نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات دفاع مقدس
خاطرات شهیدسرلشکر خلبان علیرضا یاسینی
خبرنگاران در بغداد: خلبانان ایرانی چنان مانوری از لابه لای ساختمان ها انجام می دادند که مات و حیران مانده بودیم
کد خبر: ۴۰۶۹۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۸

تا وقتی که یکی از جاسوسان «محمد رضایی » را لو نداده بود کسی نمی دانست که او در جبهه چه بر سر بعثی ها آورده! وقتی او را لو دادند به سراغش آمدند.
کد خبر: ۴۰۶۹۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۳۰

تازه مجروحمان را در آمبولانس گذاشته بودیم تا به عقب ببریم که یک موشک ما را هدف گرفت. چشم محمد رفیق امدادگرمان، ترکش خورد و این، آغاز سفری دیگر شد.
کد خبر: ۴۰۶۷۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۴

ترکش های بی رحم بینایی را از محمد گرفته بود. این گونه زندگی در اسارت برایش سخت بود. مخصوصاً وقتی دسته جمعی کتک می زدند، یک باره دستش از دست دوستان رها می شد. او می ماند و صدها ضربۀ کابلِ نادیده، که از هر سو می آمد.
کد خبر: ۴۰۶۶۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۶

تازه مرا عمل کرده و روی تخت بیمارستان موصل بستری بودم. سرشب علی مرا صدا زد. درد می کشید. آهسته آهسته خود را به او رساندم و کنار تختش قرار گرفتم.
کد خبر: ۴۰۶۶۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۳۰

دست نوشته های شهید احمدرضا احدی
امروز ساعت شش مشغول صرف شام بودیم. در همان حال یکی از برادران مسئول، تعدادی نامه آورد و بچه ها سراپا گوش شدند تا ببینند چه کسی نامه دارد. بالاخره خواندن نامه ها که تمام شد، عده ای خوشحال و عده ای ناراحت و عده ای بی تفاوت به نظر می رسیدند.
کد خبر: ۴۰۶۵۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۲

قبل از آن که عملیات فتح المبین در نوروز 1360 شروع شود، عضو واحد اطلاعات سپاه مستقر در شوش بودم. نزدیک واحد ماه تیپ «21 حمزه سیدالشهدا» ارتش بود. از بالا دستور رسید، برای پیش روی، بچه های سپاه و ارتش دو شادوش هم حرکت کنند.
کد خبر: ۴۰۶۵۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۲

روزی یكی از بعثی ها قصد اذیت و آزار یك نوجوان بسیجی را داشت. حسین پیراینده با شجاعت و ایثار تمام او را از چنگال آ نها نجات داد و به همین علت به شدت شكنجه شد. در حین شكنجه، بعثی ها خواستند او را وادار به اهانت علیه امام خمینی کنند.
کد خبر: ۴۰۶۴۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۱

پیرمرد بسیجی در عملیات خیبر صورت و دهانش مجروح شدو همانجا در دام بعثی ها افتاد. تا مدتی نمی توانست غذا بخورد؛ اما روحیه اش همه را شاداب می کرد. صبح بعد از نماز می نشست و دعا می کرد.
کد خبر: ۴۰۶۳۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۳۱

شهید مظلوم محمد صابری انسانی وارسته و پا کباز که پس از هفت سال مقاومت و ایستادگی بر سر عشق خود عشق به معبود جان خویش را بر طبق اخلاص و صفا قرار داده و با یک دنیا شور و شعف تقدیم کرد.
کد خبر: ۴۰۶۱۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۲۷

محمود امجدیان متولد 1342 کرمانشاه در عملیات والفجر مقدماتی اسیر شد. مدت زیادی از اسارتش را در موصل 3و 4 گذراند و سال 67 به اردوگاه 17 تکریت منتقل شد.
کد خبر: ۴۰۶۱۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۲۶

خاطرات شهید
روزهای آخر زندگی موقعی که می خواست به جبهه برود مثل این که می دانست دیگر به خانه بر نمی گردد
کد خبر: ۴۰۶۰۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۲۶

خورشید کم کم خود را از مشرق نمایان می کرد که واقعه عجیبی رخ داد. دو نفر از برادران- رحمانی و مصطفی- گفتند که می خواهند به عراقی ها ضرب شستی نشان دهند. برای این منظور برادران عین الله و رضایی را با خودشان ببرند.
کد خبر: ۴۰۵۹۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۲۲

ادامه ی عملیات کربلای 5 بود. نفسم داشت از جراحت شیمیایی، بند می آمد. جراحت آن قدر بود که دیگر فکر می کردم، امیدی به زنده ماندنم نیست. توی همین فکر و خیال بودم که یکهو، چشمم افتاد به آقای کابلی که داشت از کنارم رد می شد.
کد خبر: ۴۰۵۳۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۱۲

ماه ها قبل از شروع عملیات «والفجر 8»، نزدیکی های ساحل اروند کنار، گروهان های 1 و 2 از گردان یا رسول (ص) لشکر 25 کربلا بودند، داشتند آموزش ها، به خصوص غواصی را می گذراندند تا برای عملیات عبور از رودخانه ی اروند آمادگی کافی داشته باشند.
کد خبر: ۴۰۳۴۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۶

زمان جنگ رسم بود که سازمان های دولتی، مدیرها و کارمندهای خود را به جبهه اعزام می کردند. سال 1365 در فاو مستقر بودیم. بی سیم خبر داد. بخشدار «میاندرود» و «کیاسر»، سهمیه ی مدیرهایی هستند که این دفعه قرار است چند هفته مهمان محور، توی خط باشند.
کد خبر: ۴۰۳۲۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۲

در هورالعظیم بودیم، شهریور سال 1364. آماده می شدیم برای عملیات قدس. یک روز فرمانده لشکر- مرتضی قربانی- آمد به حاج جوشن گفت:حاجی! بچه ها رفتند هور تمرین بلم سواری و تیراندازی.
کد خبر: ۴۰۲۵۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۱

خاطرات رزمندگان عملیات بیت المقدس
عملیات بیت المقدس یکی از بزرگترین و غرورآفرین ترین عملیات های دوران دفاع مقدس بشمار می رود . لذا با توجه به حضور در ایام وقوع عملیات بیت المقدس هر روز خاطراتی را از زبان رزمندگان حاضر در این عملیات و جنبه های مختلف این عملیات در اختیار شما خوانندگان محترم قرار می دهیم .
کد خبر: ۴۰۲۴۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۹

یک روز پسرخاله اسماعیل از فاو آمد اهواز، شهرک پایگاه شهید بهشتی تا سری به ما بزند و خستگی ای در کند. دو تا چتر منور خوشگل هم با خودش آورد. می خواست برای یادگاری با خودش ببرد شمال. با کلی سماجت، راضی اش کردم یکی از بدهد به من.
کد خبر: ۴۰۲۴۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۹

وقتی وارد پایگاه شهید بهشتی می شدم، دو تا چشم دیگر قرض می کردم که آدم های پدرم را بشناسم. یکی از آن ها آقای مهرزادی بود؛ مسئول ستاد لشکر. او همیشه آمار مرا داشت. می دانست بابا که منطقه است سرو کله ی من هم پیدا می شود.
کد خبر: ۴۰۲۳۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۷