به مناسبت سالروز شهادت وصیت نامه شهید منتشر شد به همراه دستخط شهید
شهید «محمد سرلاب» در وصیت نامه اش می نگارد؛ بر پایه های انسانیت دوری بیاوریم و یه چیزها این ارزش دنیوی را سرزنش مکن اگر مانند تو بیهوده راه نادانان را بپیمایم و در خدمت دنیا هیچ میوه ای نیست بخواند او انا ای مرد خردمند در نظر افراد دانا درخت دنیا تنها میوه اش افراد دانشمند هستند و افراد نادان خاری برای ما نیستند.
مبادا در غفلت دنیازدگی بمانید

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید محمد سرلاب، نهم اردیبهشت 1345، در شهرستان اراک به دنیا آمد. پدرش ابراهیم و مادرش فاطمه نام داشت. دانش آموز دوم متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. شانزدهم اسفند 1362، با سمت تیربارچی در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. تا کنون اثری از پیکرش به دست نیامده است.

اولین وصیت نامه شهید «محمد سرلاب» را در ادامه می خوانید؛

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر ما عقل داشته باشیم و با عقل همراه باشیم مانند خرناکی باید مفت خوردن و شکن پروری را نجوییم. چه برتری داریم نسبت به چهار پایان اگر نسبت به آنان تا آخر عمرمان فقط بلکه خوردند باشیم و بمیریم من که در اکثر نادانی و تشخیص ندادن خوب از بد چهار پایان مانند چناری ثمر و میوه هستند و لیکن ما باربر هستیم و ثمره داریم.

ما به افراد ظالم رو نمی آوریم زیرا بنده خداوند عادل هستیم. اگر خودمان به خودمان ظلم کنیم کس دیگری بجز ما نیست که از او برای ما طلب عدالت بنمایم و باید خودمان را به نزد قاضی ببریم و از دست خودمان شکایت کنیم.

آدم شدنمان به دست خودمان است اگر به دنبال کارهای بد نرویم خوشبخت خواهیم شد، بیاید حرص و طمع را به وسیلهِ نیروی عنایت شکست بدهیم و از من آن پیروزی بیایم. بر پایه های انسانیت دوری بیاوریم و یه چیزها این ارزش دنیوی را سرزنش مکن اگر مانند تو بیهوده راه نادانان را بپیمایم و در خدمت دنیا هیچ میوه ای نیست بخواند او در نزد مرد خردمند در نظر افراد دانا درخت دنیا تنها میوه اش افراد دانشمند هستند و افراد نادان خاری برای ما نیستند.

اگر تو بار دانش داشته باشی که هیچ و اگر نداری مانند درختی که میوه در آن افراد عاقل به هیچ چیز شبیه نیستند مگر درختی که میوه اش جوانه است و برگش پول و ... اگر درخت وجود تو میوهِ علم و دانش دارد به وسیله ی حرف زدن میوهِ علم دانشت را به روی دیگران بریز.

اگر میوهِ عملت شیرین باشد اعمالت مانند گفتارت شیرین خواهند بود. و اگر بد عمل نمی کنی و علمی بدون عمل است. مانند دیناری مسی که بدلی باشد ولی بر روی آن آب طلا زده باشند.

ای کسی که تعجب می کنی از اتفاقات بدی که برایت رخ می دهد پای خود را از گلیم خودت بیشتر دراز مکن کارهای بد تو پای پای وجودت را مجروح کرده است و به چند خاربی رهایی به تو جراحت دلیل دیگری ندارد چرا ادعای خشنودی می کنی تو که حتی امام امت را خودت نمی شویی.

یادگرفتن را عار می دانی ولی خجالت نمی کشی از ننگ خودت. هوشیار باش و کار ناشایستی که مورد خودت نمی دانی در خود و دیگران اگر حرف در عملت با هم تو هم باشد در آن موقع حجاب پیدا کردی از ظلمهای ظالم خودت.

به جز خدا و عاقل و خردمند را آن هم در مواقع اجباری می کنی دیگری را در خلوت خودت راه مده با آمدن بهار دورهِ سرما گذشت و این دنیای پیر درباره جوان شد. باغ دبستان بر اثر شکوفه هایی کوچک مانند آسمان شد زمانی که گل نسترن مانند ستاره گریان شد لاله که مانند صورت معضوق در اثر شرم و خجالت قرمز می شود سرخ شد.

گل نرگس مانند چشم عاشق آشفته سفید شد. علم و دانش هر دو از کارهای خوب هستند و کسی که هر دوی این ها را داشته باشد خجالت خواهد یافت عقل و عدل داشته باش زیرا هم اکنون دنیا بخاطر عقل و نباشد.

تربیت علم خود را زیبا کن زیرا زیبا نیست کمی که بوسیله ی پارچه ی زیبا قشنگ بشود حرف نادانان دنباله رو را قبول مکن اگر چه از نظر اسم و رسم نامش در دنیا پیچیده باشند با ندانان بحق کن زیرا دنیا ... و نادان تنگ می شود و ننگ دل می گردند. در مورد علم و آگاهی خدمت با دیگران بحث کن زیرا اگر علمت را بد مباحثه نگذاری که علم واقعی بخواهد بود و نگاهت مبهوم آن روش طیرا شادمان بیرون آید کسی که شادمان بیرون می آید هر کسی که تنها به نزد کافی برود.

اخلاق را پیدا کن روز وقتی کتابکی به وسیله ی علم و دانش به بزرگی رسیده است ای مردم این عشقهای دنیوی بگذرید و دنیا را در حالیکه از خواب غفلت پیدا شوید و یکسره با پای خود دنیا که مانند دای ایست که شیطان برای ما گذاشته مانند پرندگان بپرید بسوی آسمانها و در ماه مسکن بگزینید.

تا کی برای پرورش دادن این جسم روسیاه روحتان را ضایع می کنید و عقلتان را به هدر می دهید. روحی در میان جشم شما که مانند پرده ایست پرورش یافته و تکامل پیدا کردن ولی شما فقط بفکر تن بی ارزش هستی در کنار شما نشسته ولیکن شما از روی هوا و هوس میل داری که فرمانبرداری و آن را سنبل اولیه بدانید.

تا کی این دهان و لب و چشم و گوش همه روز محلی می سازید بری براه انداختن شد. به آسمان هفتم خواهید رسید اگر یک لحظه هواس پنجگانه را کنار بگذارید و به خدا فکر کنید. این اموال دنیوی که در نزد افرادی که مورد توجه خدا هیچ ارزشی ندارند چرا از روی حرس و طمع اینقدر به آن توجه کنید و تاج سرتان قرار می دهید.

اگر می خواهید که مروارید لطف خداوند شامل حالتان بشود و مانند جزر و صدف کور و کر کنید و فقط به این روحمان پاک در این جهان خاکی باقی می مانی مانند ضعیفان سکن می کنید. از احوال آن دنیای با عظمت را به افرادی که به خاطر طمع چشم به این دنیا دوخندانه بدهید و گرنه از روی نادانی مانند آفتاب از آسمان عقل و دانش به کسانی افتخار و این دنیای خاکی را در نظرتان پر ارزش جلوه می کند مانند یاقوت و طلا.

مدت زیادی است که خورشید طلوع کرده و تا روز قیامت هم طلوع خواهد کرد. ای زنده گان دل از این دنیای خاکی بکشید. بخاطر کمبود نفس هماره در انسان ایجاد می کند باید در مقابل بیماریهای خویش بیدار بود زیرا هر کس که عیب خودش را ببیند دیگر فرصت گرفتن عیب دیگران را ندارد.

منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده