زندگی نامه ،وصیت نامه و تصاویر سردار شهید عباس ساکنی آرانی
زندگی نامه ،وصیت نامه و تصاویر سردار شهید عباس ساکنی آرانی
عباس پنجم تيرماه 1343 در محله جنگل آباد آران به دنيا آمد. جواني مؤدب و آرام بود. وي علاوه بر تحصيل در مدرسه در امر كشاورزي يار و ياور پدر بود.
در دبيرستان شهيدان عبدالهي از شاگردان فعال كتابخانه بود با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران تابستان سال 1360 كه كلاس سوم دبيرستان را گذرانده بود از طرف بسيج شهرستان به منطقه مريوان اعزام و سه ماه در شرايطي سخت با دشمنان ميهن اسلامي جنگيد.
فروردين 1361 براي شركت در عمليات فتح المبين و آزاد سازي ميهن اسلامي داوطلبانه به منطقه جنوب اعزام شد.
با اخذ ديپلم در خرداد 1361 مجدداً بهصورت داوطلبانه راهي ميادين جنگ شد و در تيرماه 1361 در عمليات رمضان ( جنوب ايران، شلمچه) شركت نمود كه در اين عمليات از ناحيه دست و صورت و گردن مجروح و عازم بيمارستان شيراز و سپس به بيمارستان تبريز منتقل شد.
بعد از بهبودي عليرغم شرايط مناسب براي ورود به مركز تربيت معلم، براي خدمت به امنيت كشور، عضويت در سپاه پاسداران را انتخاب كرد.
پس از گذراندن آموزش اوليه در سپاه، براي حراست از بيت حضرت امام خميني(ره) به جماران اعزام شد و مدت هشت ماه در آنجا مشغول خدمت بود.
براي بار چهارم در تاريخ 1362/4/1 عازم لشكرهاي رزم سپاه ( لشكر 14 امام حسين(عليه السلام) ) شد و در معاونت پرسنلي ( ارزيابي ) مشغول خدمت گرديد
سرانجام در تاريخ 1362/11/10 در حاليكه به همراه مسئول معاونت پرسنلي لشكر 14 امام حسين(عليه السلام) در خيابان سيروس سنندج به سمت پادگان در حركت بودند، توسط نيروهاي ضد انقلاب و مزدوران صدام به شهادت رسيد.
روحش شاد و راهش مستدام و پر رهرو باد
بسم الله الرحمن الرحیم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و اعوذ بالله من شر نفس
یا ایها الذین امنوا قاتلوا الذین یلونکم من الکفار و لیجدوا فیکم غلظه و اعملوا ان الله مع المتقین.
یا اهل ایمان با کفار از هر که به شما نزدیکتر است شروع به جهاد کنید و باید کفار در شما درشتی و نیرومندی و پایداری حس کنند (تا از سپاه اسلام بیمناک شوند) و بدانید خدا همیشه با پرهیزکاران است.
قرآن کریم – س توبه
به نام الله هستیبخش تمام جهان و جانها و به نام او که تمام وجود و هستیم از اوست و برای اوست و به خاطر اوست و از اویم و بازگشت همه به سوی اوست. با سلام و درود بر آقا امام زمان(عج) آن منجی بشریت و نایب برحقش امام امت خمینی کبیر و با سلام و درود بر امت شهیدپرور و بر کسانی که بهترین عزیزان خویش را ابراهیموار به مسلخگه عشق الهی میفرستند، و سلام بر اباعبدالله الحسین(ع) آن بزرگ آموزگار ما که درس عشق و جانبازی را به ما آموخته است و سلام بر تمامی شهدا از صدر اسلام تا به امروز و سلام و درود بر شما امت زحمتکش ایران بهخصوص منطقه آران و بیدگل که چون کوه استوارید و از ناملایمات نمیهراسید.
آری کاروان سرخ حسین(ع) همچنان به پیش میتازد و لبیکگویان به ندای هل من ناصر ینصرنیش فرا میخواند تا به قافلة کربلا ملحق نماید و عزیزان ما امروز با نثار خون خویش به این ندا لبیک میگویند و شهادت را که فوز عظیم و یکی از نعمات الهی است، انتخاب مینمایند، زیرا که شهید میداند که شهادت مرگ نیست بلکه حیاتی جاودانی است و شهادت یک انتخاب است که شهید با تمام وجود و آگاهی به استقبال آن میرود و آنرا با دل و جان میپذیرد. امید است که خداوند منان مرا نیز به این قافله ملحق سازد که من سخت در انتظار این فیض عظیم هستم، هرچند که لیاقتش را تا بهحال نداشتهام و دیر به سراغ من آمد ولی از خدا میخواهم که این هدیه ناقابل را به درگاهش پذیرا باشد و مرا هرچه زودتر نزد شهدا میهمان گرداند. ای خدای بزرگ راضیم به رضایت هرچه تو خواهی من نیز آن را میخواهم ولی ای خدا مرا در راه اسلام و قرآن و اهل بیت(ع) ثابتقدم بدار و بر من ترحم کن و از خطاهای من درگذر و مرا بر هوای نفسم قالب گردان و تمام نیات ما را خالص گردان.
