می گفت اینها یادگاری است
شهید محمد امیری محمد در سال 1345 در نوش آباد به دنیا آمد . در دوران ابتدایی عشق و علاقه فراونی به یادگیری قرآن و دین داشت، همیشه دلسوز بود و کمک ما میکرد، با قالیبافی علاوه بر درس دوران کودکی خود را سپری کرد.
دوران راهنمایی را هم که جهت تامین هزینه زندگی و درس به نانوایی میرفت، پس از آن هم شغل رانندگی را انتخاب کردو در آخر هم غریبانه شهید شد.
مادر شهید امیری میگوید ایشان وقتی به جبهه رفت برایم نامه می نوشت و میگفت اینها یادگاری است، نوشته بود وقتی من شهید شوم برایم خواهند گفت محمد امیری راهت ادامه دارد و شهیدم من شهیدم، به کام خود رسیدم،پس مادر گریه و زاری نکنی در برابر دوست و دشمن و همچنین برادران و خواهرم.
مادر من برای خدا به جبهه می روم یکوقت ننشینی صحبتی بکنی و بگویی بچه من رفت به جبهه.من میروم به جبهه تا شما راحت بنشینید.
این شهید با وجود سن کم علاقه فراوانی به قران و نماز داشت .
عملیات قادر(عملیاتی که شهید امیری در آن به شهادت رسیده) در دو مرحله جداگانه انجام گرفت. در مرحله اول عملیات ساعت 30: 22 مورخ 23 /4 /1364 با هدایت و کنترل قرارگاه مشترک ارتش و سپاه پاسداران «قرارگاه حمزه سید الشهداء (ع)» و فرماندهی شهید علی صیاد شیرازی فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش با کلمه رمز «یا صاحب الزمان (عج)» در منطقه عمومی سیدکان در 35 کیلومتری عمق خاک عراق آغاز شد و پس از دستیابی به اهداف محدود روز هشتم مرداد به پایان رسید.
مرحله دوم عملیات قادر پس از آمادگی لازم و اعزام نیروهای تقویتی و تکمیل عملیات شناسایی و با استفاده از تجربیات به دست آمده از مرحله اول، ساعت 30 دقیقه بامداد روز 18 /6 /1364 با کلمه رمز «یا صاحب الزمان (ع و محمد در این عملیات به شهادت رسید یادش گرامی باد
نامه شهید به مادر :
مادر جان خیلی از رفقا رفتند و دیگر نیامدند، غصه نخور ما راه دین و قرآن را میریم، میرویم تا کربلا را ببینیم، تا راه امام حسین علیه السلام را برویم، تا راه کربلا را برای شما باز کنیم و شما بروید ببینید.