گزیده ای از وصایای شهدای کاشان با موضوع مناجات
به نام خدا
امام خمینی (ره):
این وصیت نامه هایی که این عزیزان می نویسند مطالعه کنید، پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند ،یک روز هم یکی از این وصیت نامه ها رو بگیرید و مطالعه کنید و فکر کنید.
گزیده ای از وصایای شهدای کاشان
موضوع : مناجات
گزیده ای از وصیتنامه شهید عباس آقاجانی:
ای خدای مهربان این فخر وعزت مرا بس که بنده تو بودم و وصال ومعشوقم توباشی، پس در راهت مرا آنگونه جا و سعادت ده که تو دوست داری.
ای حکیم، باحکمتی که دریچه های نور ورحمت خویش را به بندگانت گشودی و توفیق هجرت وجهاد در راهت را نصیبم کردی وبذر عشق ومحبت خویش را درجانم ریختی وهدف حیات وخلقت را پرستش به سوی خویش خواندی. تورا سپاس می گذارم، وپیام پیامبران وامامانت رابه گوش جان لبیک گفتم ودر فضای عطرآگین عاشورای حسینی درجبهه سرخ شهادت بافریاد لبیک یا خمینی به سرزمین کربلای شهادت روکردم تا با انتخاب وآزادی وآگاهی در راه خدا درس ایمان وایثار وچگونه زیستن را درمکتب سرخ حسین(ع) آموخته و به نسل های وارث انقلاب اسلامی مان بیاموزانم.
گزیده ای از وصیتنامه شهید محمدرضا آقاجانی:
خداوندا، بندگان پاک باخته ات را به ما بنمای و شناخت عاشقان سراپا از دست داده ات را نصیبم کن و دلم را از دلبستگی های غلط رها کن و شمع عشقت را در خانه دلمان روشن فرما.
ای محبوب من به راه بندگیم بدار، از زشتی ها دورم کن و شرار عشقت را در دلم بیفروز و شر بدترین دشمن یعنی هوای نفس را از ساحت زندگیم دور فرما.
مولای مهربان، راز ونیاز گدایان را بپذیر و مشتاقان را از لقایت محروم مدار.
گزیده ای از وصیتنامه شهید جواد آین :
خداوندا فریاد دردمندان و گناهکاران را بپذیر و بر محمد و آلش رحمت بفرست و آنچنان کن که خونم در راه تو ریخته شود و تا آخرین نفس زبانم فقط تو را گوید و از تو سخن یاد کند و مرا از بلاهای غرور و خودخواهی نجات ده تا به حقایق بیشتر پی ببرم و جمال و زیبایی تو را مشاهده کنم.
گزیده ای ازوصیتنامه شهیدمحمدعلی ابراهیم زاده:
خدایا گناهانم لباس خواری بر تنم کرده است و دوری از تو درماندگی. خدایا مگر من غیر تو کسی را می شناسم مگر دل به معشوق دیگری داده ام، مگر پیشانی بر خاک دیگری ساییده ام، مگر در هجران دیگری سوخته ام که امید به غیر تو داشته باشم. من در خانه تو را می زنم. خدایا کوله بارم اگرچه از توشه راه تهی است، انباشته از توکل که هست. اگرچه دستم از آنچه کرده است می لرزد و اگرچه موریانه های بیم استواری پاهایم را سست کرده است ،دلم امیدوار رحمت توست و خاطرم جمع لطف تو است. اگرچه خزه گناهانم مرداب دلم را هرلحظه به عفونت عذاب نزدیک می کند آفتاب