در دایره فرمان ما نقطه تسلیمیم

متن وصیتنامه سردار شهید علی اکبر زارع مجرد:

بسم الله الرحمن الرحیم

در دایره فرمان ما نقطه تسلیمیم

لطف هرآنچه تو اندیشی حکم هر آنچه توفرمایی

خدایا دلم را نشکن و منو شهید در راه خودت کن.

به نام او که پناه بی پناهانست وتندی صورت شدائد به او می شکند. سلام برمحضر مولایی که دل های منتظرین درانتظارش ابری است و باران گرمش سرازیر ازچشمانی است که خون گرفته. خدایا چه شیرین است این لحظه لحظه ای که تا فراغت راهی نیست، لحظه ای که تا رسیدن به کمال راهی نمانده و لحظه ای که تا لقائت چیزی نمانده. خدایا دراین لحظه آخر هم مرا به خودم وامگذار. بله شهادت نه امری است ناگهانی ونه حادثه ای است اتفاقی که شهادت ادامه شتابناک حیات شهید است یا فروغی بیشتر. شهادت محصول زندگانی سراسر رنج و مشقت است در راه معبود یکتا و شهید ادامه چشم بیدار و دل نگرانیست بر ستیغ بلند انسان. خدایا ممنونم که برمن منت گذاردی تا اینکه از گناهانم هجرت کنم باشد که محصول هجرت از گناه لقاء تو حاصل شود.

خدایا می دانم هنوز بسیار آلوده ام اما تو مرا ببخش و از روی کرم و فضلت از گناهانم بگذر ک ه هیچکس دیگر سزاوارتر از تو نیست به این کار و آنگاه این مشتاقان لقائت را به خیل زائرانت بیفزا. خدایا من حقیر حاضرم برای قدردانی گوشه ای از انعام تو جان ناقابلم را فدایت کنم.

چند کلمه ای با پدر ومادر رنج دیده ام:

پدر و مادر عزیز چه بس برای من زحمت کشیدید و من احتیاج به رضایت شما دارم انشااله شهادتم تلافی رنج و مشقت هایی باشدکه برای من متحمل شدید. پدر و مادر گرامی توجه داشته باشید که من قبل از اینکه فرزند شما باشم بنده خدا بودم منظورم این است که در باب شهید شدنم ناراحت و نگران نباشید که اگر ناراحت شوید کفران نعمت کرده اید حتما از کسانی که از من ناراضی هستند حلالیت بطلبید.

چند کلمه با امت شهیدپرور:

مردم جبهه خدا نیاز به کس ندارد، این ما هستیم که احتیاج به این محیط ها داریم که به حق جبهه، مکتب آزادی و آزادگی است باید آمد تا درس و رمزش را آموخت تا اینکه بتوانیم به یاری خدا خودمان را آزاد کنیم از قید وبندهای دنیا و آزاد ازآن همه آلودگی تا انشااله آموخته های مکتبی که مربیش امام حسین(ع) است ما را به کمال انسانیت برساند. از مسلمین و مستضعفین می خواهم تا قدر امام را بیشتر بدانند چرا که این آیت عظمی رحمت الهی مشعل روشنی بخش هدایت است مسیر اطاعت و بندگی.

به امید پیروزی مجریان در اجرای احکام الهی.

مورخ قد فات ما فات و قد ذهب ماذهب انک سمیع مجیب.

علی اکبر زارع

می برم جان ازکویر شب برون با اشتیاق

جلوه صبح ظفر باصد زبان خواند مرا

کاروان شوق را درد دلم پاس شتاب

کربلای عشق با آوای جان خواند مرا

تا به گوش نه فلک خوانم ازآن آفتاب

ماذن گل دسته های آسمان خواند مرا

نگهت گلهای عطرآگین عرفانم بهار

باگل وپرچاک چاک ارغوان خواند مرا

درهمه رگهای من جاریست خون نوبهار

ازدل باغ بهاران باغبان خواند مرا

میزنم بانگ اناالحق برفراز دارعشق

لحظه سرخ شهادت بی امان خواند مرا

جرعه نوش وحدتم میخانه توحید را

نغمه های ارجعی ازلامکان خواند مرا

جاده آتش،توشه ایمان رهنما باشد خلیل

کاروان سالار این ره شادمان خواند مرا