روایت رهبر انقلاب از شهید کاظمی برای فرزند شهید:شهید کاظمی جزو بهترینهای من بود
روایت رهبر انقلاب از شهید کاظمی برای فرزند شهید؛
شهید کاظمی جزو بهترینهای من بود
محمد مهدی کاظمی، فرزند شهید کاظمی، در دیدار مقام معظم رهبری با خانواده شهدا در تاریخ 19 خرداد 1389 از ایشان میپرسد:« میخواستم بدانم انتظاری که شما از پدر ما داشتید ایشان توانستند برآورده کنند؟»حضرت آقا فرمودند: «بله ، خیلی. من کارهای بزرگی را به عهده ایشان محول کردم، کارهایی که به همه نمیدادم و اطمینان نمیکردم، ایشان به بهترین وجه آنها را به انجام میرساند. روزی که من یکی از این ماموریتها را به ایشان محول کردم، بعضیها بودند در سپاه باور نمیکردند ایشان بتواند این کار را انجام بدهد اما ایشان رفت و به بهترین وجه آن را انجام داد. ایشان جزو بهترینهای من بود.»سردار شهید حاج احمد کاظمیدر تاریخ 19 دی ماه 1384 همزان با ایام عرفه در حین انجام ماموریت در یک سانحه هوایی جرعه شهادت نوشید و امروز که 12 سال از آن تاریخ میگذرد، محمد مهدی همچون پدرش دست بر سینه گذارده و محکم و استوار ایستاده است.سردار سرلشکر پاسدار شهید احمد کاظمیدر سال 1337 در نجف آباد اصفهان متولد شد. با پیدایش جرقههای انقلاب اسلامی دوشادوش ملت به مبارزه علیه رژیم ستم شاهی پرداخت. دوران جوانی خود را با حضور در جبهههای نبرد از کردستان گرفته تا جای جای جبهههای جنوب در صف مقدم مبارزه با متجاوزان بعثی سِـمتهایی چون دو سال فرماندهی جبهه فیاضیه آبادان، شش سال فرماندهی لشکر 8 نجف، یک سال فرماندهی لشکر 14 امام حسین(ع)، هفت سال فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) و قرارگاه رمضان و پنج سال فرماندهی نیروی هوایی سپاه را به عهده داشت.کارشناسی خود را در رشته جغرافیا و کارشناسی ارشد را در رشته مدیریت دفاعی گذراند و موفق شد دانشجوی دکتری در رشته دفاع ملی شود. مقام معظم رهبری سه مدال فتح بر سینه او نصب کردند. سردار کاظمیهمچنین در سال 1372با حضور در منطقه شمال غرب کشور به عنوان فرمانده منطقه شمال غرب حکم فرماندهی را از دست مقام معظم رهبری دریافت کرد .در سال 1379نیز حکم فرماندهی نیروی هوایی سپاه را از رهبر معظم انقلاب دریافت کرد و نیروی هوایی را از نظر سازمان ، ساختار و سازماندهی و سازمان موشکی ارتقا داد. وی پس از پنج سال خدمت ارزنده در نیروی هوایی سپاه، در سال 1384حکم فرماندهی نیروی زمینی سپاه را از مقام معظم کل قوا دریافت کرد و طی سهماه فعالیت شبانه روزی، بیش از صد سفر به تمامی یگانهای نیروی زمینی داشت و وضعیت آنها را از نزدیک بررسی میکرد.در 19 دی ماه سال 1384 بود که همزمان با روز عرفه جت فالکن در منطقه امامزاده آیدینلو در نزدیکی شهر ارومیه سقوط کرد و به دنبال آن، 11 تن از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از جمله سردار کاظمی به شهادت رسیدند
برجستگی لشکر ۸ نجف اشرف در دفاع مقدس
این لشگر هشت نجف که آقایان اسم آوردند، یکی از لشگرهای قَدَر در میدانهای دفاع هشتساله بود و خود مرحوم شهید کاظمی (رضواناللهتعالیعلیه) واقعا یکی از آن فرماندهان برجسته بود. بنده در همان دوران جنگ رفتم خوزستان به مرکز لشگر نجف، [از] آنجا بازدید کردم؛ چیزهایی در آنجا دیدم که در کمتر لشگری آدم میتوانست آنها را مشاهده کند: آمادگیها از یکسو، روحیهی خیلی بالا از یکسو و نظم و ترتیب؛ نظم و ترتیبی که من در آن لشگر دیدم، در کمتر جایی انسان آن را مشاهده میکرد۱۳۹۲/۰۴/۱۰
