بدا به حال آنان که از معرکه جنگ و شهادت بی تفاوت گذشتند
زندگینامه پاسدار شهید آقا علی اصغری آرانی از شهرستان آران و بیدگل
غروب 16ماه ضيافت الهي سال 1342 هجري شمسي آخرين تشعشعهاي خورشيد شاهد تولد كودكي پاك در خانوادة مذهبي و محقر بود كه به عنوان وديعه از طرف خداوند به آنان سپرده شد. علي از همان روزهايي كه الفباي زندگي را آموخت تحت تربيت صحيح قرار گرفت.
شش بهار از زندگي علي اصغری گذشته بود كه وارد مدرسه ابتدايي بونصر شيباني شد تا خوشه اي از خرمن علم بچيند.اين شش سال را باموفقيت كامل سپري كرد؛وارد مدرسه راهنمايي نظام وفا شد، سال آخر تحصيلي او در مقطع راهنمايي مصادف بود با طلوع خورشيد تابان و درخشنده انقلاب اسلامي.
بعد از اتمام دوران راهنمايي وارد دبيرستان شهيد بهشتي كاشان شد تا ادامه تحصيل دهد وي با شروع جنگ تحميلي تحصيل را رها كرد و عازم جبهه شد سال آخر تحصيل را ( سال 61 )،به منطقه محروم و لاله پرور سيستان و بلوچستان اعزام شد.بعد از اخذ ديپلم به عضويت سپاه پاسداران درآمدو در قسمت تبليغات و انتشارات سپاه ايرانشهر شروع به خدمت نمود و بعد از حدود دو سال،دوره آموزش نظامي خويش را در پادگان شهيد بهشتي كرمان گذراند. و پس از اتمام اين دوره به عنوان مسئول واحد پرسنلي سپاه پيشين مشغول فعاليت شدو در مدت بيش از يكسال علاوه براين مسئوليت در اكثر عملياتهاي نظامي سركوب اشرار و ضد انقلاب و باصطلاح مجاهدان خلق كه فعاليت شديدي را داشتند و محيط رعب و خفقاني را پديد آورده بودند شركت جست. در تاريخ 65/4/27 روز ميلاد پر شكوه امام رضا (ع)، براي تشكيل خانواده پيوند مقدس ازدواج را انجام داد وثمره اين ازدواج ميمون و پربركت دختري بود كه چند ماه پس از شهادت وي بدنيا آمد.
بعد از مبارزه با اشرار ضدانقلاب به مركز استان مراجعت نمود و بعنوان يك نيروي مؤثر در مسئوليتهاي آمار و ارزيابي كارگزيني ستاد به فعاليت مشغول شدو در عين حال فرمانده ي يكي از قرارگاههاي بلوچستان را برعهده داشت، او به عنوان يك فرمانده مخلص در جبهه هاي جنگ در عملياتهايي چون عمليات محرم و كربلاي 5 شركت جست و مجروح گشت،اما جراحت جسم علي روح او را مجروح نساخت و پس از ترميم بالهاي شكسته بار ديگر فعاليت خويش را شروع نمود و سرانجام در آخرين مأموريت كه براي دفاع از شهر فاو در مقابله با تجاوز وحشيانه آمريكاي جهانخوار و نوكر سرسپرده اش صدام بعثي عازم منطقه عملياتي فاو شد و در روز جمعه مورخ 67/2/2 ساعت 2 بعدازظهر مصادف با ماه ضيافت الهي رمضان نظاره گر وجه اله شدو به آرزوي ديرينه اش شهادت نائل شد.
روحش شاد،يادش گرامي و راهش مستدام باد.
متن کامل وصیت نامه پاسدار شهید آقا علی اصغری آرانی از شهرستان آران و بیدگل
بسم الله الرحمن الرحیم
« و اعدّوا لَهُم ما استَطَعتُم مِن قوه وَ مِن رِباط الخیل ترَهبون به عدوا »
- خدایا ! به درگاهت سپاس می گذارم که مرا در زمانی آفریدی که زندگی و مرگ ما هر دو دارای هدف بزرگی است . اگر زنده ایم در سایة لا اله الاّ الله و محمّد رسول الله و علی ولی الله و پرچم جمهوری اسلامی ایران تحت رهبری های بزرگ پرچمدار انقلاب و نهضت اسلامی ، حضرت امام خمینی و اگر می میریم با انتخاب راه سرخ شهادت که همان راه سیّد و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین است را می پوشیم .
- بار خدایا ! در این ماه مبارک رمضان و این شب های قدر تو را به هدف تمامی شهدا سوگند می دهم که این بنده حقیر گناهکار را مورد لطف و رحمت خود قرار دهی و مرا در زمرة شهدا قرار دهی . « إن شاء الله »
اینک که ندای هل من ناصر حسینی زمان به گوش می رسد بر همه لازم است که در توان خود لبیک گویند و او را که یاری از اسلام و قرآن است یاری نمایند.
حسین جان اگر ما در کربلا با تو نبودیم تا در رکابت جان دهیم ، اینک در راهت گام برداشته و جان خویش را فدای مظلومیّت می کنیم .
- خدایا ! من که یک پاسدار گنهکاری بیش نیستم چگونه می توانم در روز قیامت نگاه به چهرة اباعبدالله الحسین (ع) کنم در حالی که بدن او زیر پای اسبان قطعه قطعه شد و بدن من سالم باشد .
- خدایا ! تو خود کمکمان کن و یاریمان نما .
- ملّت شهیدپرور ! گوش به فرمان ولایت فقیه که همان رهبری حضرت امام است باشید و مبادا غیر از راه او راه دیگری را انتخاب کنید . گمراهی و ظلالت بیش نخواهد بود .
- پدر و مادر عزیزم ! اگر در طول زندگی برای شما مزاحمی بیش نبودم و چند سال است که در کنار شما نیستم و الآن هم که دارم به جبهه می روم در کنار شما نیستم امیدوارم که مرا حلال نمایید و از خدا بخواهید که گناهان بی شمار مرا ببخشد و از شما می خواهم که اگر شهادت نصیب من شد و اگر جنازة من به دست شما نرسید یا مفقود گشت ناراحت نشوید زیرا که حسین (ع) و ائمّة اطهار (ع) هم شهید گشتند و حضرت فاطمه (س) هم قبرش مفقود است .
خداوند به شما صبر و اجر عنایت فرماید . و از شما می خواهم
که از عیالم
( فاطمه ) چون فرزند خود مواظبت نمایید چون من و او در نزد خداوند هیچ فرقی نداریم
.
- همسر عزیز و ارجمندم ! ای تویی که در طول زندگی برایم
چون معلّم بودی و رازدار و محرم دل بودی . خداوند به تو صبر و اجر عنایت فرماید و
از تو
می خواهم که زینب گونه راهم را ادامه بدهی و در راه تحقّق هدف اسلام کوشا باشی . «
إن شاء الله »
- و اینک همکاران و پاسداران عزیز ! از دور دست شما را می بوسم و از خداوند می خواهم که به همه توفیق خدمت بیش از پیش به اسلام و مسلمین عنایت فرماید و از شما می خواهم که در خطّ امام باشید و از او پیروی کنید که ولیّ فقیه است و سپاه بازوی محکم و استوار ولایت فقیه و دیگر این که جبهه ها را خالی نگذارید .
- و امّا دوستان عزیزم ! من شرمنده شما هستم . مرا حلال
کنید و امیدوارم که خداوند به شما صبر و اجر عنایت فرماید و از خداوند بخواهید که
مرا به لطف خویش ببخشد . دیدار همة ما در قیامت إن شاء الله خداوند سایة بلند
مرتبه حضرت امام را بر تمامی مسلمین جهان تا ظهور امام زمان (عج) مستدام بدارد .
« إن شاء الله »
و بدا به حال آنان که از معرکه جنگ و شهادت بی تفاوت گذشتند . ( امام خمینی )
علی اصغری
امضا : 67/1/30
روحش شاد و راهش پررهرو باد !