اطمینان به تو هنوز در آسمان وجودم می درخشد. خدایا برای آمدن به نزد تو هم تو را شفیع قرار می دهم. خدایا من دست نیاز و واماندگی و حیرانی به دامان حمدیت و جبروت و سبحان تو آویخته ام. این قامت خمیده جز به شوق دیدار تو راست نمی شود و این تنهای غریب جز در خانه تو هرآنچه خواست نمی شود. دلی که مسیر عمر را در کویر هجران تو طی کرده چطور بر غیر سبزه زار لقای تو راضی شود. ضجه های من تنها در پیش توست و سجود من فقط در پیشگاه تو. اگر اطاعت امر تو نبود هرگز با کوزه خاطر خویش بر ساحل دریای تو گذر نمی کردم، چراکه میدانم ظرف وجود من شایسته من است نه بایسته تو. خدایا تو منزه هر مکانی ،وجود هر زمانی و موجود در هرلحظه و آنی. تو منادی در زبانی و معظم هردل و جانی. خدایا اگر پناهنده به عز تو نشوم به کجا پناهنده شوم. مطمئن تر از قلعه قدرت تو کجاست. خدایا گرگان درنده گناهانم مرا به دامن عفو تو آویخته اند مرانم، و خطاهایم مرا به کوچه اغمار تو کشیده اند مخواه که نمانم، نادرستی رفتارم مرا در زیر سایه پرده پوشش تو نشانده است به کسی نمایانم. آلودگی مرا به چشمه عفو تو گسیل داشته است راضی مشو که نشسته بمانم. من از بیم کیفر تو و وحشت انتقام تو نیز به تو پناه آورده ام. مولای خویش را آزرده ام و از ترس مجازات او دامن خود او را چسبیده ام. خدایا به ذاتت سوگند که جز تو گناهان خویش را بخشنده ای نمی یابم. من اینک پیشانی خشوع و خواری خویش بر درگاه قدرتت نهادم. اگر از در رحمت خویش برانیم به کدامین در پناهنده شوم صد افسوس از خجلت و رسواییم وهزار افغان از توشه راه، اگر استغفار از گناه تیشه ریشه گناهانم است، این استغفار من تیشه آن ریشه است. خدایا اگر گناه از بنده زشت است عفو که از سوی تو زیباست. پروردگارا من اولین عصیانگر تو نیستم که بر او بخشیدی و در سایه ابر احسانت بر او باریدی.. خدایا من با کدام زبان به سپاس بپردازم که گردش زبان به سپاس ،خود نیازمند تشکر است. پروردگارا من چگونه نوای لک الحمد سر دهم که این نوای ارادت از بی شمار نعمت های توست و محتاج لک الحمد دیگر است. خدای من، محبوب من چه خوش است طعم عشق تو، چه شوق آفرین است نگاه عاشقان تو، چه تکان دهنده است توجه مهرآمیز تو، چه شیرین است زندگی در کنارتو و در زیر سایه لطف تو.
گزیده ای از وصیتنامه شهید حسن ارشدی:
خدایا البته به آمرزش تو بیشتر امیدوارم تا به دل خود و البته رحمتت وسیع تر از گناهان من است. خدایا گرچه گناه من نزد تو بزرگ است ولی عفو و بخشش تو بزرگتر از گناه من است. خدایا اگر من لایق نیستم که رحمتت به من رسد رحمت و لطف تو لایق است که به من رسا باشد و مرا فرا گیرد، زیرا همه چیز عالم را رحمتت فرا گرفته ای بخشاینده مهربان.
