نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شهدا
«جلو رفتم و در حالی که پتو را محکم از روی سربازی که روی تخت خوابیده بود کنار می‌زدم، با صدای بلند و خیلی محکم گفتم: چرا پوتین‌هایت را واکس نزده‌ای؟ با شدت صدای من سرباز از خواب پرید و روی تخت نشست. در حالی که سرش را پایین انداخته بود ...» ادامه این خاطره از سرلشکر خلبان شهید "عباس بابایی" را همزمان با سالروز ولادت این شهید بزرگوار در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۲۸۳۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۴

شهید "علیرضا خرسندی" از شهدای هشت سال دفاع مقدس است. او همیشه می‌گفت من پاسدار امام خمینی هستم. سرانجام به صورت داوطلبانه از طریق بسیج به جبهه رفت و در عملیات بیت المقدس به فیض شهادت نایل گشت.  
کد خبر: ۵۲۲۷۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳

همسر شهید مدافع حرم "روح الله قربانی" در خاطره‌ای از او می‌گوید: «روح‌الله رشته مترجمی زبان انگلیسی قبول شده بود. وقتی که جواب قبولی‌اش در دانشگاه آمد که سوریه بود.......» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم "روح الله قربانی" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ می‌خوانید.
کد خبر: ۵۲۲۷۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳

همسر شهید مدافع حرم "روح الله قربانی" در خاطره‌ای از او می‌گوید: «آقا روح‌الله هدیه امام رضا(ع) به من بود. همسری که امام هشتم به آدم هدیه می‌دهد و امام حسین(ع) او را می‌گیرد وصف نشدنی است.......» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم "روح الله قربانی" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ می‌خوانید.
کد خبر: ۵۲۲۷۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳

همسر شهید مدافع حرم "روح الله قربانی" در خاطره‌ای از او می‌گوید: «چیزی از جسمش نمانده بود. اگر نمی‌گفتند او روح‌الله است نمی‌شناختمش. فقط سرش را به من نشان دادند. ولی با همه این جراحات من به جز زیبایی چیزی ندیدم» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم "روح الله قربانی" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ می‌خوانید.
کد خبر: ۵۲۲۷۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳

همسر شهید مدافع حرم "روح الله قربانی" در خاطره‌ای از او می‌گوید: «می‌گفت من باید بروم و در نابود کردن این ظلم کمک کنم و می‌گفت که حرم حضرت زینب(س) نباید خالی بماند...» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم "روح الله قربانی" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ می‌خوانید.
کد خبر: ۵۲۲۷۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۴

شهید "علی امبر خیام تهرانی" از شهدای هشت سال دفاع مقدس بود. از سوی بسیج داوطلب جبهه‌های جنگ شد. در جبهه تمام مسئولیت‌های سخت و دشوار را به عهده می‌گرفت. او پس از رشادت‌های فراوان در سوسنگرد به فیض شهادت نایل گشت.
کد خبر: ۵۲۲۷۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳

شهید "شهید علی اکبر خیام تهرانی" از شهدای هشت سال دفاع مقدس است. او در فرازی از وصیت نامه اش می‌نویسد: "مادرم اگر قسمت من شهادت بود و شهید شدم باید افتخار کنی که پسرت در راه خدا و اسلام عزیز شهید شده است. از شما می‌خواهم در همه حال دعا گوی امام و رزمندگان باشید."
کد خبر: ۵۲۲۷۳۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳

«بعد از اینکه علی به شهادت رسید، خانواده همسرم به خاطر تعصبات مذهبی، قومی و از طرفی هم به لحاظ اینکه فکر می‌کردند، امکان دارد من بچه‌ها را از آن‌ها جدا کنم، بین خودشان تصمیم گرفته بودند که مرا به عقد برادر همسرم درآورند تا در آن خانواده بمانم در حالی که من بی‌اطلاع بودم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات همسر شهید "علی‌کرم چگینی" است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۲۲۷۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳

شهید "محسن عرب امیری" از شهدای هشت سال دفاع مقدس است. در پاوه تک تیرانداز بود. مادرش نقل می‌کند: «به عکس گرفتن علاقه زیادی داشت وقتی به او می‌گفتیم چرا انقدر عکس می‌گیری به من می‌گفت: می‌خواهم به جبهه بروم و این را می‌دانم دیگر به خانه باز نمی‌گردم.»
کد خبر: ۵۲۲۷۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳

