زندگی نامه و وصیت نامه شهید والا مقام منصور رئیسی
زندگی نامه ووصیت نامه شهید والا مقام منصور رئیسی
منصور رئیسی در مرداد ماه سال 1337 در یکی از محلات آبادان دیده به جهان گشود و بیشتر از 11 سال نداشت که پدرش بر اثر بیماری سرطان از دنیا رفت.او به همراه 2 خواهر و 3 برادرش راهی اصفهان شد. منصور پس از گذراندن دوران تحصیلات به خدمت سربازی رفت. این دوران زندگی او توأم با شروع انقلاب اسلامی در ایران بود.به علت فعالیت های مستمر او مورد خشم ضد انقلاب و اطلاعات آن پادگان قرار گرفت. منصور در شرایطی سخت پادگان را به همراه تنی چند از دوستانش به محاصره درآورد و تمام مزدوران جنایتکار را خلع سلاح و دستگیر کرد. پایان خدمتش مقارن با پیروزی انقلاب بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی وارد انستیتو تکنولوژی اصفهان شد و فعالیت خود را در سنگر تحصیل ادامه داد. بعد از تعطیلی دانشگاه ها ( انقلاب فرهنگی ) و شروع جنگ تحمیلی عازم آبادان شد و سپس به خرمشهر رفت و در آنجا مشغول فعالیت شد. پس از اعلام سپاه اصفهان وی نیز به عنوان داوطلب خود را به سپاه اصفهان معرفی کرد و پس از گذراندن دوره 20 روزه ی آموزشی راهی کردستان شد.بعد از مدتی از کردستان به اهواز و به جبهه دارخوین آمد. منصور رئیسی در عملیات ثامن الائمه ، طریق القدس ، علی بن ابیطالب ، تنگه چزابه ، بیت المقدس و رمضان نقش چشمگیری داشت.منصور در این عملیات ها دو بار ترکش و یک بار هم غیر مستقیم تیر به او خورد. اما با روحیه بالا به جبهه برمی گشت . اخلاص ، فداکاری او در شرایط بحرانی عملیات ها او را به تیپ امام حسین (ع) رساند. منصور رئیسی فردی بود که خوب فکر می کرد و بعد صحبت می کرد. همیشه پیشاپیش بچه ها در عملیات ها حرکت می کرد. وقتی از او پرسیدند مسئولیت تو در جبهه چیست؟ گفت : من پاسداری بیش نیستم . با اصرار خانواده برای ادامه تحصیل در دانشگاه جواب می داد : تا وقتی جنگ هست من هم باید در جبهه باشم . و از هر عملیاتی که برمی گشت افسوس می خورد که چرا من شهید نشدم.
سرانجام در شب 12 آبان ماه سال 1361 در مرحله دوم عملیات محرم در حالی که داشت آرایش نظامی به گردان خود برای دفع حمله دشمن می داد ناگهان با گلوله مزدوران بعثی به شهادت رسید. شهید منصور رئیسی در لحظات آخر شهادت به همرزمان خود می گوید : (( امام را تنها نگذارید. ))
وصیت نامه :
این وصیت نامه انسانها را می لرزاند.
( امام خمینی )
بسم الله الرحمن الرحیم
با نام خدای متعال بی همتا . به نام آنکه جان را فطرت آموخت .
من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظرو ما بدلوا تبدیلا .
به حسین (ع) فکر می کنم و ایثارش ، به روز عاشورا می اندیشم و دشت بیکرانش ، به بزرگی تمام کره زمین حسین می دانست که اگر عاشورا است فردا عاشوراها خواهد بود . اگر سرزمین کوچک کربلا است فردا تمام کره زمین کربلا خواهد شد . می دانست که کسانی هستند از پیروان مهدی (عج) کربلاها خواهند ساخت و عاشورا بپا خواهند کرد ، می دانست که خمینی ها خواهند آمد تا اسلام از خونشان آبیاری گردد همانگونه که از خون او گذشت می دانست که اگر در اسارت زینبش خطبه می خواند زینبان زمان ها خطبه ها خواهند خواند . با تمام وجود می خواهم بگویم که حسین جان اگر در صحنه کربلا نبودیم ، اگر در روز عاشورا نبودیم که در پای درخت اسلامت خونمان ریخته شود ولی عاشوراها ساختیم تا خونمان در جویبار خون تو به حرکت درآید. اگر این افتخار با ریختن خونم نصیبم گردد می خواهم بگویم که حسین جان اگر اجساد کشته گان دشت کربلا در زیر پای ستوران لگدمال کردند جسدهای بی جان و زخمی های ما را در زیر شنی های تانک له کردند و چه زیبایی این حماسه دارد . همیشه دلم می خواست که گلوله تانک بخورم و شهید بشوم تا احساس هیچ چیزی را نکنم ، ولی الان دلم می خواهد که زخمی شوم و در زیرزنجیرهای تانک ندای (( هل من ناصر ینصرنی )) را لبیک گویم . بگویم یا حسین. حالا که اگر انشاءالله خداوند منان قبول کند خونم در جهت اسلام و برای حفظ و حرمت قرآن و بیاد حسین (ع) ریخته شده است. می خواهم دمی چند وصیت کنم که امام ما خمینی عزیز با امام زمان (عج) در رابطه می باشد. بدانید که همانگونه که امام حسین (ع) مسلم را فرستاد تا ببیند چه کسی ندای هل من ناصر ینصرنی او را جواب گوید.امام زمان مهدی موعود (عج) ، خمینی را فرستاد تا ببیند چه کسی است تا ببیند سربازان و فداکاران واقعی او چه کسانی هستند. اگر لیاقت خمینی را نداشته باشیم ، اگر لیاقت مهدی (عج) را نداشته باشیم ، اگر خودسازی نکنیم ، اگر در جهت الله قدم برنداریم، اگر برای رضای خداوند بزرگ حرکت نکنیم ، خداوند خمینی را از ما خواهد گرفت. دل امام مهدی (عج ) از ما خواهد رنجید . پس بدانید که خط خمینی ، خط امام زمان (عج) و خط اسلام است. از او دورنشوید ،هرچه می گوید بدون چون و چرا بپذیرید . بدانید که ما برای انجام تکالیف آمده ایم چه بکشیم چه کشته شویم پیروزیم. بیشتر دعا کنید و نماز را با خلوص بخوانید تا لذت معنوی را درک کنید و از گناه دور شوید. از منافقین بگویم یا از مزدوران داخل و خارج . فقط می گویم که اینان مثال گندآبی هستند که سیلاب انقلاب این گندآب ها را با خود خواهد شست و نابود خواهد گردانید.... حدود چهار سال نماز و روزه بدهکاری دارم به خدای بزرگ که انشاءالله خداوند مرا ببخشد. شما یا برایم بخوانید یا کسی را پیدا کنید که بخواند. لباسهای سپاهی ام یا دیگر لباسهای نظامی ام را به جبهه بدهید . حتی اور کت هایم را نیز به جبهه بدهید. کتابهایم به خواهرم می رسد . هر طور صلاح می داند می تواند مصرف کند یا برای خودش نگه دارد.
روحش شاد و یادش گرامی باد