نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شفاهی
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز ۶۰ درصد گفت: جوانان بدانند این انقلاب راحت به دست نیامده و حاصل خون هزاران شهید و جانباز است.
کد خبر: ۵۸۷۹۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴

خاطرات شفاهی جانبازان؛
محمدرضا سهامی، جانباز دوران دفاع مقدس، از روزهای پرالتهاب جنگ تحمیلی و اعزام‌هایش به جبهه می‌گوید. او که در گردان حضرت ولیعصر (ع) حضور داشت، در یکی از شب‌های کمین، هنگام وضو گرفتن، هدف ترکش خمپاره قرار گرفت و برای همیشه یادگاری از آن شب را با خود دارد.
کد خبر: ۵۸۷۹۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴

خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «حیدر غفورزاده تومتری» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «منطقه آلوده به نیروهای ضد انقلاب بود و در این شرایط من مسئول پاکسازی مین ها در مسیر تردد نیروها بودم...»
کد خبر: ۵۸۷۸۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۳

خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «حیدر علی حاتمی» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «هرگز فرصت استراحت نداشتیم و شبانه روز با دشمن در حال درگیری بودیدم تا جایی که مهمات تمام شد ...»
کد خبر: ۵۸۷۸۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۳

خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «حسین کریمی» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «به خوبی به یاد دارم صدام به فرمانده ما آذرفر در بی‌سیم گفت: تو هم‌دوره من در انگلیس بودی، به نیروهای عراقی بپیوند ...»
کد خبر: ۵۸۷۸۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۳

خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «مجید راونگی» می‌گوید: سال 1364 داوطلبانه به جبهه رفتم و در تیپ 58 ذوالفقار خدمت می‌کردم. عشق رفتن به جبهه داشتم و این وظیفه هر مسلمانی بود که برود و از میهنش دفاع کند.
کد خبر: ۵۸۷۶۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۳

خاطرات شفاهی والدین شهدا،
شهید «عیسی سیاهی» از شهدای دانش آموز جنگ تحمیلی است که عشق به دفاع از وطن باعث شد وی کلاس درس را رها کرده و به عنوان بسیجی راهی جبهه شود. مادر گرانقدر شهید می‌گوید: پسرم «عیسی» همیشه با صدای بلند در مدرسه قرآن تلاوت و مداحی می‌کرد. در ادامه مصاحبه انجام شده با مادر گرانقدر این دانش آموز شهید منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۸۷۶۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۱

خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «غلام ناظری» می‌گوید: سال ۱۳۶۰، بعد از عملیات فتح‌المبین، در جبهه حضور داشتم. یک خاک‌ریز بود که شکل عصا داشت و در اختیار عراقی‌ها بود. با ذکر "الله اکبر" عملیات را شروع کردیم و درگیر شدیم. آن‌قدر غرق در نبرد شدیم که نفهمیدیم چطور خاک‌ریز را گرفتیم.
کد خبر: ۵۸۷۶۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۱

خاطرات شفاهی شهدا
جواد رجبلو برادر شهید «جعفر رجبلو» می گوید: علاقه بسیاری به ولایت فقیه داشت و در وصیتنامه خود سفارش و توصیه کرده است که ما باید پیرو امام ، ولایت و رهبری باشیم و امام را تنها نگذاریم تا دشمنان اسلام نتوانند ضربه ای به اسلام و ایران بزنند. شهید چندین بار به جبهه اعزام شد و سرانجام در سال ۱۳۶۵ در منطقه ام الرصاص در عملیات کربلای ۴ به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۸۷۴۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۹

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید نصرت الله علیائی مقدم درباره خصوصیات همسرش گفت: هیچ تعلق خاطری به دنیا و مادیات نداشت و آرزویش شهادت در راه آرمانش هایش بود.
کد خبر: ۵۸۷۴۵۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۸

خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «محمدشریف حسین‌پور» می‌گوید: سرباز بودم و می‌خواستم به کشورم خدمت کنم، برای همین در جبهه نام‌نویسی کردم. در یکی از عملیات‌ها، بعثی‌ها حمله شیمیایی سنگینی انجام دادند؛ آن‌قدر شدید که تا شعاع ۱۵ متری اطرافم را نمی‌دیدم. در این عملیات، تعدادی از همرزمانم به شهادت رسیدند و من هم دچار آسیب شیمیایی شدم.
کد خبر: ۵۸۷۳۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۷

خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز 50 درصد «عیسی خادمی» می‌گوید: به دلیل سن کم، فرمانده اجازه نمی‌داد به جبهه بروم اما با اصرار و تلاش خودم، سوار اتوبوس شدم و برای دوره آموزشی به بندرعباس رفتم. پس از آن نیز به اهواز اعزام شدم. همین نوجوانان ۱۳ ساله، مثل شهید حسین فهمیده بودند که به جبهه رفتند و باعث پیروزی ما شدند.
کد خبر: ۵۸۷۱۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۵

«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با پدر بزرگوار شهید «عبدالرضا فلاح مهرجردی» به مصاحبه پرداخته است. پدر بزرگوار شهید بیان کرد: «فرزندم گفت به جبهه می روم تا پشتیبان امام خمینی (ره) باشم و شب عید برمیگردم که شب دهم فروردین خبر شهادتش را به ما دادند.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۸۷۱۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۴

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید یارعلی درباره همسرش گفت: خودش در خواب دیده بود که شهید می‌شود برای همین بیقرار رسیدن به شهادت بود.
کد خبر: ۵۸۶۹۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۲

خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «یعقوب صادقی» می‌گوید: یعقوب فرزند اولم بود. هنوز زمان خدمتش نرسیده بود و به مدرسه می‌رفت که پیش من آمد و گفت می‌خواهم به جبهه بروم، به او گفتم که درست را بخوان ولی شهید در جوابم گفت نمی‌گذارم تفنگ دایی‌ام روی زمین بماند. او چهار بار به جبهه رفت و در چهارمین اعزامش بود که به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۸۶۵۹۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۸

خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز و آزاده «شهریار قلندری» می‌گوید: تمام پنج سال و دو ماه اسارتم را داخل یک سلول بودم. من و تمام شهدا و ایثارگران تمام هم و غم‌مان حفظ نظام بود و تا جایی که توان داشته باشم حاضرم برای وطنم جان‌فشانی کنم.
کد خبر: ۵۸۶۱۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۰

خاطرات شفاهی جانبازان؛
حجت الاسلام مرتضی قلیچ خانی جانباز ۷۰ درصد مدافع حرم در خاطراتش از دلاورمردی‌های شهدای لشگر فاطمیون می‌گوید.
کد خبر: ۵۸۶۰۳۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۸

خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «علی آتش‌دهقان» در بیان خاطرات خود می‌گوید: در نیروی دریایی سپاه امام سجاد(ع) خدمت می‌کردم. خط‌ شکن بودم و از سه محور در حال اجرای عملیات بودیم که در همین عملیات بود که از ناحیه پا، شکم و جمجمه دچار مجروحیت شدم و در عملیات فاو نیز دوباره مجروح شدم و موج انفجار مرا گرفت.
کد خبر: ۵۸۵۸۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۶

خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «عباس کرمی» در بیان خاطرات خود می‌گوید: سال ۱۳۶۰ بود که از طریق سربازی برای جبهه نام‌نویسی کردم. چون در گردان تکاوری بودم، هر جا که دشمن حمله می‌کرد، ما برای پاتک به همان منطقه اعزام می‌شدیم. وقتی جنگ شروع شد، تمام مردم یک‌دل و یک‌صدا می‌گفتند که باید کشورمان را نجات دهیم. من هم احساس وظیفه می‌کردم که باید به جبهه بروم.
کد خبر: ۵۸۵۵۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۴

خاطرات شفاهی والدین شهدا
پدر شهید «ولی شهبازی سرگزی» می‌گوید: پسرم در پاسگاه رضوان خدمت می‌کرد. درگیری شدیدی با قاچاقچیان داشتند که در این درگیری، ۱۲ نفرشان به شهادت رسیدند. همیشه به من می‌گفت؛ به جبهه می‌روم و شهید می‌شوم و همان‌طور که گفته بود، همان هم شد.
کد خبر: ۵۸۵۲۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۰