سردار شهید احمدرضا ابراهیمی فرمانده گردان مهندسی جهاد سازندگی نجفآباد
سردار شهید احمدرضا ابراهیمی
فرمانده گردان مهندسی جهاد سازندگی نجفآباد
نوید شاهد اصفهان: در دبیرستان شعار مرگ بر شاه سر میداد و با دوستان مخلص و انقلابیاش در پخش اعلامیه و نوارهای سخنرانی امام خمینی تلاش میکرد.
دیپلمش را در رشتۀ تجربی گرفت.
پس از پیروزی انقلاب، به صف جهادگران جهادسازندگی پیوست تا برای خدمت به مردم راهی روستاهای اطراف نجفآباد و شهرکرد شود.
با وجود امکانات کم و کارشکنی عوامل ضد انقلاب، به انجام خدمات ارزندهای چون : ساخت مدرسه، حمام، استخرِ کشاورزی و سایر فعالیتهای عمرانی روی آورد.
احمدرضا تحقق دو حرکت سازنده را محور اعمال خود قرار داده بود : ابتدا آگاه ساختن مردم و تقویت بنیۀ فرهنگی عشایر و دیگری ایجاد امکانات رفاهی و آموزشی . با همین اقدامات احمدرضا و امثال او بود که پیر جماران فرمودند : «جهاد، انقلاب را به روستاها برد.» و به حق هم چنین بود.
احمدرضا پس از یک سال خدمت در شهرکرد و اردل در تابستان 1359 به نجفآباد بازگشت.
با زبانه کشیدن شعلههای جنگ، دورۀ آموزشی فشردهای را گذراند و به همراه یک گروه سی نفره از طرف سپاه به فرماندهی شهید غلامرضا محمدی عازم جنوب شد.
با کارشکنیهای بنیصدر و عوامل بیگانه فرصتهای ناب مقابله با تهاجم، یکی پس از دیگری به زیان ما و به نفع دشمن از دست میرفت.
پس از پایان مأموریت در منطقۀ فارسیات، به همراه تعدادی از دوستانش، از طریق جهادسازندگی به آبادان اعزام شد.
آنجا با امکانات اندک موفق به ساختن سنگرهای بتونی فراوانی برای رزمندگان شدند.
او تمام وقت خود را صرف خدمت در جهاد کرد.
پس از انجام فعالیتهای مهندسی به همراه تعدادی از دوستانش وارد گردان زرهی المهدی شد.
افراد این گردان ابتدا با کادر آموزشی ارتش و طی دورۀ فشردهای کار با تانکهای چیفتن را آموزش دیدند و با تحویل گرفتن تعدادی تانک کار خود را آغاز کردند.
احمدرضا به همراه سردار شهید محمدعلی حجتی به آموزش زرهی نیروهایی پرداخت که از سوی جهاد معرفی میشدند و اینگونه بود که واحد زرهی سپاه بنیانگذاری شد.
با شروع عملیات ثامنالائمه، شکست حصر آبادان تحقق یافت و رشادتهای واحد زرهی بیش از پیش آشکار شد.
در این عملیات تعداد زیادی از تانکها و نفربرهای زرهی ارتش عراق به غنیمت در آمد.
پس از آن گردان زرهی 25 کربلا با تلاش شهید محمدعلی حجتی و با استفاده از تانکهای غنیمتی سازماندهی شد.
یک هفته بعد از اینکه محمدعلی به جمع شهدا پیوست، احمدرضا از ناحیۀ سر و جمجمه به شدت آسیب دید.
پس از انتقال به بیمارستان در حالی که امید چندانی به حیات او نبود، به لطف خدا بهوش آمد.
دو ماه بعد با بهبودی نسبی عازم جبهه شد و در عملیات فتحالمبین شرکت کرد.
در این عملیات از ناحیۀ پهلو مجروح شد ؛ اما پس از گذشت چند ماه، در عملیات رمضان و پس از آن در عملیات محرّم حاضر شد.
در عملیات محرّم مجروح شد تا یادآور این بیت باشد:
« هر که در این ره مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند »
بعد از بهبودی، به جبهه بازگشت و در واحد مهندسیِ جهاد فعالیت خود را ادامه داد.
در عملیاتهای والفجرهای مقدماتی و والفجر4 در کنار مسئولان تیم مهندسی جهاد فعالیت کرد.
با شهادت تعدادی از دوستانش، قبل از عملیات والفجر8 به سِمت فرماندهی گردان مهندسی منصوب شد.
در این عملیات احمدرضا توانست در پشتیبانی نیروها و احداث خاکریز، سنگر زدن و ... نقش فعالی را ایفا کند.
با اصابت ترکش به گردنش زخمی شد و پس از مداوای سطحی در منطقه، به خط برگشت.
به دلیل شدت جراحت، از جانب فرماندهی به ایشان اجازۀ ماندن ندادند و او را برای معالجه به زادگاهش فرستادند؛ اما باز به جبهه برگشت؛ زیرا برای او جبهه همه چیزش بود.
در تاریخ 20 تیر ماه 1365 در حالی که فرماندهی گردان امام علی(ع) جهاد را بر عهده داشت، در فاو و بر اثر اصابت ترکش به صورتش، به همراه دیگر جهادگر، کاظم حجتی به شهادت رسید .
منبع: بنیاد شهید شهرستان نجف آباد