گزیده ای از وصیتنامه شهید محسن استادزاده:
با نام خدای حق تعالی. ای محبوب من نمی دانم که چه سرنوشتی وچه حادثه ای در انتظارم کمین کرده و نمی دانم که چه لحظاتی است برایم ، نمی دانم که چه لحظاتی هست که تا به حال چنین نبوده. خدایا در این چند صباحی که در دنیایم آیا رسیدن به تو را خواهم آموخت و عاشقت خواهم گشت؟ خدایا کمکم کن تا این بار مسئولیتم را هرچه سبک بال تر به مقصد برسانم. خدایا آن کسانی که حب دنیا آنها را فراگرفته نمی دانم با آنها چگونه مدارا خواهی کرد و با ما چگونه؟ با آن کسانی که امام را به ایران دعوت نمودند و دست از حمایتش برداشتند چگونه مدارا خواهی کرد و با ما چگونه؟ نمی دانم با آن کسانی که پشت به جبهه کردند و منجر به پایمال نمودن خون شهدا شدند چگونه مدارا خواهی کرد و با ما چگونه؟ و با آن کسانی که از تو غافل گشتند و سرپیچی از حکومتت کردند چگونه مدارا خواهی کرد؟
گزیده ای از وصیتنامه شهید عبداله اسداله زاده:
خدایا چه راهی را در پیش بگیرم که به تو برسم؟ خدایا چگونه این راه را در پیش بگیرم؟ خودت ما را به راهی که تو دوست داری و رضایت تو در آن است هدایت فرما. خداوندا به خون شهداء تو را قسم می دهم که من را از فساد اخلاقی و فکری و از کلیه فسادهای دنیا نجاتم ده ، خودت دستم را بگیر .خداوندا پروردگارا مشکلات و موانع که باعث کندی و بازماندن از راهت می شود آنها را از سر راه من بردار. خداوندا مشکلاتی را برای من ایجاد کن که ساخته شوم و مصمم تر شوم در راهم و من را در مشکلات موفقم بدار. بار پروردگارا یک آرزوی بزرگ در دل دارم که مدت ها است از تو می خواهم به آرزویم برسانی و آن هم آرزوی شهادت است. خداوندا هرچند من لیاقت شهادت را ندارم ولی خودت گفتی «ادعونی استجب لکم».
گزیده ای از وصیتنامه شهید حمیدرضا اسماعیلی:
خدایا، بارلها، پروردگارا، معبودا، معشوقا، مولایم، من ضعیف و ناتوانم که تحمل درد از دست دادن پاهایم را ندارم، چگونه تحمل عذاب تو را می توانم بکنم؟ خدایا مرا ببخش واز گناهانم درگذر که تو کریم ورحیم هستی. خدایا با تو پیمان بستم که تا پایان راه بروم و بر پیمان خویش همچنان استوار هستم.
خدایا به محمد(ص) بگو که پیروانش حماسه آفریدند وبه علی(ع) بگو که شیعیانش قیامت به پا کردند وبه حسین(ع) بگو که شیعیانش قیام کرده اند و خونش در رگ ما می جوشد. خدایا می دانی که چه می شویم، پنداری که چون شمع ذوب می شویم، ما از مردن نمی هراسیم اما می ترسیم که بعد از ما ایمان را سرببرند . از این سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند. همه باید امروز شهید شویم تا فردا بماند وهمه باید بمانیم تا فردا شهید شویم . عجب دردی !
گزیده ای از وصیتنامه شهید محمد حسین اشتری:
خدایا می دانم گناه زیاد کرده ام و بنده خوبی برای تو نبودم. خدایا من پا روی عقل وعلم خود نهادم وغرائز بر من غلبه کرد و ازفرامین تو سرباز زدم، ولی تو ای معبود ومعشوقم آنقدر مرا دوست داشتی که هزاران ترافیک برسر راهم به وجود آوردی و بنده روسیاه خودت را ازگمراهی نجات دادی. بار پروردگارا من از کرده خود پشیمانم. خدایا تو تصمیم راسخ به من عطا کن که مسئولیت خویش را آنطور که مورد رضای توست انجام دهم.
گزیده ای وصتنامه شهید مسعود اصالت منش:
معبودا پاک پروردگارا چه زیباست جلوه گاه جمالت و چه با شکوه است نمایشگاه جلالت در حیرتم که ای خدای بی چون ،و شکرگذارم ای ایزد منان که مرا در بین خوبان جائی دادی و به این شرف نائل ساختی.
آری ای رب اعلای من ،این منم ولی نه آن من ،روزگاری طولانی مرا از دامان مهر و محبت گرفته از بیابان بی سر و ته و سراب آب نمای زندگی حیوانی رهایم ساخته بوده این همان من مشتاق به دیدار شکوه و جلال و جمال تست که معنای زندگی حقیقی را برای من آشنا ساخت و چه آشنایی شیرین و روح افزایی.
در این لحظات که شعاع خورشید کمال اعلا بر همه سطوح روحم تابیدن گرفته و جز نور و جهان نورانی چیز دیگری نمی بیند ، می فهم که _مرده بودم زنده شدم گریه بدم خنده شدم –دولت عشق امد و من دولت پاینده شدم .
گزیده ای از وصیتنامه شهید صادق اصفهانی:
خداوندا آنانکه بر تو دل داده اند، انیسی مهربان و دوستی روشن مهر و نازنین یافته اند. الهی آنان که به تو تولا و بر تو توکل دارند بنای امیدشان بر پایه ای متین و محکم استوار است. تویی که از پیدا و پنهانشان خبر داری وآشوب ضمیر آشفتگان را هم ازآنها آشکارتر می بینی.
خدایا آشفتگان تو چون از حوادث گیتی رنجور شوند به تو پناه می آورند وسختی بار مصائب را بانوازش عشق تو آسان به منزل می رسانند. خدایا دراین شب های تاریک کمکم کن تا تو رابهتر بشناسم وپاسداری خوب برای میهن گلگونم باشم.
گزیده ای از وصیتنامه شهید علی اصغر امیدی بیدگلی:
خداوندا می دانی که در آرزوی پیروزی نهایی و در نهایت(شهادت) با اعتقاد کامل به یکتا بودنت وپیروی از رسولانت وآخرین نبی خودت محمد(ص) وائمه اطهار و اعتقاد به رستاخیز با شناخت کامل در این راه قدم گذاشته ام.
بارلها، کمکم کن که هرچه را انجام می دهم در راه تو وبرای تو باشد حتی گلوله هایی راکه به سوی دشمن از تفنگم خارج می کنم، چون کشتن من و امثال من مطرح نبوده ونیست، بلکه محو ونابودی اسلام در کار است.
خدایا تو خود گفتی که« الم احسب الناس ان یترکه ان یقولوا آمنا بالله وهم لا یفتنون»
مردم چنین پنداشتند که به صرف اینکه گفتند ما ایمان به خدا آوردیم رهایشان کنند وبر این دعوی امتحانشان نکنند.خداوندا لیاقت شهادت در خود نمی بینم اما مرا دریاب که شهادت بالاترین و بهترین مرگ هاست.
گزیده ای از وصیتنامه شهید ابوالفضل باغ شمالی:
خداوندا شکر و سپاس تو را که برمن منت گذاشتی و راه حقیقت و صراط مستقیم را در پیشم نهادی به واسطه وجود پیامبر مقدست عشق حسین را در دلم نهادی وبه واسطه حسین طریق عاشقی را به من آموختی و به واسطه عاشق شدن توفیق خدایی شدن را به من عطا کردی.
خداوندا شکر و سپاس تو را که از گناهان و منجلاب روسیاهی و ظلمت نجاتم دادی و به وادی نور رهنمونم ساختی و با کمال بی لیاقتی لیاقت سربازی مهدی عج الله را به این حقیر بخشیدی تا راه جبهه را پیش گیرم و در رکاب خمینی خون ناقابلم را در آسمان ها بفشانم و سپس در کنار درخت اسلام جاری سازم تا همیشه وهمه جا خداجویان و موحدان سربلند و سرافراز عبادت تو را پیشه کنند. پس بارلها به حق پیامبران و اولیایت و به حق امامان و اوصیایت و به حق شهدا و آبرومندان درگاهت لشکریان اسلام را نصرت بخش و با فرج مهدی عجل الله بر جهانیان منت گذار و نائب بر حقش خمینی را همیشه وهمه جا یار و یاور باش تا رهروان راه حقیقت راه تو را روند و گمراهان به واسطه ایشان با تو آشنا شوند و از ظلمت ها بدرآیند تا به مقام خلیفةالهی خویش دست یابند.
گزیده ای از وصیتنامه شهید محمدرضا بزرگ:
خدایا شکر وسپاس برآن همه لطف و عنایت گسترده ات، و عطوفت و رحمتت که بر همه هستی سایه افکنده، خدایا ما را شناختی بر نعمت های تو نیست و زبانمان از ثنا وشکر بر آنها ناتوان است، خدایا میل داشتم مرا زبانی بود تا مدام بر شکر وثنای تو مشغول، و وجودی که از یاد تو شعله عشقش ،روشنگر راهم گردد.
اما خدایا از غفلت حضور در محفل پرعظمتت و گناه بر امرت بسیار بدحالم، که اگر طاقتی بر عذابت داشتم نظرم را از عفو وبخششت می گرفتم. ولی خدایا چگونه است حالم که بر عذاب و عقوبات دنیوی هم طاقتی نیست. پس چطور بر عذابی همراه قهر و غضبت که در پیش راهم است نظری افکنم. خدایا با طاقتی قلیل و معصیتی کثیر و قلبی از هزاران پرده از معرفت و ایمان به تو و القای مداوم هوای نفسم چگونه است سرانجامم. خدایا در این لحظه که دل بر لقاء تو بسته ام و جان به میدان عشق و شهادت و جبهه نبرد اسلام با کفر و نفاق آورده ام حضورم را بپذیر و فیض شهادت را نصیبم کن.
خدایا برآنچه نزد توست سخت راغبم و چشم امید دوخته ام. ای رجاء مذنبین به حق برگزیدگان آستانت چشم امیدم را محروم مگردان. خدایا هوای نفسم، با هزاران رنگ در هر حالی با همه تزویرش مرا هجوم می آورد، مرا بر این هم توانایی نیست و نظر یاری بر غیر تو ندارم . بارلها دلم را بر عزیمت به سویت قوت بخش و جوارحم را در اتصال به خدمت همیشگی ات توان ده. خدایا تو منبع فضلی و بر فقرم واقفی.
اسئلک بحق محمد وآل محمد وافعل بی ما انت اهله ولاتفعل بی ما انا اهله.
گزیده ای از وصیتنامه شهید سیدمرتضی بنی هاشم:
خدایا ، ای اله ومعبود من، بنده روسیاهت پس از عمری گناه ومعصیت اینک باز آمده است، خدایا من نمیدانم با کدام زبان با تو راز بگویم وبا کدام بیان از توپوزش بخواهم ، خدایا ، چگونه شرمساری خود را به عرض برسانم، الها، بهتر آن میبینم که به فرمان امام سجاد (ع) متوسل شوم که ((پروردگارا اگر توبه پشیمانی از گناه است خدایا به عزت وجلالت من از پشیمانانم )).
معبودا کمرم از گناه خمیده ودستانم تهی اعمال صالح ،خدایا، اگر نبود عطوفت ومهربانی تو، جرات اینکه با تو به راز بنشینم را نداشتم.
خداوندا اگر تو در مصحف کریمت نفرموده بودی (ان الله یغفرالذنوب جمیعا) چگونه می توانستم برگردم.
الها، خجلم از اینکه بگویم بجای بندگی تو اطاعت شیطان کردم. خدایا ، شیطان سوت زد و این رو سیاه به دنبال آن رفت. خداوندا تنها دلخوشیم پس از بخشش تو به محبتی است که از پیامبر و اولاد طاهرینش (س) به دل دارم ، الها این کمترین را از شفاعت آنها محروم مفرما.
پروردگارا ،فضل تو بیش از آن است که امید ما را به خودت به یاس و ناامیدی مبدل فرمایی و هنوز از فضل تو چنین خبری به ما نداده اند (ما هکذا الظن بک ولا اخبر نا بفضلک عنک یا کریم یا رب) معبودا ،به لقائت مشتاقم ولی با این رو سیاهی چکار کنم؟ خدایا به جوارت عاشقم ولی با این دست تهی چه کنم؟
الها ، از فراق اولیائت دلتنگ و ملولم ولی این کمر خمیده از گناه حرکت بسوی تو و آنان را مشکل کرده است.
پروردگارا اگر تو این کمترین را به فضل وکرمت ببخشی هیچ از حکومت تو کم نمیشود واگر عذاب فرمائی هیچ اضافه نگردد ولی برای این روسیاه علاوه بر بی آبرویی در نزد تو و مقربانت ،این بدن ضعیف تحمل آن عذاب را ندارد.
الها، به عزت وجلالت برای کسی که رو به سوی تو آورد و اظهار بندگی تو میکند مپسند که عذابش کنی . خدایا ، فضل تو بی کران است وما غرق معاصی. الها ، با آب فضل وبخششت گناهان ما را بشوی...