نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره
برادر «شهید اخلاوه» می گوید: پدرم در فاصله سال های 61 تا 63 و با آغاز عملیات « عاشورا» ملحفه های آغشته به خون مجروحین را که معمولاً به بیمارستان امام خمینی (ره) می آوردند می شست. این جور مواقع ملحفه های خونین را با وانت بار می آوردند و تپه ای از ملحفه وسط حیاط کوچک ما درست می شد. نوید شاهد ایلام به مناسبت «هفته دفاع مقدس» خاطراتی از فداکاری های مردم این استان در ایام جنگ را برای علاقمندان منتشر می کند.
کد خبر: ۴۶۴۵۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۱

مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان گفت : همزمان با هفته دفاع مقدس، 11 کلاس درس دبیرستان اهل قلم ارومیه به نام شهدا نامگذاری شد.
کد خبر: ۴۶۴۵۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۱

معرفی کتاب؛
کتاب همین دیروز بود برگزیده خاطرات دومین جشنواره خاطره ‌نویسی دفاع مقدس است که به کوشش سید علی‌نقی کرامت و توسط انتشارات فرهنگ مانا به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۴۶۴۵۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۱

همرزم «شهید دوستی» می گوید فرمانده که می خواست شجاعت نیروهایش را بسنجد از یکی از بسیجی ها داوطلبانه می خواهد که به سنگر عراقی ها برود و حداقل یک عراقی را اسیر کند. شهید دوستی اعلام آمادگی می کند و با رفتن به سنگر عراقی ها و به اسارت گرفتن دو سرباز عراقی بر می گردد و شجاعت خویش را چنین به نمایش می گذارد.
کد خبر: ۴۶۴۴۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۱

شهید محمد دوست نقل می کند: اوضاع پادگان که اضطراری شد من و سه نفر دیگر از سربازان که قبلا با هم توافق کرده بودیم، لباس سربازی را از تن درآورده و روی آن مرگ بر شاه نوشتیم و از پادگان فرار کردیم.
کد خبر: ۴۶۴۳۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۳۰

طفلم نمی دانست که چقدر شدت جراحت بالاست و من هم برای روحیه دادن به او می گفتم: باشد، حتماً خوب می شوی و می توانی برای امام حسین (ع) عزاداری کنی.
کد خبر: ۴۶۴۳۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۳۱

خاطره خودنوشت شهيد يزدان دوست (2)؛
شهيد ناصر يزدان دوست در دفتر خاطراتش می نویسد: شب ساعت 10 الي 11 بود که ريختند داخل آسايشگاه با تير جنگي و گاز اشک آور بچه ها همه هجوم آوردند من هم زود پريدم و رفتم ولي مي داني چه چيزي برايم مهم و خاطره است همان موقع پا برهنه بودم زمين سرد و يخ زده بود.
کد خبر: ۴۶۴۲۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۳۱

خاطره خودنوشت شهيد يزدان دوست (1)؛
شهيد ناصر يزدان دوست در دفتر خاطراتش می نویسد: ساعت 8 به سپاه رسيدم تمام برادراني که قرار بود با هم به آموزش برويم بودند و با آنها آشنا شدم. واقعاً بچه هاي خوبي بودند با يک روحيه شادي. بعد از آن مدت ها که پشت در آموزش نشسته بودند حالا مي خواهند وارد يک جاي مقدس که عبورگاه شهدا است بروند...
کد خبر: ۴۶۴۲۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۸

معرفی کتاب
این کتاب شامل دو فصل است، که در فصل اول ماجرای مسلمان شدن فردی مارکسیست توسط شهید "علیرضا ایراندوست" و به شهادت رسیدن وی مطرح شده و فصل دوم به زندگینامه، یادداشت ها و خاطرات پاسدار شهید "علیرضا ایراندوست" دانشجوی سال دوم پزشکی دانشگاه تهران پرداخته است.
کد خبر: ۴۶۴۱۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۷

حسن هاشمی همرزم «شهید حاج یادگار امیدی» از خاطراتش با شهید چنین می گوید: یک روز حاج یحیی خادمی که جانشین تیپ بود با بی سیم با من تماس گرفت و گفت که به بانروشان بیایم. من به دفتر فرماندهی وارد شدم، حاج یادگار را هم آن جا دیدم. سلام کردم و باهم مچ انداختیم. من می دانستم که زور و توانم به او نمی رسد، اما پاپیچش شدم که با هم کُشتی بگیریم ولی او این کار را نکرد.
کد خبر: ۴۶۴۱۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۷

