نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شهدا
نوید شاهد - شهید "محمدخلیل سلطانی نژاد" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «به نظرم امشب حمله باشد. شب حمله نشد. من و چند تن از بچه های ديگر ديروز بعد از ظهر از پشت جبهه فرار کرده و به خط اول آمديم و من ...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۹۲۵۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۵

نوید شاهد - «وسط کشاکش رفتن منصور، چشمم افتاد به درخت توی حیاط. انگار پرنده‌ای روی آن، نمی‌توانست بپرد. دویدم داخل حیاط و آرام رفتم بالای درخت گرفتمش. از درخت آمدم پایین. یک دستم پرنده‌ بود و با دست دیگر خاک روی شلوارم را تکاندم ...» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت شهید "منصور معمار" در دو بخش خاطراتی از این شهید گران‌قدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۹۲۴۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۶

نوید شاهد - «وقتی قرآن را گرفتم که از زیر آن بگذرد، نگاهی کرد و گفت: مرا حلال کنید. این حرف را که زد به دلم افتاد که آخرین وداع ما با اوست ...» ادامه این خاطره را از زبان مادر شهید "محمود جباری‌برزگر" در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۲۴۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۵

نوید شاهد - «قرار شد یک شب برای تهیه سیم به طرف عراقی‌ها برویم. سیم‌های فراوانی آنجا ریخته شده بود که برای آوردن آن مجبور بودیم که یک قاطر هم با خودمان ببریم ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحی‌لوشانی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۲۳۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۴

نوید شاهد - پدر شهید "عبدالرضا مریدی" در خاطره ای از فرزندش اینطور می گوید: با داشتن سن کم اما کاملا بزرگ بود . اهل دل و خدا بود. خدا را فراموش نمی کرد و سر و سری با خدای خود داشت .
کد خبر: ۴۹۲۳۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۲

نوید شاهد - هم‌رزم شهید "رضا ملکیان برمی" نقل می‌کند: «مشغول پاک‌سازی جاده بانه-سردشت شدیم. همان‌جا بود که رضا آمد و به بچه‌ها گفت: کار سخته! باید استوار باشید! از قله‌های بلند به خاطر اسلام بالا بروید و افتخارآفرینی کنید! حرف‌هایش شور و شوق به جان بچه‌ها داد.» نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت فرمانده گردان تخریب کرمانشاه، در دو بخش خاطراتی از این شهید والامقام را منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۹۲۳۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۴

نوید شاهد - مادر شهید "منصور معمار" نقل می‌کند: «گفت: خودم می‌برمت مکه، خیالت راحت باشه. شهید شد. موقع قرعه‌کشی از او خواستم کمک کند. منصور به قولش وفا کرد و ما رفتیم مکه.» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید والامقام را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۹۲۳۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۵

نوید شاهد - «احساس غریبی به من می‌گفت: این آدم، مال این دنیا نیست! او رفتارش، افکارش و زیستنش متفاوت بود ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید "ابوالفضل خوئینی" است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۹۲۳۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۲

نوید شاهد - شهيد "براتعلی کبيری" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «...صبح ساعت 10 به مقر نيروهای تيپ امام سجاد واقع در يک کيلومتری پاسگاه عراقی ها و قرار بود که در آن محور قسمتی را هم ما بپوشانيم و يک لودر آمد برای ما سنگر بزند...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.  
کد خبر: ۴۹۲۲۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۴

نوید شاهد - شهيد "براتعلی کبيری" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «...برادران گردان هم شاد و خوشحال بودند و تکبيرگويان برای ما دست تکان می دادند. خيلی شادمان بودند، زيرا که بلندترين تپه را از اشغال متجاوزان بعثی بيرون آورده بودند...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۹۲۲۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۴

نوید شاهد - شهيد "براتعلی کبيری" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «...خمپاره دور و برمان می خورد و تانک های عراقی شليک می کردند و مستقيم جاده را می زدند. لحظات می گذشت و جاده هنوز باز نشده بود...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۹۲۲۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۳

