زندگی نامه شهید والامقام ماشا الله آتشی نوش ابادی
زندگی نامه شهید والامقام ماشا اله آتشی نوش ابادی از شهرستان آران و بیدگل
ماشا الله در اول آبان 1343 در نوش آباد در خانواده اي ساده و بي آلايش، كشاورز و سرشار از نور ايمان ديده به جهان گشود او فرزند چهارم خانواده بود؛ والدينش با رنج و مشقت به پرورش و تعليم او پرداختند مادرش كه زني استوار و عاشق خدا وعلاقهمند به خاندان عصمت و طهارت (عليهم السلام) بود سهم بهسزايي در تعلیم و تربیت او داشت.
او در هفت سالگي به دبستان شهيد ناصر فكري رفت و دوران ابتدايي را با موفقيت پشت سر گذاشت و وارد مرحله راهنمايي شد در اين دوران بسيار علاقهمند بود تحقیق را ادامه دهد امّا مجبور بود كه در كارخانه صنايع كرك كاشان مشغول كار شود. ماشا الله بسيـار با وقار مؤدب بود و با همه با روي گشاده و تبسـم سخـن مي گفت و در جلسات قرآن و نماز جماعت شركت مي نمود بيشتر وقت خود را باخواندن كتابهاي مذهبي كه از كتابخانه مسجد مي گرفت سپري مي كرد. از كار و تلاش و كمك به والدينش دريغ نداشت و با جديت انجام مي داد.
با روحيه اي كه داشت سرانجام عاشق جبهه و جنگ و دفاع از ميهن اسلامي شد و با ديگر برادران بسيج نوش آباد در فروردين سال 1361 عازم ميدان نبرد حق عليه باطل گرديد و پس از آموزش لازم، در خط مقدم جبهه قرار گرفت و در عمليات پيروزمندانه بيت المقدس شركت كرد و در روز جمعه 1361/2/20 بر اثر اصابت گلوله دژخيمان بعثي به ديدار معشوقش شتافت و به خيل عاشقان پيوست.
روحش شاد و راهش مستدام و پر رهرو باد
وصیت نامه شهید والامقام ماشا اله آتشی نوش ابادی از شهرستان آران و بیدگل
سم اللّه الرحمن الرحیم
خدمت پدر و مادر گرامیام سلام
با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و با سلام بر شهیدان انقلاب اسلامی و شهیدان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و با درود بر رزمندگان و با سلام بر شما که چنین روحیهای قوی و محکم دارید که امیدوارم همیشه دنبالهرو رهبر انقلاب اسلامی باشید.
پدر و مادر گرامیام پس از تقدیم عرض و سلام اگر از احوالات فرزند خود خواسته باشید بحمدالله سلامتی برقرار میباشد. پدرجان خیلی دلم برایت تنگ شده است ولی مسئله برای همگی ما مهم است مسئله اسلام و ناموس و شرف ماست.
پدرجان اگر موقعی از من ناراحتی دیدی امیدوارم که مرا ببخشی مادرم اگر از من ناراحتی دیدهای امیدوارم که مرا ببخشی نمیدانم چگونه از تو قدردانی وتشکر کنم که مرا به چنین راهی بزرگ کردی ما هم اکنون در جبههای هستیم که جبهه جاده اهواز خونینشهر میباشد.
مادر و پدرجان خیلی محکم و استوار باشید تا اینکه ضعف در وجودتان حس نشود خدمت برادرانم سلام میرسانم و امیدوارم که حالتان خوب باشد و در پناه امام زمان بهسر ببرید.
پدر و مادرجان، تمام دوستان و آشنایان و همسایگان را سلام برسانید و فعلاً در سنگرهای اسلام به سر میبریم و فقط محتاج دعای شما هستیم تا اینکه هرچه زودتر جنگ تمام شود. و به دامن شما برگردیم من این نامه را در سنگر با تعدادی از بچههای نوشآباد مینویسم حتماً برای ما دعا کنید و مادرم حرفی که به شما دارم درباره نماز قضایی است که امیدوارم بخوانی و این هم جمله ای که از دفترچه یادداشت شهید که هنگام دفن بیرون آوردیم:
ما خون خود را ایثار نمودیم تا قرآن و جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی پابرجا بماند بر شما باد که پس از ما این هدف را دنبال کنید.