوس از نیرو‌های مردمی که توسط سپاه سازماندهی شده بود، در حال حرکت به سوی جبهه بودند. بلندگوی بسیج محله اجازه نداد بیشتر در آغوش من بماند. خودش هم برای رفتن به جایی که قرار بود برود، عجله داشت.»

ترکش‌ها تمام بدنش را پاره کرده بودند؛ اما او با‌روحیه بود

او در عملیات بیت‌المقدس، آزادسازی خرمشهر شرکت کرد. در منطقه شلمچه مجروح و به دلیل شدت جراحات در بیمارستان بستری شد. زمانی که ترکش تمام بدنش، به‌خصوص شش‌هایش را سوراخ‌سوراخ کرده و ترکش دیگری به اندازه کف دست پشتش را برده بود، روحیه بسیار بالایی داشت. به خانواده‌اش دلداری می‌داد و آن‌ها را به پیروزی جنگ امیدوار می‌کرد.

حسن سرانجام در پانزده خرداد ۱۳۶۱ به شهادت رسید. هم اکنون در گلزار شهدای شهرستان سرخه دفن است.

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده