دومین شهید خانواده اربابی :پیام خون شهدا که آزادگی از بند ظلم و ستم استکبار
زندگی نامه شهید والامقام علی اصغر اربابی بیدگلی از شهرستان آران و بیدگل
در 10 مرداد ماه1348 مصادف با ميلاد با سعادت علي اصغر امام حسين(عليه السلام) به دنيا آمد. دوران كودكي را با سختي فراوان پشت سرگذارد، علي اصغر در سن دو سالگي دچار بيماري سختي شد كه با توسل و شفاعت ائمه اطهار مورد لطف خداوند قرار گرفت.
روزها در كوره آجر پزي به پدر كمك مي كرد، و يا در كار قاليبافي مادر را همراهي مي كرد و بعدازظهر ها در كلاس درس حاضر مي شد تا دوران دبستان و ابتدايي را پشت سرگذاشت.
با شروع جنگ تحميلي عليه ايران، دو برادر بزرگتر او ( علي و علي محمد ) عازم ميدان جنگ و دفاع از ميهن اسلامي شدند.
علي اصغر 16 ساله بود كه راهي پادگان آموزشي اصفهان شد تا خود را آمادة اعزام به صفوف رزمندگان نمايد. در اولين عملياتي كه شركت كرد ( عمليات بدر ) از ناحيه كتف مجروح شد و پس از بهبودي در گردان دريايي تيپ قمر بني هاشم مشغول خدمت شد كه در عملياتهاي والفجر مقدماتي، والفجر 8 ( تصرف فاو ) شركت كرد و دوباره از ناحيه دست به شدت مجروح شد. پس از سه ماه بستري در بيمارستان شهيد صدوقي اصفهان بارديگر راهي ميدان جنگ گرديد و در دي ماه 1365 در عمليات كربلاي 4 شركت جست كه در اين عمليات بر اثر بمب هاي شيميائي عراق مصدوم شد و برادرش علي محمد ( رئيس ستاد لشكر 8 نجف ) به شهادت رسيد. با اين حال در عمليات كربلاي 5 ( شلمچه ) شركت كرد و باز در اسفند 1366 به همراه برادر بزرگش ( علي اربابي ) در عمليات والفجر 10 ( فتح حلبچه ) حضور پيدا كرد كه در پايان اين عمليات در سن نوزده سالگي در 66/12/28 به شهادت رسيد و پرچم رزم را به دست برادرش علي سپرد تا او ( شهید علي اربابي ) پرچم را تا پايان جنگ بدوش بكشد كه علي نيز در خرداد 1367؛ يعني آخرين روزهاي پاياني جنگ در شلمچه به شهادت رسيد. اين خانواده، تنها خانوادة سه شهيدي شهرستان آران و بيدگل می باشد.
روحشان شاد و راهشان مستدام باد
متن کامل وصیت نامه شهید والامقام علی اصغر اربابی بیدگلی از شهرستان آران و بیدگل
السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بنفائک
سلام بر تو یا اباعبدالله و بر آن روانهایی که فرو آمدند به درگاهت
بارالها خودت شاهدی و شاهد باش که اگرچه به نحو احسن به وظیفه و تکالیف شرعیه خود عمل نکردم اما خدایا اینک عاشقانه و با دلی پر از درد و قلبی مملو از عشق به لقای تو به سویت عروج میکنم.
خدایا اگر گناهکارم اما از تو میخواهم که مرا ببخشی و در صف شهدای فی سبیل الله قرارم دهی.
با درود فروان به یگانه منجی عالم بشریت امام عصر مهدی موعود(عج) و با سلام و آرزوی سلامتی و طول عمر بر نایب بر حق و بزرگوارش بتشکن زمان خمینی کبیر ارواحنا له الفدا و با سلام بر فقیه عالیقدر آیتالله منتظری و سلام بر شهدای گلگون کنف از کربلای حسینی تا کربلاهای ایران وصیتنامه خود را شروع و آغاز میکنم
حضور محترم پدر و مادر مهربانم، سلام عرض میکنم. پدرجان در آخرین روزهای عمرم در کنار دوستانم و برادرم داخل سنگر در حالیکه رحمت خداوند، باران میبارد نشستهام و برای نوشتن چند سخن برای شما و امت حزبالله قلم به دست گرفتهام. پدر و مادر عزیزم امیدوارم شما از این راهی که من انتخاب کردم ناراحتی به خود راه ندهید و اگر در این دوران عمرم از من نافرمانی و خدا نخواسته اذیتی سرزده مرا ببخشید. و برایم دعا کنید.
مادرم اگر نتوانستم زحمات بیدریغ شما را قدردان باشم امیدوارم که به بزرگواری و به خاطر خدا مرا ببخشید و برایم دعا کنید.
و اما برادرانم از شما میخواهم مگذراید سلاح خونینم در سرزمین خونبار جبهههای حق علیه باطل بر زمین بیفتد بلکه راهم را ادامه دهید که ادامه میدهید تا آزادی کربلا و قدس و انشاءالله هرموقع به کنار قبر ششگوشه اباعبدالله رسیدید به جای من ضریح آن حضرت را ببوسید.
و اما خواهرانم شما زینبگونه و با صبر و استقامت خود پیام خون شهدا که آزادگی از بند ظلم و ستم استکبار و باز شدن راه بسته کربلا و قدس عزیز است به فردفرد امت برسانید باشد که با شهادت من و امثال من ملتهای خفته و مردمی که هنوز در خواب به سر میبرند ازاین خواب خرگوشی بیدار شوند و به سپاه توحید بپیوندند و در پایان پیامی که به امت حزبالله دارم این است که هرچند با این کمکهای ایثارگرانه و بیدریغ خود ما را شرمنده کردهاید امیدوارم که باز هم دست از کمک به لشکریان اسلام برندارید و با حضور خود در صحنه جنگ ریشه استکبار جهانی خصوصاً اسرائیل را از صحنه روزگار بردارید و امام این مرد تقوا و این فقیه مجاهد را تنها نگذارید و برای سلامتی و طول عمرش دعا کنید حضور در صحنههای پرشکوه نماز جمعه را فراموش نکنید به امید ظهور حضرت مهدی و با امید پیروزی نهایی رزمندگان اسلام و لشکریان توحید.
در ضمن پیامی که برای دوستانم در پایگاه صاحبالزمان دارم این است که مبادا مسئله جبهه را فراموش کنید عزیزانم اگر من رفتم بدانید که شما مسئولیتان سنگین شده شما باید بیش از پیش مردم را به جبهه که به قول امام واقعاً دانشگاه است تشویق کنید و آن آیه شریفه قرآن که میفرماید: جنگ، جنگ تا رفع فتنه از عالم را از یاد مبرید. در پااین اگر از من اذیت و یا نافرمانی از من سرزده امیدوارم که به بزرگواری خودتان مرا ببخشید دیگر عرضی ندارم به امید سرنگون شدن پرچم کفر و ستم از سر جهان و برافراشته شدن پرچم لا اله الا الله و محمد رسولالله بر سر کاخ واشینگتن و کرملین.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
یکشنبه بعدازظهر 11/20/ 64