زندگینامه شهید دانشجو شهید والا مقام محمد نوروزی شهر کوهپایه
زندگینامه شهید محمد نوروزی از شهر ورزنه
دانشجوی شهید محمد نوروزی در تاریخ 01/آبان/ 1343 در شهر ورزنه پا به عرصه وجود نهاد.خانواده او مجبور بودند برای تامین معیشت زندگی خود در یک قلعه چند خانوار نشین با تحمل مشکلات فراوان و دوری از هر گونه امکانات اولیه رفاهی زندگی کنند.شهید نوروزی در یک خانواده مستضعف و کشاورز پرورش یافت .همین عدم امکانات و شرایط سخت زندگی باعث شد از همان آغاز کودکی به بیماریهای سختی مبتلا شود .با وجود این شرایط چند سال اول تحصیلات ابتدائی را در ورزنه گذراند و چند سالی نیز به دلایلی در شهر مقدس قم ادامه تحصیل داد.پس از بازگشت از شهر قم به ورزنه ، کلاس دوم و سوم راهنمائی را به اتمام رساند و چون در ورزنه امکان ادامه تحصیل در رشته مورد نظرش نبود در دبیرستان شهرهرند ثبت نام نمود و پس از دو سال تحصیل درشهرهرند به شهر نایین عزیمت نمود.با وجود شرایط سخت زندگی و انبوه مشکلات و دوری از خانواده ، خللی درادامه تحصیلش ایجاد نشد.پس از گرفتن مدرک دیپلم در کنکور سراسری شرکت کرد و در دانشگاه تربیت معلم رشته آموزش ابتدائی قبول شد.سال تحصیلی 1363-1364 وارد مرکز تربیت معلم شهید باهنر اصفهان شد. شهید علاقه خاصی به تحصیل و کسب علم داشت.علم و دانش را در دانشگاه کسب میکرد و علم عشق و عرفان و وصال به حق را در دانشگاه جبهه. درطی دو سالی که در دانشگاه بود به خاطر شهادت دوستان و همکلاسی ها انقلابی در وی پدید آورد و چهار بار به جبهه اعزام شد.ایشان درعملیات های مختلف در مسئولیت های متعددی انجام وظیفه نمود و سرانجام در تاریخ 02/اسفند/1364 در جبهه های حق علیه باطل در عملیات فاو توسط دشمن بعثی بااصابت ترکش به سینه به فیض شهادت نائل آمد .پیکر پاک این شهید بزرگوار در گلزار شهدای زادگاهش شهر ورزنه در کنار دیگر همرزمانش خاکسپاری شد.
قسمتی از وصیت نامه این شهید والامقام:
شاید که استوانه این جسم خاکی زنجیرهایی همیشه بسته اسارت را با آتش دل سوخته خویش ذوب کند و قدم بر عرش بی منتهای خداوند نهد.شاید که زبان ما در برابر ایزد پروردگار همه چیز بینا لب به سخن بگشاید و نیاز خود را به کسی که همه چیز برای او آشکار است بیان کند و خاضعانه از او استعانت لقای او را طلبد و از دیده خود اشک شوق دیدار معبود را در صبح ظفر به روی گونه های خود غلطان کند و اکنون به انتظار آن همه شکوه وجلال و عظمت قدم نهاده ام که غرش گلوله های آتشین بر سرمان است و بلبل نغمه سرای این گلزار را چهچهه مسلسلها تشکیل میدهند و چنان حجله دامادی را برای جوانان ما آذین بسته اند که دست پر قدرت حق در انتظار ربودن آنان است و اکنون اگر پذیرای حق باشیم در جوار او بسر می بریم.
خانواده شهدا ، شهید کالایی است که تنها خریدار آن خداوند می باشد و شهدا در درگاه خداوند روزی می خورند بنا بر این از این فرزند کوچک انقلاب این سخن حقیر را بشنوید و بخاطر نسبت با شهید سوء استفاده های اجتماعی نکنید .شهدا را به کالای مادی نفروشید .اگر این کارها را بکنید فرزندان خود را با بیهودگی از دست داده اید و فقط بهره شما از شهدایتان همان کالا می باشد.
ای ملت رشید و این قهرمانان عرصه پیکار ، برای بقای اسلام و داشتن آزادی بدون تمام وسایل رفاهی می توان به زندگی چند روزه دنیا خاتمه داد.اما بدون توشه و کوله باز آخرت چگونه می خواهید در محضر خداوند جوابگوی آن همه اعمال خود باشید پس کاری نکنید که شفاعت شهدایتان را به زر و زیور دنیوی بفروشید.
خدایا به بدن پاره پاره حسینت و سر جدا شده سخن گوی او ، خدایا به دستان جدا شده سقای کربلا و به قلب شکسته زینب کبری رزمندگان اسلام این زاهدان شب و شیران روز را برای فتح آخرین آرمان که همان قدس عزیز می باشد آماده بفرما.
راهش مستدام و پر رهرو باد.
