نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره از شهید
شهید خلیل کوچکی هریکنده فرزند على گدا متولد 25 اسفند ماه 1345 در شهرستان بابل مى باشد كه در تاريخ 10 آبان ماه 1361 در منطقه موسيان به درجه شهادت نائل آمد.
کد خبر: ۴۱۳۸۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۵

همکلاسی شهید رضا سلیمانی در بیان خاطره‌ای از او عشق به شهادت را یکی از ویژگی‌های شهید بیان می‌کند.
کد خبر: ۴۱۳۵۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۴

شهيد على مسگريان فرزند رمضانعلی، متولد 30 شهريور 1344، شهادت : 1/ مرداد/1367(شلمچه)؛ خاطراتى از شهید علی مسگريان به روایت آقای مهدی یوسفی امیری
کد خبر: ۴۱۲۴۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۹

خاطره مادر شهيد؛
نويد شاهد مازندران؛ شهيد حبيب الله دوستدار فرزند حميد، متولد 1343(مياندورود)، شهادت 1360(تنگه چزابه)
کد خبر: ۴۱۱۹۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۲

سالروز ولادت/خاطره
ایشان در حین کمک به جوان مجروحی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و از ناحیه ی انگشتان دست مجروح شد ، ولی علی رغم درد و ناراحتی بسیار شدیدی که داشت بسیار خوشحال و خندان و شاد بود
کد خبر: ۴۱۱۷۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۹

حسین چیزی گفت که دیگر حرفی برای گفتن نداشتیم " مادر من و امثال من باید در عملیات و حمله‌ها شرکت کنیم که شما با خیال راحت در عزاداری امام حسین(ع) شرکت کنید"
کد خبر: ۴۱۱۲۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۳

به یاد خاطره ها
ای کاش منم مثل شهید حمید رمضانی شهید شوم و مردم هم پیکر مرا با این احترام تشییع می کردند...
کد خبر: ۴۱۰۲۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۲۸

خاطره
پس از چند روز ، چنان با وی انس گرفتم و به دام مهرش افتادم که حاضر نبودم حضور در کنارش را با تمام دینا معاوضه کنم...
کد خبر: ۴۰۹۵۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۱۹

یادها و خاطره ها
همیشه می گفت باید خون من در مهران ریخته شود ، در کنار خون شهیدانی که در این خطه از میهن ریخته شده است...
کد خبر: ۴۰۸۳۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۳۰

روایتی خواندنی از زلیخا رجبی همسر گرامی شهید مهدی بای جامه شورانی
هنوز چند روزی از آمدن ما به رامیان نگذشته بود که مهدی سراسیمه به خانه آمد و گفت؛ امام خمینی (ره) پاسداران را به جبهه فرا خواند و من هم باید به ندای رهبر عزیزم، پاسخ مثبت بدهم، گفتم؛ ما چند روزی بیشتر نیست که به رامیان اسباب کشی کرده ایم، دوباره باید برگردیم؟
کد خبر: ۴۰۸۲۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۸

به مناسبت سالروز شهادت : خاطره ای از سرباز ولایت شهید حسین خدمتی به روایت مادرش
پانردهم مرداد ماه سالروز شهادت حسین خدمتی یکی از شیرمردان سرباز استان هرمزگان می باشد . حسین که عاشق ولایت و مقام معظم رهبری بود در هنگام گذراندن دوران خدمت مقدس سربازی به فیض عظیم شهادت نائل آمد و شربت گوارای وصال حق را نوشید و روحش آسمانی گردید. به همین مناسبت خاطره ای از این شهید سرافراز استان هرمزگان را به روایت مادرش تقدیم میکنیم.گرامی باد یاد و نامش و مبارک باد شهادت این سرباز جان برکف کشورمان .
کد خبر: ۴۰۷۴۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۱۵

خاطره ای از شهید
ابراهیم پسر خیلی خوبی بود مرحبا که چنین پسری داشتی ولی حیف شد که ابراهیم شهید شد، ابراهیم از بهترین سربازان من بود
کد خبر: ۴۰۷۳۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۱۴

خاطره تقی رشمیر
شهید فرمود: برادران (نیروها) بالاتر از ما هستند (در ارتفاع بالا هستند) و غذا بردن برای آنها مشکل است، باید غذای آنها بیشتر از ما باشد.
کد خبر: ۴۰۶۸۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۷

مصاحبه با تقی رشید، همرزم شهید
هیچگاه خودش را بالاتر از نیروهایش نمی دانست ، برای همین همیشه در کنار آنها و با آنها در مبارزات شرکت می کرد و تا آخرین لحظه مقاومت می کرد و هیچ وقت نشد که شهید عزیز در آن عملیات شکست خورده باشد.
کد خبر: ۴۰۶۸۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۷

خاطرات ميرعباس قائمي
برادرزاده من (شهيد كمال قائمي) همیشه از شجاعت و شهامت حسین تعریف می کرد و می گفت: شجاعت ايشان بيشتر از بقيه خصوصياتش بود.
کد خبر: ۴۰۶۲۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۲۷

روایتی خواندنی از مادر گرامی شهید عیسی رمضان پور
تنها تیربارچی گروهان جانبازان بود که در درگیری عملیات رمضان مقاومت کرد او میگفت؛ گروهان ما که در حدود 120 نفر باقی مانده بود با سه تیپ از لشکریان صدام مزدور روبرو بودیم و فاصله مبارزه ما فقط یک خاکریز بود که این شهید همیشه جاوید در نوک خاکریز تیربارش را کار گذاشته بود و هر بار که نیروهای متجاوز بعثی به ما هجوم می آوردند، با یک رگبار یا چند رگبار مسلسل عیسی تمام امید آنها قطع می شود، و چانه آنها را به خاک می مالید.
کد خبر: ۴۰۶۱۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۲۶

او در گردش مسير زندگي راهي را برگزيد که از گرداب مشقت بار نابسامانيها به سوي اقيانوس بيکران هميشه پاک عطوفت شکوهمند خدا مي رفت .
کد خبر: ۴۰۵۳۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۱۱

با وجودي که خون از بدنم مي ريخت حرکت کردم. از وسط ميدان مين عبور کردم ، پاهايم به سيم های تله مي خورد و مين ها منفجر نمي شد...
کد خبر: ۴۰۵۲۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۱۰

خاطره شهید
خاطره شهید حمدالله حسين پور
کد خبر: ۴۰۴۲۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۱

موقع خداحافظي ننه جان مثل هميشه سرش را بالا گرفت تـا اشـكهايش نريزد. اين چيزي بود كـه بهـروز خواسـته بـود، ولـي ديگـر بيـشتر از ايـن را نمي توانست.
کد خبر: ۴۰۴۲۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۰