نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - مجنون
شهید «علی سلیمی» در وصیت نامه اش خطاب به ملت ایران نوشت: ای عاشقان امام حسین (ع) اکنون این پیام به گوش شما می رسد بدانید که پیامی گویاتر و روشنتر از خون سرخ شهیدان وجود ندارد.
کد خبر: ۴۶۸۲۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۰۱

در حالی که به پیاده‌روی خود ادامه می‌دادیم تیرهایی به طرف ما شلیک شد، ما سر درگم بودیم که این تیرها از کدام جهت و توسط چه کسی شلیک می‌شود...
کد خبر: ۴۶۸۱۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۸

مشغول دیده‌بانی آرایش تانک‌های دشمن بودم که متوجه شدم، صورتم داغ شده به کنار دستم نگاه کردم، «محسن» را ندیدم به پشت سر برگشتم دیدم گلوله‌ی تانک، سر «محسن» را برده و خون گرم اوست که به صورتم پاشیده شده است...
کد خبر: ۴۶۷۷۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۱

سرباز شهید" مظفر مظهری" همچون دیگر دلاور مردان کرد برای دفاع از آب و خاک میهن اسلامی در برابر تجاوز ارتش عراق داوطلبانه به عنوان سرباز وظیفه در جبهه های حق علیه باطل حضور یافت و در جزیره مجنون جان به جان آفرین تسلیم کرد.
کد خبر: ۴۶۷۴۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۱۸

شهید «محمود پایدار» گفت: من چه‌طور می‌توانم در خنکی باد پنکه بنشینم، در‌حالی‌که سایر بسیجی‌ها از گرما عرق می‌ریزند!
کد خبر: ۴۶۷۳۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۱۶

چشمهایم را باز کردم دیدم شهید حاج‌میری روی سینه من نشسته و دستهایم را محکم گرفته تا نتوانم تکان بخورم، شهید صنعتکار هم با قیچی، به جان موهای من افتاده و دارد موهایم را کوتاه می‌کند...
کد خبر: ۴۶۷۱۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۱۲

شهید «جهان‌بخش محمدی» در وصیت نامه‌اش خطاب به مادرش می‌نویسد: همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه نبرد بفرستید و حتی جسد او را هم تحویل نگیرید.
کد خبر: ۴۶۶۸۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۰۷

نوید شاهد کرمانشاه به مناسبت سالروز شهادت شهید " جمعه داوری" و دلاوری هایش به عنوان راننده ی جبهه های جنگ زندگی او را منتشر می کند.
کد خبر: ۴۶۶۷۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۰۶

توی دلم ولوله‌ای به پا شد، ولوله‌ای که حدود 2 ماه به طول کشید که خبر شهادتش را آوردند و من درست سال بعد بدون او، در همان نقطه در صحن سقاخانه نشستم و تنهای تنها با امام و مراد او درد و دل می‌کردم...
کد خبر: ۴۶۶۷۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۰۶

« بهش گفتم: صبر کن سری بعد با هم بریم. به هرحال من اونجا رو میشناسم و مراقب شما هستم. اما ایشون به من گفت: شما متأهل هستی و شاید به این زودی نری. ولی تکلیف من اینه که برم...» آنچه خواندید بخشی از گفتگوی نوید شاهد سمنان با "علی اخلاقی" برادر شهید "محمدرضا اخلاقی" است که توجه شما را به خواندن این گفتگو جلب می کنیم.
کد خبر: ۴۶۶۷۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۰۶

امروز، ثریاخانم آغاسی مادر شهید گرانقدر "رضا حاجی‌وهابی" به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۴۶۶۵۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۰۱

آب جوش نیامده بود، همه منتظر چای بودند و مدام می‌گفتند: حجت چای چی شد؟ شهید میرسجادی گفت: حجت به جای آب، داخل کتری، نفت ریخته و می‌خواسته چای درست کند و به خورد ما بدهد...
کد خبر: ۴۶۶۴۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۳۰

شهید "پرویز قدیری" متولد گرمسار بود و شهریور 64 در جزیره مجنون به شهادت رسید. آنچه در ادامه می خوانید خاطراتی به نقل از اقوام و نزدیکان این شهید بزرگوار است که برای علاقمندان منتشر می شود.
کد خبر: ۴۶۵۹۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۲

شهيد نوجوان صفر جعفرى در عمليات پدافندى جزيره مجنون توفيق شهادت نائل گرديد، ولى هم رزمان موفق به بازگرداندن بدن مطهرش نشدند و مفقود الاثر گرديد و پس از قريب ده سال، استخوان هاى متبركش باز گردانيده شد.
کد خبر: ۴۶۵۹۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۱

شهید «علیجان کچمی نژاد» چهاردهم اسفند 1347، در شهرستان بافت به دنيا آمد و در پانزدهم‌ اسفند 1363 در جزيره ‌ مجنون به شهادت رسيد.
کد خبر: ۴۶۵۸۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۹

شهید «غلامعباس جلالی وند» نوجوان پانزده ساله ای بود که به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و در جزیره مجنون عراق به دیار الهی شتافت.
کد خبر: ۴۶۵۷۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۷

جبهه جائى است كه انسان به خدا نزديك تر مى شود ، همچنين ادامه دهنده راه سرور شهيدان امام حسين (ع) و ساير شهدا انقلاب اسلامى مى باشد .
کد خبر: ۴۶۴۴۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۳۱

پدرش می گوید: «مسعود عشق و علاقه زیادی به امیرالمومنین علی (ع)و امام حسین(ع) داشت. در کنکور قبول شد اما تکلیف خود دانست که به جبهه برود».
کد خبر: ۴۶۳۹۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۴

آن قدر در جبهه می مانم که با اصابت هرترکش گناهانم مانند برگ درختان خزان کنند و شکوفه های پاکی و بندگی درنزد خدای قادر رشد کند و میوه شیرین آن یعنی شهادت را در کامم احساس کنم.
کد خبر: ۴۶۳۴۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۶

مادر شهید حاجی‌نصیری:
او رفت و بعد از مفقود شدنش، چهارده سال در انتظار بودم تا اینکه در خواب دیدم پسرم با هواپیما آمد، گفتم: محمدصادق جنگ که تمام شده و تو هم دیگر نباید بروی و نزد ما بمان...
کد خبر: ۴۶۳۲۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۳