شهید ورزشکار:هرکس که تو را شناخت جان را چه کند
بسمه تعالی
قسمتی از زندگینامه شهید آیت اله شادمند
شهید آیت اله شادمند فرزند مقصودعلی در تاریخ 16/اسفند/1341 در شهرضا میان خانوادهای متدین و زحمتکش به دنیا آمد . تحصیلات خود را تا اول هنرستان ادامه داد . شهید عشق عجیبی به مسائل دینی داشت و احکام اسلامی را ابتدا در دامان خانواده یاد گرفت، او به کتابخانه صاحب الزمان میرفت و از برنامههای مذهبی و قرائت قرآن استفاده میکرد. با اینکه شهید سن کمی داشت ولی در اکثر راهپیمائیها که جهت سرنگونی رژیم شاه برپا میشد شرکت میکرد .
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) به منظور حفظ و حراست از دستاوردهای انقلاب به صورت نیمه وقت به سپاه پاسداران پیوست و از همان ابتدا عشق و علاقه خود را نسسبت اسلام و شهادت بروز میداد. اکثر شبها تا صبح در سپاه به سر میبرد و هدفش رضای خدا بود. شهید شادمند در بین دوستان و آشنایان الگوی اخلاق بود. جوانی کم حرف، منظم، با حوصله و مودب بود. ایشان با اینکه به هنرستان میرفت و شبها نیز در سپاه نگهبانی میداد ولی از ورزش نیز غافل نبود و دررشتههای جودو و شنا فعالیت میکرد و ورزش را وسیلهای برای حفاظت از اسلام و انقلاب میدانست .
به خاطر عشقی که به اسلام داشت جهاد در راه خدا و شهادت را برای رسیدن به هدف انتخاب کرد و مرگ در راه خدا را بر مرگ در بستر ترجیح میداد. این شهید عزیز به جبهه شتافت تا دین خود را به اسلام و امام ادا کند. ایشان در چندین عملیات شرکت کرد و در عملیات فتح المبین بر اثر موج انفجار مجروح و بستری گردید، پزشکان او را از رفتن به جبهه منع کردند ولی ایشان پس از بهبودی نسبی دوباره به جبهه بازگشت و سرانجام در عملیات رمضان در محور کوشک در تاریخ 07/مرداد/1361 در سن 20 سالگی به آرزوی دیرینه خود رسید و پیکر پاکش در گلستان شهدای شهرضا به خاک سپرده شد.
وصیت نامه شهید آیت اله شادمند
بسم اله الرحمن الرحیم * والعصر* اِنَ الاِنسانَ لَفی خسر* الا الذینَ آمنوا وَ عَمِلو الصالحاتِ و تَواصوا بِالحقِ وَ تَواصوا بِالصَبر
قسم به عصر – به درستی که انسان در زیان است مگر کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و یکدیگر را به حق و صبر سفارش نمودند.
پروردگارا ما صدای ندا آورنده تو را شنیدیم که خلقت را به ایمان میخواند، اجابت کردیم و ایمان آوردیم .
پروردگارا من به دلخواه خود برای جهانی کردن حکومت تو با کافران به جنگ برخاستم. هدفم از آمدن به جبهه:
1-به خاطر رضای خدا و یاری کردن احکام اسلامی .اِنَ صلاتی و نُسکی و مَحیایَ و مَماتی للهِ ربِ العالمین
2-بیرون راندن کفار بعثی از سرزمین کشور اسلامی که امیدوارم خداوند این جهاد اصغر را قبول کند
وصیتم اینست که از روحانیت جدا نشده و از امام امت پیروی نمائید، مواظب این منافقینی که ماسک اسلام به صورت زده و میخواهند به اسلام ضربه بزنند باشید زیرا آنها دو چهره دارند و از کفار بدترند و هرلحظه به یک چهره در میآیند و برای اسلام خطر حتمی هستند. حفظ انقلاب اسلامی که دسترنج خون هزاران شهید است و وحدت را حفظ نمائید زیرا دشمن از وحدت ما میترسد. همه کارها باید برای خدا باشد در غیر اینصورت همه در زیانند. به غیر از کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و صبر میکنند، صبر به معنای بردباری در برابر مشکلات. وظیفه شما در قبال این انقلاب خیلی سنگین است.
پدر و مادر عزیزم ناراحت نباشید زیرا که شهادت در راه اسلام عزث ماست.
هرکس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هردو جهانش بخشی دیوانه تو هردو جهان را چه کند
با شهادت تازه زندگی ما شروع میشود و به دور از این دنیای پر از مادیات و فاسد به لقاءالله میپیوندیم ، ما با خدا معامله میکنیم و چه معامله خوبی است که همهاش نفع است .
برادران و خواهرانم : شما را به تقوا و سرکوب کردن هوای نفس که این جهاد اکبر است دعوت میکنم، مواظب باشید این دنیا و مادیات شما را وسوسه نکند و موجب تباهی شما نگردد. این دنیا زودگذر است و مقدمهای است برای آخرت و خوشا به سعادت کسانی که این زندگی اولیه را ترجیح ندادند. مواظب مادر باشید و او را ناراحت نکنید زیرا او خیلی به گردن ما حق دارد ، مادرم زینب وار شهادت پر افتخار پسرت را تحمل کن، به خاطر زحماتی که کشیدی و احیاناً ناراحتی از من دیدی حلالم کن ، امیدوارم با حضرت فاطمه(س) محشور شوی و یادت باشد من از علی اکبر و علی اصغر عزیزتر نیستم.
وصیت من به ورزشکاران: من ورزشکار نیستم ولی ورزشکاران را دوست دارم ، بچه های حزب اللهی ورزش را رها نکنید و نگذارید عناصر ضد اسلام این ورزش را از شما بگیرند، به خصوص ورزشکاران رزمی که بیشتر وصیتم به آنهاست که مبادا از مسیر اصلی خود جدا شوند و به صورت یک هدف درآید بلکه این ورزش یک وسیله است و شما با ورزش اسلام را حفظ نمائید.