نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

شخصیتها
شخصيت ها / شهدا / حجت الله جابری / متن / وصیت نامه / شهید حجت اله جابری
وصیت نامه شهید حجت اله جابری
 
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود و سلام بر آقا امام زمان (عج) و با درود و سلام بر فرستاده خدا خاتم النبیین(ص) و با درود و سلام بر سرور آزادگان حسین بن علی (ع) و مادرش حضرت فاطمه زهرا (س) و با درود و سلام بی پایان بر خانواده عزیزم و حالا چند کلمه ای با پدر و مادرم من نمی دانم با چه زبانی از شما تشکر نمایم و امیدوارم که قلم عفر بر بدیهای من بکشید به ابهت و یا به بزرگی خودتان را ببخشید. و اما تو ای برادر عزیزم اگر من کشته شدم تو پرچم من که بر زمین افتاده تو آن را بلند کرده و آن چنان راه مرا ادامه دهید که تا موقعی که امام زمان آن پرچم را بر دست گرفته و جهان را پر از عدل و قسط نماید و از شما خواهش می نمایم موقعی که من کشته یا شهید شدم شما برای من گریه نکنید چون گریه کردن موجب شادی دشمنان اسلام می گردد.
و همچنین لباس سیاه بر تن نکنید و همیشه به یاد شهیدان کربلا بوده و هیچ وقت روحیه از دست ندهید که خداوند عز وجل در قرآن می فرمایدکه هر گاه روحیه خوب و عالی بود همچنانکه نیمی از پیروزی گرفته اید.
 از شما خواهش می نمایم که مانند کوه استوار به دین مبین اسلام بوده و تا جان در بدن دارید از این حسین زمان پیر جماران آیت الله العظمی امام خمینی حمایت نمائید و حالا چند کلمه با هم شهری هایم  ای برادری که در تشیع جنازه من شرکت داری اگر از من بدی یا اینکه نسبت به شما بی احترامی کردم شما را به خدا قسم می دهم که مرا حلال کنید و یا اگر حقی بر گردن من دارید آنرا به خانواده ام بگوئید چونکه در روز قیامت هیچ چیزی با تو نیست تا اگر کسی حقی بر گردن دیگری دارد آنرا پس بدهد. پس از شما خواهش می نمایم  که مرا به بزرگی خودتان ببخشید.
 حالا وصیت به پدر و مادرو همسرم
ای پدر
اگر من شهید شدم تو افتخار کن که یک هدیه به اسلام تقدیم نمودی و شما از خدا خواستار شوید و بگوئید خدایا این قربانی از من بپذیر و آنرا قبول کن و همچنین او را با شهیدان کربلا محشور بگرداند .
 اما تو ای مادر مهربان چون تو با درد و رنج مرا بزرگ کرده ای و اگر شما را ناراحت نمودم شما را  به آبروی فاطمه زهرا  (س) قسم می دهم که مرا ببخش و شیری که به من دادی و مرا بزرگ کرده ای مرا ببخش و حلالم کن مادر من وقتی این وصیتنامه را می نوشتم اشک در دیدگانم حلقه زد و اشک چشمانم سرازیر شد.
و اما ای همسرم تو مرا ببخش از فرزندم نگهداری کن تا وقتی بزرگ شد خادمی باشد برای اسلام مرا حلال کن و اگر شهید شدم هر کجا که همرزمان شهیدم دفن کردند مرا آنجا دفن کنید .  و اما تو ای پسر کوچکم حسین جابری تو مانند پدرت که در راه خدا شهید شد تو هم چنان برای اسلام و جامعه بشری اسلام خدمت کن و هیچوقت از نماز و رفتن به مسجد خودداری نکن  پدرت آن کسی بود که در سرزمینی کشته شد که حسین آن را گویا نگاه می دارد.