نمایشگاه جنگ
به گزارش نوید شاهد اصفهان: شهید علی اصغر جمالی بیست و هشتم خردادماه 1345 در شهرستان کاشان به دنیا آمد . به علت علاقه خاص والدین به ائمه معصومین نامش را علی اصغر گذاشتند . پدرش کفاش و مادر خانه دار بود.
دوران کودکی شهید
پنج ساله بود که خانواده اش وی را به مکتب فرستادند، با هوش و استعدادی که داشت جزء آخر قرآن را به خوبی فرا گرفت .شش ساله بود که همراه برادر دچار سانحه تصادف با آمبولانس شد .وضع وخیمی داشت که پزشکان از او قطع امید کردند اما پس از مدتی بستری بودن در بیمارستان رو به بهبود نهاد .
علی اصغر پنج سال ابتدایی را در دبستان معارفی و دوره راهنمایی را در مدرسه خاوری کاشان گذراند .در این دوران از لحاظ درسی در سطح ممتازی بود و برای مسابقات درسی فرستاده می شد .اخلاق و رفتار خوبش نیز زبانزد همه شده بود .تحصیلات دبیرستان را در رشته ریاضی فیزیک ادامه داد .ورود وی به دبیرستان مصادف بود با شروع انقلاب ، با برنامه های فوق العاده برادران مذهبی و پیرو خط امام همکاری داشت و از هر کمکی مضایقه نداشت .
علی اصغر هرگز به یک نواختی و بی حرکتی راضی نمی شد .تابستانهای سال های تحصیلی فعال بود .شرکت در کلاسهای عقیدتی و اخلاقی جزء برنامه های وی بود .با بچه های محل در ارتباط بود .کوچکترها را در کتابخانه محل جمع می کرد و برای آنها صحبت می کرد. خوش برخورد بود ، متانت و وارستگی ، افتادگی و اخلاق پسندیده او جاذبه خاصی در وجودش ایجاد کرده بود .وی کلاس دوم دبیرستان بود که با جهاد همکاری می کرد و اوقاتی را در روستاها سپری می کرد .در دفتر تبلیغات امام شروع به جمع آوری و تدوین جریانات دو سال و اندی که از انقلاب می گذشت ، به صورت نمایشگاهی ، کرده بود .تابستان کلاس دوم متوسطه اش بود که عازم کردستان شد و مدتی را در پاسگاهی در جاده سنندج خدمت کرد .هر شب صدای گرم او میان دو نماز در قالب سخنرانی برای همرزمانش شنیده می شد. بعد از مدتی به یکی از مقرهایی که حفاظت از شهر سنندج را به عهده داشت ، اعزام شد . در طول خدمت در این مقر نیز با روابط عمومی سپاه پاسداران کردستان همکاری داشت .مسئول روابط عمومی سپاه خواستار همکاری وی در واحد تبلیغات و انتشارات شد .چندروز بعد با آمدن او به این واحد موافقت شد .بعد از چهار ماه خدمتش در روابط عمومی به جبهه های جنوب رفت .بعد از توقف چند روزه در اهواز به شهرک دارخوین رفت و در گردان یازهرا در لشکر 14 امام حسین (ع) شروع به خدمت کرد. کمی بعد گردان به عنوان نیروهای پشتیبانی عملیات محرم ، در عین خوش ،موسیان و دهلران مستقر شد .در این عملیات علی اصغر دوست ، همرزم و همنشینش ، دایی اش، شهید سیدحسین حسنی نژاد باغی را از دست داد . وی دایی اش و دیگر شهدا را از قول امام ذخیره های عالم بقا معرفی می کرد که دعوت حق را لبیک گفتند و مسئولیت ما را چند برابر کردند.
نمایشگاه جنگ
در طول عملیات همراه همرزم دیگرش شهید احمد گلی نمایشگاهی بسیار جالب از ابزارو آلات جنگی ، ماکتهای نظامی و هنرهای تجسمی به منظور نمایان ساختن جنایات دشمن ترتیب دادند .طولی نکشید که در عملیات والفجر مقدماتی شرکت کرد .پس از عملیات به کاشان برگشت .ده روزی بیشتر به امتحانات درسی برادران اردوی هجرت کردستان نمانده بود که علی اصغر همراه ده تن از دانش آموزان ممتاز دبیرستان امام خمینی کاشان به عنوان راهنمای درسی به آنجا رفتند . پس از انجام مامویت به کاشان برگشتند .دو هفته به امتحانات نوبت سوم مانده بود، علی اصغر با کمک دوستانش دروس کلاس سوم را به طور فشرده مطالعه کرد و امتحانات را با نمرات نسبتا عالی گذراند. پس از آن همراه دوستانش به کردستان رفتند.
با شروع عملیات والفجر دو به شهرک دارخوین و لشکر امام حسین (ع) برگشت اما نتوانست در این عملیات شرکت کند .دوباره به سنندج رفت .
علی اصغر بعد از مدتی استقرار در پادگان هفت تیر سنندج ، سرانجام در عاشورای حسینی به سوی جبهه های نبرد روانه شد .شجاعتها و فداکاریهایش در کوههای سر به فلک کشیده کردستان در عملیات والفجر 4 شنیدنی بود .تا این که در سحرگاهی پر شکوه در حین درگیری رو در رو با دشمن سی ام مهر 1362 در مریوان به شهادت رسید .مزارش در گلزار شهدای دارالسلام کاشان واقع است.
منبع: بنیاد شهید شهرستان کاشان