«مجروح» صبح عاشورای انقلاب، «شهید» عصر عاشورای جنگ
کاشان : مجروحیت در صبح عاشورای انقلاب ، شهادت در عصر عاشورای دفاع مقدس
شهید مهدی مزرعتی 25 تیرماه 1342 در کاشان به دنیا آمد. پدرش کارگر کارخانه حریر و مخمل کاشان بود و مادرش خانه دار.
در اوائل زندگی همراه با خانواده ، تحت سلطه رژیم ارباب رعیتی ، رنج و سختی فراوانی تحمل نمودند. مهدی با گذراندن تحصیلات ابتدایی و راهنمایی ، مشغول تحصیل در دوره دبیرستان بود که بر اثر درگیری خانوادگی ، از ستم ارباب خلاص شدند.
مهدی تحصیلات متوسطه خود را شبانه ادامه داد و روزها مشغول به کار بود .سال 57 به استخدام شرکت مخمل و ابریشم کاشان درآمد .مهدی مودب و خوش اخلاق بود و همیشه لبخند بر لب داشت . جدیت و پیشرفت را لازمه سرعت در کار تولید می دانست و در امر شوراها چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب نقشی دلسوز و سازنده داشت . علاوه بر جدیت در کار در فعالیت های هنری و ورزشی شرکت می جست . در گروه تاتر فعالیت داشت و به والیبال ، کشتی و خصوصا" کوهنوردی علاقه خاصی داشت .
در مبارزات زمان انقلاب همراه مردم بود .در تمام تظاهرات قبل از انقلاب شرکت می کرد .درتظاهرات عاشورای حسینی سال 57 توسط مزدوران رژیم طاغوت سه گلوله به پای وی اصابت کرد .مورد معالجه قرار گرفت دو گلوله در پای وی باقی ماند .بعد از پیروزی انقلاب با همین پای مجروح ، پیاده از کاشان به قم رفت تا رهبر خویش را زیارت کند.
شهید مهدی مزرعتی عضو بسیج بود .از طرف انجمن اسلامی کارخانه حریر و مخمل برای بازدید مناطق جنگی به جبهه رفت .پس از 15 روز با ثبت خاطراتی از رزمندگان ، جانبازی و شهادت و آوارگی زنها و مردان در دفترچه همراهش به کاشان بازگشت .
مهدی نتوانست در شهر آرام بگیرد وعازم جبهه شد ، سه ماه در گیلان غرب بود.پس از بازگشت به کاشان دوباره هشتم آبان ماه 1360 به جبهه اعزام شد و بعد از هشت روز در غروب عاشورای حسینی سال 60 به درجه رفیع شهادت نائل گشت و در گلزار شهدای دارالسلام کاشان به خاک سپرده شد.
مهدی همیشه جدیت و تلاش را پیشه می کرد .وی بصیرت و ایدئولوژی خود را تنها سلاح در مقابل بیگانگان می دانست .مهدی با ایمان راسخ و تقوایی راستین بین همکاران انگشت نما بود و حرفهایش گرم و دل نشین و این کلامش که می گفت «مردن حق است اما شرط چگونه مردن است » بین دوستان و همکارانش به یادماندنی و چون خودش جاوید است .
.