روایت اخلاق و اعتقاد سردار شهید عسگر رحیمی
دشمن بعد از دستگيري او در قبال آزاديش به او پيشنهاد مي كند كه طي اقرار نامه اي، به حضرت امام (ره)‌و نظام مقدس جمهوري اسلامي توهين كند. اما او هرگز اقدام به اين كار ننگين نكرد و چون عشق به اسلام و امام، ‌سراسر وجودش را فرا گرفته بود، عاشقانه در راه آرمان و هدف والاي خود شهادت را در آغوش گرفت.

نوید شاهد آذربایجان غربی: سردار شهيد عسگر رحيمي در روستای تاریخی گوگ تپه شهرستان ارومیه متولد شد، که با سختی تمام  و در سرمای سوزان زمستان، به تحصیل پرداخت تا اینکه موفق به اخذ دیپلم شد. سپس به خدمت سربازی رفته و آنجا بخاطر موضع گيري هاي انقلابي بر عليه رژيم ستمشاهي، تحت نظر قرار می گیرد. از عناصر فعال و پيشتاز انقلاب بود كه قهرمانانه در مقابل مزدوران ایستاد تا اینکه در حمله غافلگيرانة مزدوران صنار مامري و سرهنگ فراري ارتش شاه (قادري) در محل روستاي مخين در قطور خوی هنگام مراجعت به شهرستان خوي در نزديكي روستاي حبش بعد از سه و نیم ماه اسارت همراه شهید کوچری، در اثر شکنجه های ناجوانمردانه آنان به شهادت می رسد.



سرداری چون شهید رحیمی، که در خانواده ای پر تلاش و زحمتكش و مذهبي و متدين به دنیا آمده بود، او  هم از همان اوان كودكي با كارهاي سخت و مشقت بار انس گرفت و از كمك به پدر و مادر خود لحظه اي دريغ نمي ورزيد. پدرش كشاورزي زحمتكش يود كه در فصول بهار و تابستان آسايش و آرامش نداشت. او با هر مشقتي بود فرزندان خود را راهي مدرسه كرد تا علم و دانش آموزند فرزند خلفی چون عسگر هم آنقدر کرامت و بزرگواری داشت که همیشه در کنار کار می کرد، حتی دو ماه دیرتر به مدرسه می رفت تا کارهای پدر در مزرعه تمام شود.آنقدر با کمالات بود که از کوچکترین فرصت برای دستگيري از پدر استفاده مي كرد. در سخترین شرایط درس خواند تا اینکه دیپلمش را گرفت.

 شهید رحیمی، از نظر اخلاقي پاك سيرتي بود كه تقوا در وجودش موج مي زد. صفات بارزش چون راستگويي و حقيقت جويي با سلول هايش عجين شده بود. به برپايي نماز شب، شركت در مراسم روح بخش دعاي كميل و توسل، اداي نماز در اول وقت، شركت در نماز جماعت و جمعه،‌ شركت فعال در مجالس وعظ و خطابه و... اهميت زيادي مي داد و معتقد بود كه روح انسان با اينگونه اعمال رشد يافته و متعالي مي شود. از كودكي با مسائل مذهبي بزرگ شده بود و وابستگي عجيبي به روحانيت داشت.
به ائمه اطهار معصومين عليهم السلام احترام خاصي قائل بود و عاشقانه در انتظار گشايش راه كربلا بود تا به خدمت مولايش آقا اباعبدا... شرفياب شود. ولايت فقيه را استمرار خط انبياء و معصومين مي دانست و به حضرت امام (ره)‌ولي امر زمان خود عشق مي ورزيد و خود را سربازي جانباز كه هميشه و در همه حال آماده اجراي فرامين حيات بخش او است مي انگاشت. صداقت و امانت داری پيش او بود، براي اثبات صداقت خود معمولا هنگامي كه وارد مناطق كردنشين مي شد، اسلحه اي همراه خود نمي برد تا مردم منطقه از ورود او و يارانش هراسناك نشوند. او مردم كرد را دوست داشت و صادقانه با انها برخورد مي كرد. 


نمونه اي از راستگويي و صداقت او را مي توان در موقع اسارت او به دست دشمن ملاحظه كرد. دشمن بعد از دستگيري او در قبال آزاديش به او پيشنهاد مي كند كه طي اقرار نامه اي، به حضرت امام (ره)‌و نظام مقدس جمهوري اسلامي توهين كند. اما او هرگز اقدام به اين كار ننگين نكرد و چون عشق به اسلام و امام، ‌سراسر وجودش را فرا گرفته بود، عاشقانه در راه آرمان و هدف والاي خود شهادت را در آغوش گرفت و به خاطر چند روزي بيشتر زندگي كردن از جاده حقيقت و صداقت خارج نشد و زير بار ننگ نرفته و مرگ سرخ را بر زندگي ننگين ترجيح داد.



منبع: اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید آذربایجان غربی



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده