نوید شاهد - شهید "محمدقاسم رحیمی" از شهدای هشت سال دفاع مقدس در فرازی از وصیت نامه اش آورده است:«سالهاست که درانتظار شهادت نشستم ضجه و زارى‌ها نمودم، اما موانع بزرگ خانمانسوز من از جمله حب دنیا و گناهان زیادمرا از دوستان دیرینه‌ام و برادران پاکم به عقب انداخته است. »

به گزارش نوید شاهد گلستان؛ شهید محمدقاسم رحیمی، یکم خرداد ۱۳۴۳ در روستای النگ از توابع شهرستان کردکوی به دنیا آمد. پدرش طاهر، کشاورز بود و مادرش بدرجهان نام داشت. طلبه بود. سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد و صاحب کی پسر و کی دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و سوم خرداد ۱۳۶۷ با سمت مسئول تبلیغات در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شکم و پا، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم زادگاهش قرار دارد. برادرش علی نیز به شهادت رسیده است.

ث

وصیتی از شهید رحیمی


خدایا از این زندگى ظلمانى خسته ام، از اینکه مى بینم دوستانت و عاشقانت سبکبار به سوى تو پر مى کشند و لقاء تو را به ساعتى مى پویند و مى رسند؛ جانگدازم .
بارالها کوله بار گناه و معصیت تو مرا بس فرسوده و خسته کرده دیگر تاب کشیدن آنرا ندارم.
سالهاست که درانتظار شهادت نشستم ضجه و زارى‌ها نمودم، اما موانع بزرگ خانمانسوز من از جمله حب دنیا و گناهان زیادمرا از دوستان دیرینه‌ام و برادران پاکم به عقب انداخته است. 
و اما چه کنم خود فرمودى "ادعونى استجبلکم" باز هم تو را مى خوانم که مرا به این وادى بکشان مرا از هواى بت پرستى هاو بت نفس رهایى بخش دلم بى تاب است. 
آنجا جبهه است جبهه حق سنگر عشق وعبادت و عرفان و مناجات و ناله و شیون و زارى. خدایا دیگر مرابه وطن برنگردان. 
درصورتى که گرد دورى از تو بر جبینم نشسته باشد. رو ندارم به چشم پدران شهید نگاه کنم تاب نظر بر قامت خمیده مادران شهید راندارم آه طفلان و یتیمان شهدا کمرم را و زانوهایم را قوتش را مى کاهد. 
خجالت مى کشم زنده باشم درجمع مردمى که بهترین سرمایه هایشان را در راهت تقدیم مى کنند.
گاهى حتى سرم را نمى توانم بلند کنم درحالیکه زنده باشم به هر حال روزگارمرا از دوستانم به تاخیر انداخت سالهاست که دوستانم رفتند به دیار محبوب، اما من درنهایت ذلت خفته ام. 

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده