از همه چیز خود گذشتم
نوید شاهد اصفهان منتشر میکند: دو وصیتنامه از شهید غلامرضا شاطریان بیدگلی
بسمه تعالی
03/ 08/ 1364
مِنَ الْمُؤمنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُو اللهَ عَلَيْهَ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضي نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مِنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلوُ تَبْديلا
از مؤمنین رادمردانی هستند که بر ایمان خود با خداوند پایدار ماندند. پس برخی از آنان دین خد ادا کرد و برخی ؟؟ که دین خود را ادا کنند و اینان از عهد خود دست برنداشته نقض عهد نکردند.
به نام خدا و به یاد خدا و به خاطر خدا و باری خدا و به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و به نام آنکه هستی را آفرید و به نام آنکه جان به من داده خود جان گرفت و به نام آن یگانه پرچمدار عالم بشریت مهدیزهرا(عج) تعالی و با سلام و درود به امام امت و امت امام و خانوادههای شهدا و مفقودین و مجروحین و معلولین و اسرا جنگی تحمیلی.
خدایا تو شاهد باش که من هدفی جز تو و مقصودی ز راهی که تو شهادت خودت توسط پیامبر اکرم(ص) و امامان معصومت به من نشان دادهای ندارم و عشقی جز شادت در راه تو را ندارم و امیدم به توست و غیر تو پناهگاهی ندارم هرچند بنده معصیتکارم و بار گناهان بر دوشم سنگینی میکند منتها از درگاه لطف و کرمت ناامید نیستم و به فضل و کرمت چشم دوختهام و امیدوارم که اینبار هدیهای که خودت به من ارزانی داشتهای تقدیمت کنم و جوانان باید قدر این نعمت بزرگ را بداند و پیش از آنکه مرگ سیاه دامنگیرشان شود مرگ سرخ را استقبال نمایند و هرکس در این معامله نافع پشیمان گردید بداند که بهطور ظلم خود کرده است از آنجایی که هر فرد مکلف لازم است که هنگام فراغت از این دنیای فانی وصیتی نماید لذا به چند توصیه از برادری که هماکنون در میان شما نیست و روحش ناظر اعمال و کردار شماست توجه فرمایید و به آن عمل نمایند:
آری وصیتم به مردم شهیدپرور گلآرا این است که اتحاد همبستگی را مدنظر داشته باشند و از روحانیت مبارز و امام امت این پیر جماران و این روح خدا. این فزند زهرا این ؟؟ به مطهر که عمر جان - فرزند خود راه اسلام (نماند) نمود پشتیبانی کندو او را تنها نگذارید و جوانان منطقه ما جبههها را خالی نگذارند و جنگ را تا رفع فتنه در عالم ادامه دهند. آری چند جمله این وصیت به پدر و مادر و خواهرانم و برادرانم.
پدر و مادر هرچند که یک عمری زحمات شما باعث شرمندگی من بود ولی با خون خود این شرمندگی و خجالتزدگی را چندان نمودم و از شما طلب حلالیت میطلبم و امیدوارم که حسینوار و زینبگونه بعد از من به این انقلاب و اسلام کمک کنید.
آری برادرانم و خواهرانم شما هم عباسوار و رقیهوار باشید و از امامت امت و امت امام و روحانیت مبارز پشتیبانی کنید و اخلاق و رفتار و برخورد شما در محل نمونه باشد تا دیگران از شما سرمشق گیرند و شما الگو باشید در بین مردم و محافظ امین انقلاب این اسلام باشید.
در آخر از تمام مردم
شهیدپرور گلآرا و دوستان آشنایان و فامیلها حلالیت میطلبم و شما را به خدا میسپارم.
