اهمیت احترام به والدین در رفتار شهید «قربعلی»
پنجشنبه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ ساعت ۰۸:۲۵
سردار رشید اسلام، شهید «مهدی قربعلی» فرمانده گردان تخریب لشکر 8 نجف اشرف نجف آباد، بیست و هشتمین روز از اسفندماه 1362 در جزیره مجنون، عملیات خیبر آسمانی شد. احترام به والدین را از اجزاء جداییناپذیر دین میدانست.
دوران کودکی
عشق و علاقۀ خانواده به حضرت قائم (عج) سبب شد تا نامش را مهدی بگذارند. مهدی روستازاده بود. پدرش در قرهتپه بنّایی میکرد. محیط کار و کارگری خانه، او را در کودکی چابک و زیرک بار آورد.
خصوصیات اخلاقی
احترام به والدین را از اجزاء جداییناپذیر دین میدانست. دلِ پاک و بیآلایش او برای همه مخصوصاً نیازمندان و محرومان میتپید. شرکت در نماز جماعت، دعا، مناجات و صدقه دادن به مستمندان ازجمله ویژگیهای بارز مهدی به حساب میآمد.
دوران تحصیل
او محصلی ساکت و کم رو بود. مهدی در کنار تحصیل، نقشهکشی فرش را آموخت و پس از چندی در این حرفه به تبحّر و استادی رسید. در دورۀ دبیرستان از نهجالبلاغه و كتابهای اسلامشناسان متعهد بود. درسش را در اصفهان به اتمام رساند و دیپلمش را در رشتۀ ریاضی گرفت.
عشق به قرآن
آموختن قرآن در مسجد را جزء برنامههای روزانه قرار داد و به عشق آموزش دادن آن به دیگران، حضور مستمر خود را در جلسات حفظ میکرد. به حق، او مشوق اصلی تحصیل برادر نابینایش بود. پیگیریهای مداوم مهدی باعث شد تا او از اساتید موفق دانشگاه شود.
خدمت سربازی
سال 1356 که اولین جرقههای انقلاب رخ نشان داد، او از نخستین جوانانی بود که برای روشنگری خود و همسالانش تلاش میکرد. عازم خدمت سربازی شد و دورۀ آموزشی را در شاهرود گذراند و به اهواز منتقل شد.
فرار بسوی هدایت
بـا اوجگیـری انــقـلاب و صـدور فـرمـان امـام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگانها، از اولین سربازهای فراری بود که از تاریکی شب استفاده کرد و در خیابانهای شلوغ اهواز مخفی شد. بعد به شیراز رفت و از آن مسیر به نجفآباد آمد. نوارها و اعلامیههای امام را به دست دوستان و آشنایان میرساند. در سخنرانیها و جلسههای مخفیانۀ انقلابی حضور داشت.
عضویت در سپاه
با پیروزی انقلاب، به پادگان محل سربازیاش در اهواز رفت و دورۀ خدمتش را به پایان رساند. علاقهاش به سپاه سبب شد که به عضویت این نهاد در آید. با شروع جنگ، بیشتر اوقات در سپاه و مرکز آموزش نظامی بود. مربی آموزش تخریب و فرماندهی گردان تخریب را برعهده داشت و در عملیاتهای مختلفی حضور پیدا كرد.
بسوی نور شتافت
آخرین روزهای سال 62 بود و عملیات خیبر به تازگی به پایان رسیده بود. او که مسئول تخریب بود، به همراه چند تن از یارانش جهت تخلیه و پاکسازی میدانهای مین مشغول فعالیت در جزیرۀ مجنون بودند که بر اثر اصابت ترکش به سرش به برادرش محسن که چند ماه قبل از او به شهادت رسیده بود پیوست. بهار آن سال برای خانوادۀ مهدی جلوۀ دیگری داشت. خاطرۀ آن بهار و روزهای نخستین آن از یاد خانواده این شهید عزیز نمیرود.
آموختن قرآن در مسجد را جزء برنامههای روزانه قرار داد و به عشق آموزش دادن آن به دیگران، حضور مستمر خود را در جلسات حفظ میکرد. به حق، او مشوق اصلی تحصیل برادر نابینایش بود. پیگیریهای مداوم مهدی باعث شد تا او از اساتید موفق دانشگاه شود.
خدمت سربازی
سال 1356 که اولین جرقههای انقلاب رخ نشان داد، او از نخستین جوانانی بود که برای روشنگری خود و همسالانش تلاش میکرد. عازم خدمت سربازی شد و دورۀ آموزشی را در شاهرود گذراند و به اهواز منتقل شد.
فرار بسوی هدایت
بـا اوجگیـری انــقـلاب و صـدور فـرمـان امـام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگانها، از اولین سربازهای فراری بود که از تاریکی شب استفاده کرد و در خیابانهای شلوغ اهواز مخفی شد. بعد به شیراز رفت و از آن مسیر به نجفآباد آمد. نوارها و اعلامیههای امام را به دست دوستان و آشنایان میرساند. در سخنرانیها و جلسههای مخفیانۀ انقلابی حضور داشت.
عضویت در سپاه
با پیروزی انقلاب، به پادگان محل سربازیاش در اهواز رفت و دورۀ خدمتش را به پایان رساند. علاقهاش به سپاه سبب شد که به عضویت این نهاد در آید. با شروع جنگ، بیشتر اوقات در سپاه و مرکز آموزش نظامی بود. مربی آموزش تخریب و فرماندهی گردان تخریب را برعهده داشت و در عملیاتهای مختلفی حضور پیدا كرد.
بسوی نور شتافت
آخرین روزهای سال 62 بود و عملیات خیبر به تازگی به پایان رسیده بود. او که مسئول تخریب بود، به همراه چند تن از یارانش جهت تخلیه و پاکسازی میدانهای مین مشغول فعالیت در جزیرۀ مجنون بودند که بر اثر اصابت ترکش به سرش به برادرش محسن که چند ماه قبل از او به شهادت رسیده بود پیوست. بهار آن سال برای خانوادۀ مهدی جلوۀ دیگری داشت. خاطرۀ آن بهار و روزهای نخستین آن از یاد خانواده این شهید عزیز نمیرود.
انتهای پیام/
نظر شما