دارای روحیه ی اخلاص بالایی بود؛ هیچ چیز برای خودش نمی خواست؛ نظم و انضباط بر رفتارش حاکم بود؛ اهل توسل و دعا و نماز شب بود؛ بعضی مواقع برای دوستان احادیث و روایات نقل می کرد؛ به نظافت شخصی خیلی توجه داشت و حتی در خط مقدم جبهه، عطر استعمال می کرد.نوید شاهد ایلام به مناسبت سالگرد «شهید جعفر چناری» گوشه ای از خصوصیات اخلاقی وی را از زبان همرزمانش منتشر می کند.
کد خبر: ۴۶۴۰۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۶

دلنوشته شهید سید خدابخش موسوی؛
شهید سید خدابخش موسوی در دفتر خاطرات خود می نویسد: آن چه در اين جا مي خوانيد شناسنامه يک پاسدار است که از جبهه هاي نبرد حق عليه باطل از جنگ تحميلي که آمريکاي خيانتکار به وسيله نوکرش صدام بر ايران تحميل کرده است در سال 1361 ماه آذر روز 21 که قريب دو سال است که از اين جنگ مي گذرد براي شما نقل مي کند...
کد خبر: ۴۶۳۹۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۵

پدر شهید کرمی می گوید حجت قبل از شهادت، پنج الی شش روز کار ساختمانی می کرد ، با اینکه وضعیت مالی مان خوب بود و از وی خواستم که این کار را انجام ندهد ولی شهید کار خود را ادامه می داد و می گفت بعداً دلیل این کار را می گویم. بعدها به من گفت هزینه این چند روز را صرف کمک به پیرزنی مستضعف کردم و می خواستم که مانع کارم نشوید.
کد خبر: ۴۶۳۸۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۳

شهید سعدی در دفتر یادداشت خود در وصف امام زمان(عج) با زبان ساده چنین نوشت: بیا کز پا فتادم دست گیری کن ضعیفان را ، که تا مردم نپندارند یار غافلی دارم.
کد خبر: ۴۶۳۸۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۳

همرزم شهید صیادشیرازی:
باید مسئولان در برگزاری یادواره‌های شهدا اهتمام ویژه داشته باشند زیرا در شناساندن سیره‌ی شهیدان به آحاد جامعه بویژه جوانان تاثیر بسزایی دارد.
کد خبر: ۴۶۳۷۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۱

شهید شنبه ای زمانی که دشمن، غافلگیرانه مناطق مرزی مهران را مورد تهاجم قرار داد، خود، پشت قبضه ی خمپاره انداز قرار گرفت و به سمت دشمن آتش گشود. این حرکت از جانب شخصی که سمت فرماندهی را داشت سبب شد تا نیروها بدون ترس در کنار او به دفاع بپردازند؛ او فرماندهی بود که بر دل ها فرماندهی می کرد.
کد خبر: ۴۶۳۶۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۰

روز شمار شهدای بیستم شهریور ماه استان سیستان و بلوچستان
کد خبر: ۴۶۳۶۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۰

پرسیدم:« پس جنازه اش چی؟» گفت: « زیر آتشه. وقتی منطقه آزاد شد. جنازه اش رو میاریم عقب.» خدا رو شکر کردم که چون حضرت زینب سلام الله علیها مادر شهید شدم.»
کد خبر: ۴۶۳۶۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۰

خواهر شهید شهید میکائیل کریمی می‌گوید: کم مانده بود به عید نوروز. برادرم میکائیل به من و خواهرها عیدی داد. ذوق زده بودم. مبلغی که از برادرم عیدی گرفته بودم به قدری زیاد بود که می‌توانستم یک چیز خوب و باارزش برای خودم بخرم.
کد خبر: ۴۶۳۵۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۸

خواهر شهید حسین فاتحی‌نژاد می‌گوید: چند دقیقه بعد از آخرین درخواستش همۀ بی قراری هایش تمام شد. حسین آرام آرام روی تخت خوابیده بود. دیگر نه تشنه بود و نه بی حال.
کد خبر: ۴۶۳۵۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۷