شهید احمد کاظمی
هنوز در استان، یاد آن جوانان سلحشوری که از نقاط دیگر آمدند و اینجا فداکاری کردند، در دلها و ذهنها حاضر است. من اطلاع دارم، یاد شهید کاوه، یاد شهید صیاد، یاد متوسلیان، یاد ناصر کاظمی، یاد احمد کاظمی و یاد شهید بروجردی- این جوانانی که عمری را در اینجا گذراندند و جانشان را کف دست گرفتند- در یاد مردم این استان زنده است. خدا را سپاسگزاریم که دشمن نتوانست به مقاصد خود برسد. ۱۳۸۸/۰۲/۲۲
شهید احمد کاظمی
اینها خوب عاشق شهادت بودند و پا بر زمین
میکوبیدند. همین شهید عزیزمان، احمد کاظمی را من در جبهه دیده بودم؛ آنچنان
اقتداری داشت که اشاره میکرد، بسیجیها حرفش را گوش میکردند. اینطور نیست که بسیجی
که عاشق است، مجاز باشد برخلاف امر فرمانده و برخلاف انضباط سازمانی و انضباط عملی
در محیط زندگی، یک حرکت بیانضباطی انجام بدهد.۱۳۸۴/۱۰/۲۹
!۱۳۸۴/۱۰/۲۱
درخواست شهید کاظمی از رهبری
دو هفته پیش شهید کاظمی پیش من آمد و گفت
از شما دو درخواست دارم: یکی اینکه دعا کنید من روسفید بشوم، دوم اینکه دعا کنید
من شهید بشوم. گفتم شماها واقعاً حیف است بمیرید؛ شماها که این روزگارهای مهم را
گذراندید، نباید بمیرید؛ شماها همهتان باید شهید شوید؛ ولیکن حالا زود است و هنوز
کشور و نظام به شما احتیاج دارد. بعد گفتم آن روزی که خبر شهادت صیاد را به من دادند،
من گفتم صیاد، شایستهی شهادت بود؛ حقش بود؛ حیف بود صیاد بمیرد. وقتی این جمله را گفتم، چشمهای شهید کاظمی پُرِ اشک شد، گفت: انشاءاللَّه
خبر من را هم بهتان بدهند!
فاصلهی بین مرگ و زندگی، فاصلهی بسیار کوتاهی است؛ یک لحظه است. ما
سرگرم زندگی هستیم و غافلیم از حرکتی که همه به سمت لقاءاللَّه دارند. همه خدا را
ملاقات میکنند؛ هر کسی یک طور؛ بعضیها واقعاً روسفید خدا را ملاقات میکنند، که
احمد کاظمی و این برادران حتماً از این قبیل بودند؛ اینها زحمت کشیده بودند.
ما باید سعیمان این باشد که روسفید خدا را ملاقات کنیم؛ چون از حالا
تا یک لحظهی دیگر، اصلاً نمیدانیم که ما از این مرز عبور خواهیم کرد یا نه؛
احتمال دارد همین یک ساعت دیگر یا یک روز دیگر نوبتِ به ما برسد که از این مرز
عبور کنیم. از خدا بخواهیم که مرگ ما مرگی باشد که خود آن مرگ هم انشاءاللَّه
مایهی روسفیدی ما باشد.۱۳۸۴/۱۰/۲۱
شهید احمد کاظمی
بسم اللّه الرحمن الرحیم
فقدان شهادتگونه سردار رشید اسلام
سرلشکر احمد کاظمی و تعدادی از سرداران و افسران سپاه در حادثه هواپیما، اینجانب
را داغدار کرد. این فرمانده شجاع و متدین و غیور از یادگارهای ارزشمند دوران دفاع
مقدس و در شمار برجستگان آن حماسه بینظیر بود. تدبیر و قدرت فرماندهی او در طول
جنگ هشتساله کارهای بزرگی انجام داده و او بارها تا مرز شهادت پیش رفته بود.
آرزوی جان باختن در راه خدا در دل او شعله میکشید و او با این شوق و تمنا در
کارهای بزرگ پیشقدم میگشت. اکنون او به آرزوی خود رسیده و خدا را در حین انجام
دادن خدمت ملاقات کرده است.
اینجانب شهادت این سردار رشید و
نامدار و دیگر جانباختگان این حادثه را به همه ملت ایران بهویژه به مردم عزیز و شهیدپرور
نجفآباد تبریک و تسلیت میگویم و از خداوند متعال برای بازماندگان این شهیدان،
بردباری و قدرت تحمل و پاداش صابران و برای خود آنان علو درجات اخروی را مسئلت
میکنم.
سیّد علی خامنهای۱۳۸۴/۱۰/۱۹