من براساس حس مسئولیتی که مینمایم چند کلامی را به عنوان تذکر عرض مینمایم:
ای امت مسلمان، مبادا دست از یاری رهبر بردارید که آنروز روز عزای ما و روز شادی دشمن است، و برای سلامتی آن رهبر بزرگ دعا کنید و از خدا بخواهید که او را بر ما حفظ نماید و عمرش را به درازای خورشید گرداند و از خدا درخواست کنید که توفیق اطاعت از اوامرش را به همه عنایت فرماید و شما ای امت مسلمان، احکام عالیه اسلامی را به طور کامل و صحیح انجام دهید و به نماز و روزه اهمیت داده و خدای نکرده کسی نباشد که سنگ اسلام را به سینه بزند ولی اعمال عبادیش صحیح نباشد، انشاءالله که خداوند توفیق شناخت صحیح اسلام را به همه ما عنایت فرماید و شما امت قرآن و اسلام، چون کوه استوار باشید و در برابر ناملایمات مهراسید و صبر را پیشه کنید که خداوند با صابران است و بدانید که وعدههای الهی حق است و حق پیروز است و بدرستیکه (الا ان حزبالله هم الغالبون).
و شما برادران و خواهران انقلابیم، بر همهتان واجب است که از دستاوردهای انقلاب اسلامیمان پاسداری نمایید و باید سنگرها را پر کنید و نگذارید که کوچکترین کمبودی احساس شود، چه در سنگرهای داخل و پشت جبهه و چه در جبهه و بهخصوص در خط مقدم جبهه و خدا روزی را نیاورد که از جنگ خسته شویم که آن روز است که باید تن به ذلت داد، ولی شعار و عمل ملت ما (هیهات من الذله) حسین(ع) است که در روز عاشورا گفت و اکنون که هر روز ما عاشورا است باید این شعار ورد زبان ما باشد، مبادا سست شویم تا باعث پذیرفتن ذلت شویم و این را باید بدانیم که تازه اول جنگ ماست و انشاءالله پیروزیهای چشمگیری در آینده در انتظار ماست. برادران محکم باشید و از اسلام و قرآن دفاع کنید و از حرمت خون شهدا پاسداری کنید و با دشمنان انقلاب بجنگید، بهخصوص دشمنان داخلی آن، محتکرن و گرانفروشان و نقزنها که از دشمنان خارجی بدتر میباشند، آنها را شناسایی کنید و به مقاما ذیصلاح تحویل دهید و یک سازمان اطلاعاتی اسلامی باشید تا خدای نکرده خدشهای بر این انقلاب وارد نشود.
و هم اکنون چند کلامی با پدر ومادرم: پدر و مادرم اگر میخواهید بر شهادت من بگریید بر مصیبتهایی که بر اباعبدالله الحسین(ع) و فرزند دلبندش علیاکبر وارد آمد بگریید، زیرا که من چیزی نیستم که ارزش و منزلتی داشته باشم و من و امثال من فدای حسین(ع)، پس بر مصیبت اهلبیت بگریید.
مادرم، میدانم که انتظار داشتی مرا داماد کنی و مرا در حجله عروسی ببینی، ولی بدان من عروس سرخ شهادت را بر تمام عروسان دنیای فانی ترجیح دادم، عروس دائمی را که هرگز پیر نمیشود را انتخاب کردم و مدال افتخاری را برای خود
و شما خریدم که هرگز از بین رفتنی نیست پس در این زمینه نگران مباش و خوشحال باش که توانستم به بزرگترین آمال خویش دست یابم و میدانم که بسی برایم زحمت کشیدهای، انشاءالله مورد قبول خداوند قرار گرفته و در آن دنیا جبران زحمات خواهد شد. خدای بزرگ به شما پدر و مادرم اجری عظیم و صبری جزیل عنایت فرماید و امیدوارم اگر از من بدی و یا نافرمانی دیدهاید مرا به بزرگی خودتان ببخشید و از خدا طلب مغفرت برایم بنمایید.
ای مادر و پدرم: اکنون که من در راه خدا قدم نهادهام و در این راه فدای اسلام و قرآن و مکتبم که همان مکتب ائمه و حسین(ع) است گشتهام، غم مدارید بلکه افتخار کنید و خدا را شکر کنید که امانتی را که به شما داده بود توانستید به صاحب اصلیش برگردانید و امید است که خداوند اجر و مزدش را به شما عنایت فرماید.
و شما ای خواهرانم: در زندگیتان سعی نمایید از اخلاقیات فاطمه و زینب کبری(س) سرمشق گیرید و علاوه بر آنکه خود عمل میکنید به دیگران نیز بیاموزید و پیامرسان خون شهدا به خصوص خون برادرتان باشید و تو ای برادرم مهدی سعی کن درس بخوانی و در آینده در سنگرهای علم و دانش و رزم، در راه الله فعالیت نمایی.
پیام به برادران دانشآموز و معلم: پیامی که برای برادران دانشآموز و معلمین محترم دارم این است که اکنون که ما میخواهیم به استقلال کامل برسیم، احتیاج به استقلال فرهنگی داریم و با الهام گرفتن از الگوهای صحیح و چراغ هدایت یعنی مکتب راستین اسلام، سعی در راه بیشتر استفاده کردن از آنها بنمایید.
و در پایان از امت حزبالله میخواهم که اگر حقی بر گردن من دارند محض رضای خدا ببخشید و مرا حلال کنید.
پدر ومادرم: من در این راهی که قدم نهادهام تمام خطرات را به خود خریدهام و اگر در این راه بدنم چاکچاک شود و یا دود گردد و هیچ اثری از او باقی نماند، آنوقت است که من از زندان نفس و جسم خاکی آزاد میشوم و به مکان اصلی و ابدی و ملکوت اعلی میپیوندم و خدا داند که در انتظارش به سر میبرم. امید است هرچه زودتر آنروز فرا رسد، در صورتیکه جنازهای داشته باشم، مکان دفن با پدر و مادر میباشد، ولی سعی شود در قطعه شهدا و در جمع دوستان و همسنگریان باشد. من خیلی علاقه به زیارت عاشورا دارم گاهی اوقات برایم بخوانید، به امید فتح نهایی و زیارت کربلا.
عباس ساکنی
01/آذر/62