راضى نيستم اگر حجاب كامل را رعايت نكنيد
وصيتنامه شهید محمد باغميرانى
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت پدر مهربانم و همسر عزيزم سلام عرض مىكنم پس از آخرين تقديم عرض سلام سلامتى شما را از درگاه ايزد متعال خواستارم اگر از احوالات اين جانب محمد باغميرانى خواسته باشيد صحيح سلامت هستم و در آخرين لحظات عمرم را سپرى مىكنم اميدوارم كه در اين لحظه آخرم كه دارم از شما پوزش مىطلبم و اميدوارم كه مرا ببخشيد پدر مهربانم اگر بدى به شما كردم مرا ببخشيد و اميدوارم كه مثل كوه مقاومت كنيد و هيچ ناراحت نباشيد كه دو فرزندتان را در راه خدا دادهايد ما همه يك روزى آمدهايم در اين دنيا و يك روز هم بايد از هم جدا شويم چه بهتر كه در راه خدا جان ناقابل را تقديم كنيم اميدوارم كه خداوند اين قربانى را از شما و از من قبول كند.
من چيزى ندارم بنويسم اين وصيت نامه همان وصيتنامه است كه براى شما فرستادم خواستم دوباره گوشزد كنم پدر جان سفارشى كه دارم از شما متوجه بچهها و همسرم باشى. اميدوارم كه خداوند به شما اجر بدهد از زن آقا مىخواهم كه مرا ببخشد و همچنين از برادران عباس آقا و حسين آقا مىخواهم كه مرا ببخشد و طبق وصيت من عمل كنند و بچهها را مواظبت كنند و هر وقت سراغ پدرشان را گرفتند آنها را نوازش بدهند از خواهرانم مىخواهم كه مرا ببخشند و از عموها و عمهها و يك يك دوستان صحرا و فاميلها عذرخواهى كنند و از دوستان مىخواهم كه صحرا را ترك نكنند نگوييد كه مال طفل صغير است بروند و از ميوه آن استفاده كنند و يادى هم از من بكنند.
خدمت همسر عزيز و مهربانم سلام عرض مىكنم. در آخرين لحظههاى عمرم را مىگذرانم و دارم دقيقه شمارى مىكنم همسر عزيزم ناراحت نباش كه من شهيد مىشوم يك روزى مىرسد كه از هم بايد جدا شويم ما همه خدا يك روز ما را خلقت كرده و يك روز هم از دنيا مىبرد قسمت من اين است در كوههای غرب كشور جان به جان تسليم كنم همسر مهربانم اميدوارم كه به خوبى بچه ها را تربيت كنيد اميدوارم كه خدا شما صبر و استقامت دهد اميدوارم اين جان ناقابلم را كه تقديم خدا مىكنم از من قبول كند اين شهادت را
همسرم اگر مىخواهى از تو راضى باشم و در روز قيامت بتوانم انشا الله شفاعت كنم شما را ، انشا الله بايد بچههايم را كه امانت در دست تو هست تربيت كنيد راضى نيستم كه حجاب كامل را رعايت نكنيد اميدوارم مرا ببخشيد اگر شما را اذيت كردهام حلالم کنید و من هم از شما راضى هستم
طبق وصيت كه در آن نامه كردهام عمل كنيد نوشته بودم كه پولى كه براى حج دادهام تو به مكه برو و پول من را خرج خودت بكنى و مغازه و پولى كه از مردم مىخواهم و سرمايه در شركت را بگير و طلبكاريهايم را بده پدرم 67 هزار تومان و على اكبر 40 هزار تومان و خمس و زكات 59 هزار تومان و بانك ملت و بانك سپه را بپردازيد و دو ماه روزه و 3 سال نماز برايم بخوانيد و 1700 تومان بنياد شهيد از من ميخواهند بدهيد و حسين عموى جعفر بقيه پولش را بدهيد و هر چه در زندگى يعنى در خانه دارم از وسايل بخشيدم به همسرم و يك سوم باغ از همسرم است راضى نيستم كسى اذيت به همسرم و بچههايم كنند هر وقت خواست همسرم شوهر خواست بكند مانع نشويد اميدوارم كه در لحظه آخر نامهام يا وصيت نامهام مرا ببخشيد و اين وصيت نامه را براى هميشه نگهداريد كه اگر يك روزى بچهها بزرگ شدند گفتند وصيت نامه پدرمان كو نشانشان دهيد و در آخر از پدرم و برادرانم و خواهرانم و همسر عزيزم و بچههايم عزيزم و زن دايى و محمد على و محمد و حسين آقا و ننه جان خداحافظى مىكنم از حسين دايى مىخواهم كه متوجه خواهرش باشد خداحافظ
ديدارمان روز قيامت
در پايان سلام مرا به على اكبر برسانيد و از طرف من عذرخواهى كنيد