برگرفته از نامه‌های دفاع مقدس؛
«اگر قرار باشد همه در خانه بنشینند تکلیف جنگ چه می‌شود؟ من مساله خانواده را درک می‌کنم، ولی به خدا می‌بینم مساله‌ای مهمتر از خانه وجود دارد. اگر اسلام نباشد خانه من به چه درد می‌خورد ...» این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۲۶۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۱

« ایشان را به زور از خواب بیدار نموده و وادارش کردند که با آنها بیرون روستا برود. من اسرار کردم و می خواستم بدانم که ایشان را کجا می برند و ناچار شدم که دنبالشان راه بیافتم. یکی از این افراد مسلح برگشت و...» متنی که خواندید، قسمتی از خاطره همسر شهید «اسماعیل اکرامی» بود که نوید شاهد آذربایجان غربی، شما مخاطبان عزیز را برای مطالعه زندگینامه این شهید جان بر کف دعوت می کند.
کد خبر: ۵۲۲۶۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۱

خاطره شهید «روزعلی خاکباز» به نقل از همرزم شهید؛
شهید «روزعلی خاکباز» در منطقه دربندیخان به من گفت: ببین اباذر به بهترین نقطه دنیا آمده ایم اینجا جایی است که ملائک خدا به ما افتخار میکنند.
کد خبر: ۵۲۲۵۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۱

همسر شهید مدافع حرم "روح الله قربانی" در خاطره‌ای از او می‌گوید: «در عین حال منتظر روح الله بودم تا وقتی تماس گرفت به او بگویم چه اتفاقاتی افتاده است. اما به جای خودش پدرش زنگ زد و گفت زینب می‌گویند روح الله مجروح شده است. بلافاصله جیغ زدم و با پدرم تماس گرفتم......» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم "روح الله قربانی" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ می‌خوانید.
کد خبر: ۵۲۲۴۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۰

«خستگی‌ناپذیر بود و در مواجه با جانبازان و مدیران، کاملاً صبور و بردبار بود و در سایه همین ویژگی‌ها، هیچ جانبازی از او جواب «نه» نمی‌شنید و وقتی جانبازان با او روبرو می‌شدند، اطمینان داشتند که مجید آقا حلال مشکلات‌شان است ...» ادامه این خاطره از شهید جانباز "مجید نبیل" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۲۴۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۹

شهید «صفرعلی پیری»:
شهید «صفرعلی پیری» از شهدای بسیجی سیستانی، در گفتگو با خواهرش می‌گوید: فرزندانت را انقلابی تربیت کن، پروش نسل انقلابی بهترین کار است.
کد خبر: ۵۲۲۳۳۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۸

 پدرم را گاهی در خیال و رؤیا می بینم که ما را به مهربانی کردن نسبت به مادرمان فرمان می دهد و می خواهد که همواره در رکاب او و به عنوان کمک او باشیم و با او به مهربانی و ملایمت رفتار کنیم. متنی که خواندید خاطره ای بود از دختر شهید «امیر حکیم رضا» بود که نوید شاهد آذربایجان غربی شما مخاطبان عزیز را برای مطالعه این خاطره زیبا دعوت می کند.
کد خبر: ۵۲۲۳۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۸

شهید "حسین بختیاری حصاری" در سال 1340 در تهران دیده به جهان گشود و هشتم آذر ماه سال 1360 در منطقه سوسنگرد در عملیات بوستان به شهادت رسید. در ادامه تصاویری از این شهید والامقام را مشاهده می‌کنید.
کد خبر: ۵۲۲۲۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۸

«آقای رودباری و پسرش کنار هم هستند. رودباری پدر، کهن‌سال‌ترین شهید استان قزوین است. این دو در عملیات نعل اسبی فاو بودند. عملیات خیلی مهم و سختی بود. عراقی‌ها می‌دانستند اگر ایران آن را بگیرد بچه‌ها می‌روند برای طلائیه و کار عراق تمام خواهد شد، اما متاسفانه عملیات لو رفت ...» ادامه این خاطره از شهید "عزیزالله رودباری" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۲۲۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۸

برگی از خاطرات زنان جانباز؛
«صدای غرش هواپیما‌های دشمن که شنیده شد و آژیر خطر به صدا درآمد، ندا را بغل کردم و به سمت پناهگاه فرار کردم. هنوز به محل مورد نظر نرسیده بودم که بمباران هوایی شروع شد و ترکش‌هایش به اطراف خورد و همراه با آن دود، آتش و فریاد‌هایی بود که به آسمان می‌رفت ...» ادامه این روایت خواندنی از جانباز "ندا درویشی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۲۱۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۷