روایت زندگی «سعید گلاب بخش» از زبان برادرش؛
برادر شهید «سعید گلاب بخش» در روایتی از این شهید گفت: همیشه سعید قبل از هر عملیات وارد خاک عراق می شد و یکی از مکانهای مهم دشمن را منهدم می کرد.

به گزارش نوید شاهد اصفهان، امیر گلاب بخش برادر شهید «سعید گلاب بخش» از شهدای اصفهان در گفتگویی با نوید شاهد راوی زندگی برادر شهیدش شد که در ادامه می خوانید:

سعید قبل از هر عملیات وارد خاک عراق می شد

تولد

امیر گلاب بخش برادر شهید گفت: سعید گلاب بخش فرزند حسین، دوم فروردين 1338، در شهرستان فلاورجان اصفهان چشم به جهان گشود. او چهارمین فرزند خانواده بود. شهید عاشق تحصیل بود و با پافشاری زیاد برای ادامه تحصیل به انگلیس رفت.

5 ماه در بند اسارت

برادر شهید اظهار داشت: 6 ماه از سعید خبری نبود و پدرم من را به انگلستان دنبال سعید فرستاد، وقتی آنجا رسیدم صاحب خانه اش گفت: سعید اهل کارهای سیاسی است و اصولاً در این منزل نیست و بیشتر در فلسطین است و بیشتر این خانه برای بردارت حکم یک پایگاه برای ارسال و دریافت نامه دارد. بعدها که او را در ایران دیدم از او پرسیدم آن روز که من آمدم انگلیس دنبال تو، کجا بودی؟ گفت: آن زمان با بچه های فلسطین در آلمان یک عملیات داشتیم و همه آنجا دستگیر شدیم و چون سن من زیر سن قانونی بود بعد از 5 ماه آزادم کردند و شما در این مدت از من بی خبر بودید.

 مدیریتی کار می کرد

وی افزود: سعید بسیار زیاد به سوره حمد مخصوصاً آیه ایاک نعبد و ایاک نستعین آن را خیلی دوست داشت. سعید بخاطر اینکه همیشه در کارهای سیاسی بود به پدرم می گفت: بی خیال من شو، چون می خواست پدرم از او دل بکند. هرگز از کارهایش برای ما تعریف نمی کرد و می گفت: هر چقدر اطلاعات کمتر داشته باشید به نفعتان است و راحت تر هستید، او اهل ورزش کشتی و جودو بود و بخاطر دفاع رزمی این ورزشها را یاد گرفته بود.  سعید خیلی مدیریتی کار می کرد و عضو بچه های فاتح گنبد و کردستان بود و به بچه های سپاه گنبد کمک بسیار کرده بود. یکبار در مسیر کردستان در برف و یخ گیر کرد و  مدتی نیز اسیر کومله ها شد.

داشتن بینش سیاسی

امیر بیان کرد: سعید در سپاه و کمیته تهران آموزش می داد و اصلا به فکر منافع و درآمد خودش نبود. همان اول انقلاب که سپاه در تهران تشکیل شد، سعید جزء نیروهای اولیه تشکیل سپاه بود. قبل از شروع جنگ من در جهاد بودم بخاطر بینش سیاسی که داشت و می خواست منطقه را بشناسد، پیش من در جهاد بروجرد آمد. وقتی از انگلیس وارد ایران شد به عنوان محافظ دوم هواپیمایی امام آمد و در فرانسه هم خیلی از امام مواظبت می کرد ولی کسی آنها را نمی شناخت چون ظاهرش را به گونه ای در آورده بود که کسی او را نمی شناخت.

تاکید به یادگیری رفتار امام

گلاب بخش ادامه داد: در ورزش رزمی از مهارت بالایی برخوردار بود اما اگر کسی به سعید نگاه می کرد اصلاً متوجه نمی شود و به وقتش از فنش استفاده می کرد. ما در منزلمان یک عکس بزرگ از امام خمینی(ره) داشتیم، وقتی سعید عکس امام را دید گفت: داشتن عکس آن بزرگوار خوب است اما رفتار ایشان را یاد بگیرید.

معروف به محسن چریک

وی یادآور شد: سعید در سپاه به محسن چریک معروف بود. یک روز به او گفتم: تو چرا در آموزش نظامی اینقدر سخت می گیری؟ چون آن زمان سعید در هر پادگانی که برای آموزش می رفت بچه ها به همدیگر خبر می گفتند امشب محسن چریک داخل پادگان است و مواظب باشید چون اگرکسی در حین شیفت خوابش می برد سعید بدون بروبرگرد اسلحه اش را می گرفت و اخراجش می کرد. همیشه سعید قبل از عملیات وارد خاک عراق می شد و یکی از مکانهای مهم دشمن را منهدم می کرد تا حواسشان به آنجا جلب شود.

ناپدید شدن پیکر سعید

این برادر شهید خاطرنشان کرد: سعید و تعدادی دیگر در پادگان حمید بودند و قرار بوده که 2 تا از گردانهای عراقی پادگان را بگیرند. بچه های ما هفتم آبان 1359 به آنها شبیخون می زنند و با عراقی ها جنگ تن به تن رخ می دهد و عراقی ها به خاطر اطلاعات دقیق، منطقه را به توپ می بندند و آنها که 72 نفر بودند شهید می شوند، سعید مفقود الاثر می شود خیلی ها گفتند احتمالا خمپاره پشت سرش خورد. به هر صورت پیکر سعید برگردانده نشد.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده