شهید گرانقدر ناصر جریده دار
شهید ناصر جریده دار فرزند حاج نعمت اله در تاریخ 12/دی/1336 در خانواده ای متدین و مذهبی و از خدمتگزاران حضرت اباعبداله (ع) دیده به جهان گشود.ایشان سرانجام در تاریخ 1/اسفند/1360 در تنگه چزابه به درجه رفیع شهادت نائل آمد، پیکر پاکش سه ماه در زیر گلوله باران دشمن ماند و بعد از سه ماه پیکرش به شهرضا منتقل شد و در گلستان شهدا به خاک سپرده شد.

بسمه تعالی

همراه با شهیدان

زندگی نامه شهید گرانقدر ناصر جریده دار

شهید ناصر جریده دار فرزند حاج نعمت اله در تاریخ 12/دی/1336 در خانواده ای متدین و مذهبی و از خدمتگزاران حضرت اباعبداله (ع) دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدائی را در مدرسه حکیم اسداله شروع کرد و چون دارای استعداد و هوش سرشاری بود مورد تحسین آموزگاران خود بود و از آنها تقدیر نامه دریافت می‌کرد، پس از مدتی برای ادامه خدمت به شهربانی شهرستان آمل انتقال یافت. ایشان با شنیدن پیام امام مبنی بر تخلیه سربازخانه ها شبانه از دیوار شهربانی آمل فرار کرد و به شهرضا آمد، پس از چند روز اقامت بعضی از خناسان جریان را به اطلاع مقامات رساندند. وی دستگیر شد و توسط ماموران ساواک شکنجه و زندانی گردید که پس از مدتی موفق به فرار از زندان شهربانی آمل شد. او مجددا خود را به شهرضا رساند و در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت کرد. روز تاسوعای 57 برای به زیر آوردن مجسمه طاغوت در شهرضا فعالیت داشت. ایشان با پیروزی انقلاب خدمت سربازی را به پایان رسانید و سپس تحصیلات شبانه را تا مرز دیپلم ادامه داد و عضو نیمه ثابت سپاه پاسداران شهرضا شد، سپس ازدواج نمود و به شغل شیشه گری پرداخت.

شهید جریده دار مجسمه تقوی و تدین و علاقه به امام و گوش به فرمان آن حضرت بود و به روحانیت متعهد و مبارز علاقه خاصی داشت.

ایشان برای مطالعه و فراگرفتن مسائل دینی و اعتقادی به کتابخانه صاحب الزمان (عج) مراجعه می‌کرد و از کتاب‌های کتابخانه و حضور روحانیون بهره می‌گرفت. شهید علاقه مند بود به کردستان برود و با ضد انقلابیون بجنگد. با شنیدن حادثه هفتم تیر فوق العاده ناراحت و گریان بود؛ می‎‌خواست هرچه زودتر خود را به جبهه برساند ولی خانواده مانع رفتن او می‌شدند، تا اینکه با شرکت در دعای کمیل منقلب می‌شود و تصمیم به رفتن به جبهه ها می‌گیرد و سرانجام رضایت خانواده را جلب می‌نماید و قبل از رفتن به جبهه ها با تمام اقوام و آشنایان خداحافظی نموده و حلالیت می‌طلبد. وقت خداحافظی با خانواده فرزند 15 ماهه اش، علی را در بغل نمی‌گیرد و نمی‌بوسد وقتی از او علت کارش را می‌پرسند جواب می‌دهد با اینکه به علی خیلی علاقه دارم ولی می‌ترسم علاقه پدر فرزندی مرا از هدفم باز دارد. ایشان سرانجام در تاریخ 1/اسفند/1360 در تنگه چزابه به درجه رفیع شهادت نائل آمد، پیکر پاکش سه ماه در زیر گلوله باران دشمن ماند و بعد از سه ماه پیکرش به شهرضا منتقل شد و در گلستان شهدا به خاک سپرده شد.

وصیت نامه شهید

ازآنجا که هر روز جنازه برادر شهیدی را بر دوش گرفته و به خاک می‌سپردیم بار مسئولیت را بر دوش خود سنگین و سنگین‌تر احساس می‌کردم و پس از مدتها مبارزه با نفس خود و التماس به درگاه احدیت و شفیع قرار دادن امام زمان علیه السلام مابین خود و خالق خود؛ خلاصه در شب جمعه ای در منزل برادر پاسدار اکبر حیدری حال دعائی به من دست داد و دعای من مستجاب شد و گره کار من باز شد و راهی را پیدا نکردم بجز ادامه خط سرخ شهداء و یاری نمودن حسین زمان ابرمرد جهان، خمینی کبیر.

برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۴۴ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۷
0
0
تاریخ تولد شهید بزرگوار به اشتباه درج شده است لطفا اصلاح کنید
مدیر پایگاه سلام خیلی لطف کردید ممنون از دقت نظر شما
اجر شما با شهدا
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده