نگاهی به زندگی دو شهید مدافع حرم، شاهین شهر
به گزارش نوید شاهد اصفهان، مدافعان حرم، بزرگترین گروه نظامی متشکل از شیعیان و برادران اهل سنت کشورهای مختلف در قالب تیپهای فاطمیون، زینبیون، حشدالشعبی عراق، حزبالله لبنان و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بودند که در راستای اهداف والای انقلاب اسلامی جبهه مقامت نهضت جهانی اسلام را علیه تکفیری ها و برای دفاع از حرم آلالله شکل دادند. برای دفاع از حرم و حریم اهل البیت (ع) جان خود را در طبق اخلاص نهاده و در سالها مبارزه با تکفیریها امنیت پایداری را در منطقه و در جهان ایجاد کردهاند. نوید شاهد اصفهان به مناسبت 18 مرداد روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم زندگینامه دو شهید مدافع حرم شاهین شهر اصفهان، شهیدان «محمدجواد قربانی و حسین غلامی» را منتشر کرد که در ادامه میخوانید.
شهید «محمدجواد قربانی»
در اولین روز فروردین سال 1362 متولد شد. محمدجواد خیلی زودتر از سن شرعی تکلیفات دینی را انجام داد و به نماز ایستادنش اشک شوق در چشمان مادر میآورد. وی همزمان که فرزند صالحی برای خانواده بود، دانشآموز کوشا و منظمی هم برای مدرسه نیز بود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان فتح حاجیآباد گذراند و سپس تحصیلات مقطع راهنمایی را در مدرسه فتح حاجیآباد و دبیرستان خود را در نواب صفوی شاهینشهر ادامه داد. او به دلیل کمی درآمد خانواده تابستانها کار میکرد و اوقات فراغت خود را با کار کردن میگذراند.
مهمترین ویژگی محمدجواد توجه و حساسیت زیاد به مصرف بیتالمال بود. در طی مدتی که در لشکر هشت نجف خدمت میکردند در دورهها، مانورها و رزمایشهای متعدد شرکت کردند و برای حفاظت از انقلاب اسلامی و دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی و اطاعت از فرمانها فرماندهی معظم کل قوا حضرت آیهالله امام خامنهای (حفظه الله) و دفاع از میهن اسلامی و مبارزه با تروریست و مزدوران استکباری به مأموریتهای مختلفی نیز بهصورت داوطلبانه اعزام شد.
شهید قربانی عاشق شهادت بود و به جستجوی شهادت میگشت. وقتی میخواست راهی سوریه شود حس عجیبی داشت و مطمئن بود که شهید میشود؛ محمدجواد خوشحال به نظر میرسید و به بقیه میگفت: «از همین حالا مرا شهید محمدجواد قربانی صدا بزنید.» برای اعزام آماده بود و حس میکرد که بالاخره به آرزویش دارد میرسد. یک روز در قطعه شهدا اشاره به قبری کرد و گفت «اینجا قبر من است.
محمدجواد یا حسین گویان همراه همزمانش پیش میرود و انگار دعای حضرت زینب بدرقه راهشان بوده است. در سوریه کربلایی دیگر برپا بوده و آنها که یزید زمانهشان را شناخته بودند تفنگ به دست میجنگند و در راه آزادی بارگاه حضرت زینب مخلصانه پیش میروند. در همین میان موسی جمشیدیان و محمدجواد ترکش خوردند. او را به بیمارستان حلب و پس از آن به تهران منتقل میکنند. دردهای جسمانی محمدجواد را اذیت میکند اما جز ذکر یا زینب و یا رقیه چیزی نمیگوید و سرانجام در 25 آبان سال 1394 به شهادت میرسد.
شهید «حسین غلامی»
در یکم فروردین ماه 1372 واز مادری به نام فاطمه درشهر بله ویر افغانستان دیده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران کودکی جهت بهره گیری علم ودانش رهسپار مدرسه گردید و تحصیلات خود را تا پایان دبیرستان در زادگاهش ادامه داد. پس از آن به دلیل مشکلات اقتصادی و نبود کار در افغانستان تصمیم گرفت به همراه خانواده به ایران مهاجرت کند و همزمان با اشتغال ادامه تحصیل دهد. در ایران از طریق کارگری تمام مخارج خانواده را عهده دار گشت. در انجام فرایض دینی بسیار کوشا بود و نماز خویش را اول وقت به جا می آورد. به برادران و خواهران خویش محبت بسیارداشت و همواره از آنها می خواست که به مادر خویش احترام بگذارند.
وی که سراسر وجودش آکنده از عشق به خدا و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بود با شوری بی نظیر جهت صیانت از حریم اهل بیت (ع) راهی سوریه گشت. بسیار باخدا و پیش نماز همرزمان خویش در سوریه بود. اولین باری که به سوریه اعزام گشت، وصیت نامه خویش را به خواهرش داد گویی مطمئن بود که به همرزمان شهیدش خواهد پیوست. هنوز سه ماه از اعزامش به سوریه نگذشته بود که در 22 تیرماه 1394 به فیض عظیم شهادت نائل آمد و پیکر پاک و مطهرش در گلزار شهدای شهر مورچه خورت شاهین شهر به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/