خاطره خودنوشت شهيد "براتعلی کبيری" «1»
نوید شاهد - شهيد "براتعلی کبيری" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «بعد از اينکه هوا نسبتا آرام شد و طوفان تمام شد، ديديم ابر سياهی سراسر آسمان را فرا گرفته و باران شروع کرد به باريدن و اول نم نم می باريد که...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.  
کد خبر: ۴۹۲۲۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۱

نوید شاهد - خواهر شهید "ابراهیم سلامتی" در خاطره ای از برادرش اینطور می گوید: در جریان انقلاب و زمان تظاهرات علیه رژیم شاه "علی" همراه دوستش شهید "محمد گلزاری" توسط عوامل رژیم در جزیره هرمز دستگیر شده بود. به اتفاق خانواده دنبال او می گشتیم که اطلاع دادند چند نفر از بچه های جزیره دستگیر شده اند.
کد خبر: ۴۹۲۲۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۱

نوید شاهد - شهید "علی زماني‌پور " از بسیجیان شجاع و دلاور هرمزگانی در دوران دفاع مقدس است که آبانماه 1347 در روستای بیکاه از توابع شهرستان رودان متولد شد . به همین مناسبت دو خاطره از زبان برادر این شهید والامقام برای علاقه مندان منتشر می گردد.
کد خبر: ۴۹۲۱۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۱

روایت پدرانه از شهید سرباز ؛
نوید شاهد - پدر شهید "محمد تابدار" از شهدای سرباز استان هرمزگان در بیان خاطراتی از فرزندش اینطور می گوید: "محمد فرزندی صالح برای من بود ،هرموقع او را می دیدیم به یاد خدا می افتادم و اخلاق پسندیده ای داشت.
کد خبر: ۴۹۲۱۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۰

روایتی از سیدالاسرای آزادگان دفاع مقدس؛
نوید شاهد - حجت‌الاسلام سید علی‌اکبر ابوترابی‌فرد سیدالاسرا و رهبر فکری و دینی اسرا در دوران دفاع مقدس، در کمپ‌های دژخیمان بعث عراق بود. کسی که با رفتار و شخصیت بزرگ خود علاوه بر اسرای ایرانی، نگهبانان بعثی را نیز تحت تاثیر خود قرار داد.
کد خبر: ۴۹۲۰۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۰

نوید شاهد - زمان کودکی من و مصطفی در آن زمان با بازی در محیط راه آهن، در بین واگن‌ها و ریل راه‌آهن می‌گذشت...
کد خبر: ۴۹۲۰۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۴

نوید شاهد - «فرمانده اردوگاه عصبانی شد و فریاد زد: اسرای ما که در ایران همه آخوند شده‌اند و به درد ما نمی‌خورند، بلایی به سر شما می‌آوریم که اگر سالم هم به ایران رفتید به هیچ دردی نخورید ...» ادامه این خاطره از زبان ‌هم‌بند سید آزادگان، شهید حجت‌الاسلام‌والمسلمین "سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۱۹۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۹

نوید شاهد - شهید "حسین حسین زاده " از شهدای سرباز هرمزگانی در دوران دفاع مقدس است که پانزدهم آبانماه 1347 در شهرستان بندرعباس متولد شد. به همین مناسبت یک خاطره از زبان مادر این شهید والامقام برای علاقه مندان منتشر می گردد.
کد خبر: ۴۹۱۹۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۸

نوید شاهد - هم خدمتی شهید "منصور ارجمندی" در خاطره ای می گوید: شهید با اینکه پُست نگهبانی خودش را انجام می داد به جای بقیه هم پست می داد و همیشه به دوستان می گفت؛ هر کس مشکل دارد و نمی تواند سر پست نگهبانی برود به من خبر بدهد .
کد خبر: ۴۹۱۸۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۷