والسلام
به امید هرچه زودتر
پیروز شدن رزمندگان اسلام
بسم رب الشهدا و الصالحین
ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص: خدایا من ازتو میخواهم که شمع باشم تا راه را روشن کنم و خدایا از تو میخواهم که وجود مرا تباه نکنی و اجازه دهی که تا آخر عمر بسوزم و خاکستری از وجودم نماند. خدایا به میدان مبارزه آمدهام با دشمنانی قوی که دولتهای بزرگ پشتیبانشان بودند پنجه درافکندم در حالی که از نیاز مادی خود آگاهی داشتیم و برای بخشیده شدن گناهانم که بسیار بوند چارهای جز روی آوردن به اسلحه شهادت را نداشتم و با قدرت و ایمان و عشق به میدان آمدم و عظمت ایمان بر فرق ماده کوبیدم و از تو خواستم تا منت بر من گذاری و شهادت را نصیبم کنی تا با اسلحه شهادت به میدان بیایم و با نور حقیقت به پیش بتازم و با عرش رعد کلمه بر حق بودن انقلاب را بر فرق منافقین و ملحدین بکوبم خدایا آنروزی که تصمیم به شهادت گرفتم و از همه چیز خود گذشتم و برای اولینبار وصیتنامه نوشتم از همه درها و غمها آزاد شدم و ای خدای بزرگ باز تو را شکر میکنم که راه شهادت را بر من گشودی و دریچهای پرافتخار از این دنیای خاکی به سوی آسمانها باز کردی تا بند مادیت و دنیاگرایی را از وجودم بگسلم و به تو روی آورم. سخن کوتاه میکنم چون سخن بسیار است و نه قلم توانایی نوشتن دارد و نه کاغذ گنجایشاش را.
پدر و مهربانم و مادر زحمتکش و دلسوز آیا از پرداختن امانت کسی به صاحبش ناراحت بودهاید؟ حتماً جواب خواهید داد نه و مگر بیش از این است که من امانتی از سوی حق تعالی بودم و باید میرفتم پس چه بهتر که شهادت به من نمایانده شد و من آن را انتخاب کردم. پدر و مادرم میدانم آنچه که در خانه بودم به جز اینکه موجب ناراحتی بودم استفادة دیگری نداشتم و شاید در لحظاتی که من میتوانستم به شما خدمت کنم شما را ترک کرده و به جبهه آمدهام پس انشاءالله که از نافرمانیهایم بگذرید و مرا حلال کنید.
و روی سخنم با خواهرانم اولاً مرا حلال کنید و بدیهای مرا با خوبیهای خود ببخشید و صبر پیشه کنید و زینبگونه باشید و مطلب دیگر حجاب شماست که حجاب شما مانند خون شهید است و حجاب خود را حفظ کنید همانطور که تاکنون بودهاید و برادرانم جبههها را پر کنید و نگذارید اسلحه من به زمین برسد و نماز جماعت را سرلوحه برنامه خود قرار دهید. برادرانم میدانم که حق برادر بودنم را که شما بر گردنم داشتهاید ادا نکردهام و از این بابت میخواهم که قلباً مرا ببخشید و حلال کنید و از اینکه فرصت نبود با شما خداحافظی کنم معذرت میخواهم و ای رفقا و خویشاوندان از شما میخواهم که مرا حلال کنید و ببخشید و باز از اینکه فرصت خداحافظی را نداشتم و نتوانستم برای زحمات و مهربانیهای شما از شما تشکر و قدردانی کنم باز مرا ببخشید. و ای مردم هر کدام حقی بر گردنم دارید و من آن را ادا نکردهام من را ببخشید یا ایان حق را بازستانید و مرا حلال کنید. و اگر چیزی از بدنم به دست شما رسید در گلزار شاهزاده حسین بیدگل کاشان به خاک بسپارید و شب اول را برایم قرآن بخوانید و آیه الکرسی را فراموش نکنید به امید پیروزی رزمندگان و رسید عاشقان حرم حسینی به حرم شش گوشه اباعبدالله.
شهیدم شهیدم این شعار من است
پیکر غرق خون این افتخار من است
والسلام
عصر جمعه 64/7/6
منبع: بنیاد شهبد شهرستان آران وبیدگل