اشعار شهید «اکبر تقییار رنانی»
ܓ✿ اشعار شهید «اکبر تقییار رنانی»
گوش کن مادر از پشت سنگر
نامه مینویسم با چشمون تر
اول سلام بر روی ماهت
دوم بر قلب پاکت
از من نگران نباش مادر
شبها که خواب ندارم تو رو توی خواب ببینم
از باغچهها سنگر گل فشنگ میچینم
بگو به آن عروس آسمانی
حرف دلمون با مهربانی
من اینجا پشت سنگرها میجنگم
بگو دوستش دارم مثل تفنگم
مگو کرمان بگو ویرانه غم
نمیدانی مادر مرا بیست ساله کردی
نمیدانی که کرمان هم کویر است
نمیدانی که کرمان شور زار است
خوراکش در نوش شما است
به خط کردن تراشیدن سرم را
ستاره میشمارم با دل تنگ
شدم سرباز باغین کرمان
از باغچهها سنگر گل فشنگ میچینم
بگو به آن عروس آسمانی
حرف دلمو با مهربانی
من اینجا پشت سنگرها میجنگم
بگو دوستش دارم مثل تفنگم
بگو که حلقه را در نیاره
دعا کند که برگردم دوباره
خداحافظ مادر تا روز دیدار
یک عکس فرستادم بزن به دیوار