همه از كارهاي او شگفت زده بودند. خدايا اين ديگر چه جور بنده اي است؟ وقتي پايش درد مي كرد يا حالت سوزش داشت آه نمي گفتند. هميشه يا مهدي(عج) مي گفتند واقعاً شجاعت ها و شهامت هايشان پندي است براي ما. واقعاً آموختنی هستند و ياد گرفتني.
کد خبر: ۳۸۷۸۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۳۰
خاطره مرتبط شهید احمد سالاری از زبان همرزم
برادر احمد سالاري از شوق شهادت به شدت گريه مي کرد و ما نيز قادر به آرام کردن او نبوديم تا سرانجام او نيز در مرحله سوم عمليات کربلاي 5 به درجه رفيع شهادت نائل آمد .
کد خبر: ۳۸۷۷۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۴
نوید شاهد: اسم چمران معروف تر از خودش بود. وقتی عکسش رسید دست اسرائیلی ها ، با خودشان فکر کردند « این همان یارو خبر نگاره نیست که می آمد از اردوگاه ما گزارش بگیرد؟ » آن ها هم برای سرش جایزه گذاشتند.
کد خبر: ۳۸۷۷۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۹
نوید شاهد: 23 خرداد سالروز آغاز عملیات بیت المقدس 7 در سال 67 است . برای یادبود این روز خاطره ای از یک بسیجی گردان مالک را از این عملیات روایت می کنیم.
کد خبر: ۳۸۷۷۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۳
یادی از شهيد عطاءاله رفيعي / معرفی شهدای فرهنگی استان زنجان
شهید رفیعی دائم به فكر جبهه، جنگ و شهادت بود و با دوستان شهيد خود بارها به مناطق جنگي رفته و از اينكه به شهادت نرسيده بود اظهار ناراحتي و دلتنگي ميكرد و از خدا ميخواست او را به فيض عظماي شهادت برساند .
کد خبر: ۳۸۷۶۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۹
یادی از شهيد سيداسداله حسيني/ معرفی شهدای فرهنگی استان زنجان
شهید حسینی در بسياري از شبها نماز شب ميخواند و خود را برای کاری بزرگ آماده می کرد.
کد خبر: ۳۸۷۶۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۹
یادی از شهيد رجبعلي افشار/ معرفی شهدای فرهنگی استان زنجان
شهید افشار در بخش از وصیتنامه خود مینویسد: اگر ما بكشيم و يا اگر كشته شويم پيروزيم چون اگر بكشيم بدان معني است كه تمام منافقين را از بين بردهايم و خودمان آزادانه زندگي خودمان را با شرايط اسلام ادامه خواهيم داد.
کد خبر: ۳۸۷۶۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۹
یادی از شهيد ابوالقاسم بهرامي/ معرفی شهدای فرهنگی استان زنجان
شهید بهرامی سال دوم دانشسرا موفق شد آموزش نظامي را با عشق وصف نشدني طي نمايد و خود را براي رسيدن و وصال به دوستان شهيدش آماده کند.
کد خبر: ۳۸۷۶۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۹
یادی از شهید هادي پيران/ معرفی شهدای فرهنگی استان زنجان
شهید پیران نه تنها يك معلم بلكه خدمتگزاري بود كه براي رفاه حال مردم و دانش آموزانش از هيچ كوششي دريغ نمي كرد.
کد خبر: ۳۸۷۶۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۹
یادی از شهيد ذبيح اله جعفري/ معرفی شهدای فرهنگی استان زنجان
شهید جعفری فرزندي زحمتكش و شايسته براي پدر و مادر و برادري مهربان براي خواهران و برادرش بود و هر مشكلي را به جان خود ميخريد تا ديگران در آسايش باشند.
کد خبر: ۳۸۷۶۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۹
روزهای تیر و ترکش به روایت جانباز زنجانی
در کردستان دوست و دشمن چنان با هم مخلوط شده بودند که به هیچ کس نمیتوان اعتماد کرد.
کد خبر: ۳۸۷۵۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۷
خاطره ای از شهید حشمت الله قلی لونی به نقل از مادرشهید
کد خبر: ۳۸۷۴۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۲
یادی از شهيد سيدمحمد اميني
او در بهمن 57 به عضويت كميته انقلاب اسلامي، حزب جمهوري و بسيج ابهر درآمد تا به اين طريق دين خود را به انقلاب ادا کند.
کد خبر: ۳۸۷۱۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۶
یادی از شهيد محمود ربّي
عادت داشت هرگاه حقوقي ميگرفت با آن لباس، برنج و... برای خانوادههاي فقير تهیه کند.
کد خبر: ۳۸۷۱۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۶
روایتی از احمد دواتگر
هیچ گاه یادم نمی رود آن پیر زن عراقی را که وقتی فهمید ما اسرای ایرانی هستیم به دلیل شلوغ بودن محوطه از فرصت استفاده کرده و یواشکی چند تا آبمیوه به داخل سالنی که در آن بودیم انداخت. اما سرباز عراقی وقتی متوجه این موضوع شد، قنداق تفنگش را روی بدن آن پیرزن فرود آورد ......
کد خبر: ۳۸۷۱۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۰۶
نویدشاهد: شهيد طوسي سرداري شجاع و فرماندهي با تدبير بود. سخت ترين مأموريتهاي اطلاعاتي عملياتي دفاع مقدس را به عهده داشت و خطرناك ترين مأموريتها را به عهده مي گرفت و بدون آنكه در چهره اش اثري از خستگي و يا نشاني از اضطراب و نگراني ديده شود به خوبي آن را انجام مي داد.
کد خبر: ۳۸۷۱۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۰۵
یادی از شهيد جمشيد پيرجان
او به همراه دستهاي از كبوتران سفيدِ حرمِ عشق، رهسپار منطقه جنگی گرديد تا مظلوميت خود و انقلاب اسلامي را به دنيا اعلام كند.
کد خبر: ۳۸۷۱۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۳۰
یادی از شهيد حكمتاله رحماني
او به انقلاب و رهبر انقلاب عشق ميورزيد و در راهپيماييها خود پيشاپيش مردم شعار ميداد.
کد خبر: ۳۸۷۱۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۰۵
نوید شاهد: در تابستان سال 1363، لشکر در اردوگاهی در نزدیکی خرمشهر مستقر بود و من در گردان ابوذر بودم. یک روز داشتم با بچه ها فوتبال بازی می کردیم. عده ای هم دور تا دور زمین نشسته بودند تا نوبتشان شود. یک نفر از کنار زمین رد شد. شلوار خاکی رنگ و پیراهن سبز سپاه بر تن داشت.
کد خبر: ۳۸۷۱۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۰۴
نوید شاهد: افسر دیده بان داشت با همکاری توپخانه 130، آتش بر مواضع دشمن می ریخت. هدف او، ساختمان هایی در سمت راست شهر پنجوین بود. عباس پرسید که کجا را هدف گرفته است. افسر با غرور گفت: می بینی که، از همان جا که دود سفید بلند می شود...
کد خبر: ۳۸۷۱۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۰۴