نگاهی به زندگی شهید اکبر میرزایی کاشانی
کاشان : نگاهی به زندگی شهید اکبر میرزایی کاشانی /دائی اکبر تیپ المهدی
شهید اکبر میرزایی کاشانی ، هشتم بهمن ماه 1321 در کاشان به دنیا آمد . پدرش کشاورز و مادرش خانه دار بود.
اکبر پس از تحصیلات ابتدایی و از سنین نوجوانی با کار کمک رانندگی ماشینهای بزرگ باربری ،کمک خرج خانواده شد. 20 ساله بود که پدرش را از دست داد .با ادامه کار و با اقساط زیاد ماشینی خرید و با آن ماشین مشغول باربری شد.
در سال 1349 ازدواج کرد و چون بیشتر اوقات مشغول رانندگی در خارج شهر بود ، به دلیل نگرانی از تنهایی همسرش با پیشنهاد اکبر، زندگیشان را در یکی از اتاقهای خانه پدری همسرش شروع کرد.
با به دنیا آمدن دخترشان در سال 51 ، اکبر با خرید تاکسی در شهر مشغول به کار شد.در سال 52 به تهران رفتند . اکبر مدتی را در یک شرکت ساختمانی مشغول به کار شد .و مدتی نیز راننده یکی از سرهنگ های ارتش بود .هنگامی که متوجه شد سرهنگ وابسته به دربار است چون معتقد بود مزدی که از وی می گیرد حرام است کارش را رها کرد. دو فرزند دیگر اکبر در تهران به دنیا آمدند. اوایل سال 57 به کاشان بازگشتند .
اکبر مردی فعال و اجتماعی بود و هر کاری که می توانست برای رفع مشکلات دیگران انجام می داد.به همه احترام می گذاشت ، کوچک و بزرگ فرقی نمی کرد. به صله ارحام اهمیت می داد .
با اوج گیری انقلاب ، تحت رهبری روحانیون مبارز و اعلامیه های امام ، مثل بقیه مردم در تظاهرات و راهپیمائیها شرکت فعال داشت .بعد از نماز جماعت در بین صفوف مردم فریاد می کرد «بگو » و مردم یک صدا می گفتند مرگ بر شاه و اکبر معروف شده بود به «بگو».
بعد از پیروزی انقلاب مشغول به کار آپاراتی شد.یک سال پس از تاسیس جهاد ، وارد جهاد سازندگی شد .شب که خسته از کار بر می گشت ، شروع به بازی با بچه ها می کرد .به آنها می گفت مادرتان خسته از کار منزل است هرچه می خواهید با خودم بازی کنید . پنجمین فرزند اکبر 40 روزه بود که جنگ شروع شد .
اکبر که هم گواهینامه پایه یک داشت و هم مکانیک بود از طریق جهاد درخواست اعزام به جبهه کرد.در ابتدا وی را به منطقه پیشین سیستان و بلوچستان فرستادند .پس از چهار ماه آب رسانی به مناطق محروم به کاشان برگشت .
دوباره عازم جبهه شد و در عملیات شکست حصر آبادان شرکت کرد . با بازگشت به کاشان ، برای شرکت در عملیات فتح المبین عازم جبهه شد .
سال 61 به استخدام جهاد درآمد .در جهاد کارش با ماشین های سنگین بود.برای فتح خرمشهر عازم منطقه شد .هنوز خرمشهر آزاد نشده بود که برای تهیه تدارکات به کاشان آمد در همان روز اعلام کردند خرمشهر آزاد شد .پس از تهیه تدارکات سریع به جبهه برگشت و تا پایان عملیات رمضان در جبهه بود .در این مدت رانندگی بردیزل را نیز برای خاکریز زدن در خط مقدم ، یاد گرفته بود .
قبل از عملیات محرم به کاشان آمد .قرار بود به اتفاق خانواده به زیارت امام رضا (ع) بروند.محرم سال 61 بود .دهه اول محرم در جهاد مراسم عزاداری و قرائت زیارت عاشورا برقرار بود .بعد از مراسم روز تاسوعا اعلام شده بود 20 نیرو برای اعزام می خواهند ، اکبر داوطلب شده بود.به همسرش قول داد که اگر از جبهه برگشت وی را به زیارت ببرد.
اکبر که هم در جهاد و هم در جبهه به دائی اکبر معروف شده بود دوباره به جبهه رفت و در عملیات محرم شرکت کرد.تا اینکه در14 آبان ماه 1361 در موسیان به شهادت رسید. در گلزار شهدای دارالسلام کاشان به خاک سپرده شد.