نگاهی به زندگی شهید احسان کافی زاده
کاشان : نگاهی به زندگی شهید احسان کافی زاده
شهید احسان کافی زاده سوم شهریور ماه 1343 در کاشان به دنیا آمد .پدرش کارمند آموزش و پرورش بود و مادرش خانه دار.
احسان در کودکی پسری آرام و مهربان بود . دروان تحصیلی ابتدایی و راهنمایی را گذراند و در دبیرستان محمودیه کاشان ثبت نام کرد.وی در کنار درس خواندن به مطالعه کتب دینی و شرکت در مجالس مذهبی عشق می ورزید .تحصیل احسان در دبیرستان همزمان با اوج گیری انقلاب بود وی هم پای مردم در راهپیماییها تظاهرات بر علیه رژیم طاغوت شرکت می کرد.
احسان آن روزها 14 سال بیشتر نداشت اما با بینش و تفکر و شناخت از انقلاب عظیم اسلامی و رهبری آن در این مسیر ، فعال بود و بارها از طرف مامورین مزدور شاه مورد حمله قرار گرفت که با مهارت خود را از مهلکه نجات می داد.
با پیروزی انقلاب احسان که براین عقیده بود هنوز آغاز کار است ، در کنار فعالیتش در انجمن اسلامی دبیرستان و پس از فرمان امام امت مبنی بر تشکیل ارتش بیست میلیونی به بسیج ملحق شد و در پایگاههای بسیج کاشان فعالیت چشمگیری داشت .مدتی در ناحیه یکم امام علی (ع) مسئول پرسنلی و اعزام نیرو بود و مدتی هم در بسیج مرکزی مسئول کل پرسنلی پایگاههای کاشان و حومه بود و اکثر شبها را به پاسداری از انقلاب اسلامی به صبح می رساند.
وی 22 تیرماه 1362 داوطلبانه به جبهه اعزام شد و هشتم آبادن ماه 1362 ،در عملیات والفجر 4 در مریوان بر اثر اصابت ترکش به سینه به شهادت رسید و در گلزار شهدای دارالسلام کاشان به خاک سپرده شد.
قسمتی از نامه شهید به پدر/ لحظه ای به دشمن روی خوش نشان نمی دهیم.
پدرم الان در همه حالات ما در معرض آزمایش الهی هستیم الان با توجه به اینکه فرزندی را آماده قربانی کردن در راه خدا کرده ای مورد آزمایش هستی نکند خدای ناکرده شیطان در وجود شما رخنه کند و باعث ناراحتی شما بشود .پدر جان امروز در راه مبارزه کردن سعادت است و قول می دهم که بالاخره صدام سقوط خواهد کرد و جمهوری اسلامی در عراق هم پیاده خواهد شد .پدرم ایام عزاداری امام حسین (ع) و یارانش است .در ماه حسین (ع) چه بهتر که انسان خونش در راه خدا ریخته شود چون با امام حسین (ع) محشور می شود ما بچه ها و مردم ایران فرزندان محرم هستیم و لحظه ای به دشمن روی خوش نشان نمی دهیم .
نامه پاسخ پدر شهید / فرزندم نبردی سخت در پیش است و آزمایش بزرگ و وظیفه ای خطیر بر یک یک ما
فرزندم نبردی سخت در پیش است و آزمایش بزرگ و وظیفه ای خطیر بر یک یک ما ، خوشا به حال شماها که در کنکور این آزمایش و نبرد شرکت کرده اید و امیدوارم سرفراز و مقبول درگاه احدیت واقع گردید.همانطور که در آغاز نامه ات آیه ای از قران مجید نوشته بودی من قلبا" به این کلام خدا معتقد بوده و هستم که انسان یک روز به دنیا می آید و یک روز هم می رود چه بهتر که رفتنی نیکو داشته باشیم .اما فرزندم این را بدان که طعم پیروزی لذت بخش است و زیارت قبر حسین علیه السلام ، و لیکن در راه این هدف مقدس البته شهادت راهگشای آن است که آنهم رسیدن به وصال و ملاقات با خود حسین علیه السلام است .اما فرزندم احسان در هر حال و در هر موقعیت فقط و فقط خدا را در نظر داشته باش و فقط به خاطر رضای خدا حرکت کن و نه انتقام و خشم درونی که می دانم آن طور نیستی آنچه که من به عنوان یک پدر از شما می دانم این است که هدف شما رضای خدا و روسفیدی پیش خدا و نایب مهدی (عج) حجت خدا می باشید.
فرزندم مرا ببخش و آنچه را که به عنوان وظیفه یک پدر نتوانسته ام به شما خدمت کنم از خدا طلب مغفرت می کنم و از تو پوزش می طلبم .به امید اینکه بتوانیم ادامه دهنده راه شهدای عزیزمان باشیم .