حالى دارم كه آدمى ازدرك آن عاجز است
به گزارش نوید شاهد اصفهان، محمدرضا حجرالاسودی بيستم بهمن 1346، در شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش احمد، و مادرش ملوک نام داشت. دانش آموز دوم متوسطه در رشته تجربی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور يافت. سيزدهم مرداد 1362، در تنگه چزابه بر اثر اصابت ترکش به صورت شهيد شد. مزار او در گلستان شهدای زادگاهش واقع است.
وصیتنامه شهید محمد رضا حجر الاسودی
بسم اله الرحمن الرحيم « انفروخفافاو ثقالاوجاهدو باموالكم و انفسكم فى سبيل الله ذلكم خيرلكم ان كنتم تعلمون.»براى جنگ با كافران سبك باربيرون شويد و در راه خدا به مال و جان جهاد كنيد اين كار براى شما بسى بهتر خواهد بود و اگر مردمى با فكر و دانش باشيد. قرآن كريم.
آنانكه نداى حق شنيدند همه با سر به مناى حق دويدند همه
برتن كفنى ز اطلس خون كردند. درسنگرسرخ آرميدند همه
با سلام
و درود بر رهبر كبير انقلاب و با درود و سلام به شهيدان گلگون كفن كربلاى ايران و با
درود و سلام به پدر و مادر بزرگوارم كه مرا اجازه دادند كه رهسپار جبهه شوم. الان كه
دارم اين وصيتنامه را مىنويسم حالى دارم كه آدمى ازدرك آن عاجز است.
حس شیرین
احساس ديگرى دارم احساسى كه انسان را ازخود بيخود مىكند مانند اين است كه انسان دارد خود را ازبند رها مىكند از قيد و بندها و دامهاى گسترده شده كه انسان را مىفريبد مانند اين است كه دارى از كوه كمال بالا مى روى درحالى كه هنوز اين بندها به پايت بسته شده خيلى به سختى از آن بالا مى روى با كوشش زياد درصدد هستى كه ازآن قيد و بندها رها شوى وآزادانه به قله كمال برسى باقدرت درحال جدال با قيد و بندهاى درونى هستى
تلاش كن و تلاش كن كه رها شوى تا اوج گيرى و به طرف محبوب خود پرواز كنى چه لحظهى باشكوهى است لحظهاى كه به وصال حق نايل شوى آن لحظه زمانى است كه از همه خودهاى درونى رها مى شوى آن لحظه احساس مىكنى كه خداوند دو بال به تو داده كه مى توانى با آن به اوج قله زيبايى آزادى و آن ملكوت اعلى دست پيدا كنى چه باشكوه و زيبا است آزادى .
آزادی حقیقی از دید شهید
درحقيقت آزادى چيزى جز بندگى خدا يا پايبندى به احكام خدا نيست آزادى واقعى آن است كه بر سر رشد و كمال حقيقى انسان هيچ مانعى و مزاحمى وجود نداشته باشد و اين مانعها همان قيد و بندهاى درونى و دنيايى است. آه چه قدر خسته شدم با كوله بار مسئوليت آن هم مسئوليت انسان بودن وآموختن چگونه انسان شدن چقدر پرنشيب و فراز است قلهى رفيع كمال ديگرچيزى به آخر كار نمانده مسئوليت دارد به پايان مى رسد. مسئوليت را به دوش برادر هم سنگرت بسپار و خود را ازاين دنيا بركن وسعادت ابدى را درياب چقدر زيباست مكانى كه به آنجا پرواز خواهم كرد آه ديگر رها شدم ديگر تا قله راهى نيست و بالا خره رسيدن آغاز گشت و به سرمنزل رسيدم.
ديگر پدرم و مادرم غمگين نباشيد در غم فرزندتان زيرا جايگاهى بهتر ازاين جايگاه دارد بهشت برين جايگاه من است ناراحت نباشيدكه من دوباره شما را ملاقات خواهم كرد ديگر عرضى ندارم خدا حافظ.
پانزدهم بهمن 1361محمدرضا حجرالاسودى
منبع: بنیاد شهید منطقه یک اصفهان