نوید شاهد - «یک شاخه خورشید»، عنوان داستان کوتاهی است که به همت مریم مرتضایی خبرنگار نوید شاهد اصفهان بر اساس روایت برادر شهید از رویای مادر شهید علیرضا ربانی نوشته شده است.

به گزارش نوید شاهد اصفهان، داستان کوتاهی بر اساس روایت برادر شهید «علیرضا ربانی» از شهدای اصفهان از رویای مادر این شهید که یکم تیرماه 1346 در عملیات والفجر 2 در منطقه حاجی عمران در تاریخ 31 تیر 62 به شهادت رسید و پیکرش بعد از حدود ده سال به آغوش مادر بازگشت، با عنوان «یک شاخه خورشید» به همت مریم مرتضایی خبرنگار نوید شاهد اصفهان از بنیاد شهید و امور ایثارگران منطقه دو، تابستان 1400 نوشته شد، که به مناسبت ماه شهادت شهید منتشر کردیم. در ادامه نظرتان را به آن جلب می‌کنیم.

«یک شاخه خورشید»؛ داستانی کوتاه از رویای مادر شهید

«یک شاخه خورشید»

دست های غرق التهاب مادر چراغ را خاموش کرد. وه که در این خانه شب غوغا می کرد.

شب حزن آلود آسمان، شب بلند انتظار، شب تاریک بی خبری.

-پاره ی تنم، نور امیدم

چشمانش را بست و چراغ دلش را روشن کرد، نوجوانش را می جست. چند ماهی می شد که بعد از وداعی غریب و رمز آلود، اندک وسایل خودش را بخشیده و راهی شده بود. از وقتی چشمهای غرقه به خون بهترین دوستش را دیده بود خون در رگ هایش می جوشید و وقتی پدر به رفتن او راضی شد چنان پرکشید که گویی کبوتریست که از هراس تندباد به آشیانی امن پناه می برد.

در سرزمینی ماورای چشمهای دنیایی، زنان صف بسته بودند. زمزمه ای شنید: به مادران شهدا گل هدیه می دهند.

بانویی از راه رسید. مادر شاهدترین شهید! شاخه های گل را در دستان ستاره پرور مادران قرار می داد و نزدیک تر می شد. تردید و دلهره مانند پنجه ای بی امان قلبش را می فشرد. حال بانو جلوی او ایستاده و لحظه ناب آگاهی فرا رسیده بود.

گل را در آغوشش گذاشت...

شادی و حزن به یکباره روحش را پرواز دادند به سرزمین هزار خورشید. آنجا که صبح درخشان حقیقت به خواب مادر تابیده بود.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده