روایتی خواندنی از «حسن سلیمانی» همرزم شهید «حسین عزیزی»
«حسن سلیمانی» می‌گوید: از فرماندهی پیام رسید که عده‌ای از برادران رزمنده با نیروهای بعثی درگیر شده‌اند، از برادران خواستند داوطلبانه به نبرد با دشمنان بپردازند و یکی از داوطلبین ایشان بود و با چند تن از برادران دیگر به خط مقدم رفتند و این آخرین لحظه‌ای بود که با ایشان بودم.

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، شهید «حسین عزیزی» یکم خرداد 1348 در روستای خمگران از توابع شهرستان ثلاث باباجانی به دنیا آمد. پدرش ولی کشــاورز بود و مادرش سلمه نام داشت. تا چهارم ابتدایی درس خواند. بسیجی بود. هشتم شهریور در شیخ صالح ثلاث باباجانی هنگام انجام مأموریت دچار سانحه رانندگی شــد و به شهادت رسید. پیکر او را در روستاي دواله تابعه شهرستان زادگاهش به خاک سپرده شده است.

بسیار شجاع و نترس بود

روایتی خواندنی از «حسن سلیمانی» همرزم شهید «حسین عزیزی»

با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و با درود و سلام به روان پاک شهیدان راه حق و با امید پیروزی اسلام برکفر.

بعد از دو سه ماه فعالیت در جبهه، زمانی که نوبت شهید شد که به مرخصی برود به علت اینکه منطقه جنگی کاملاً در دید و تیر رس دشمن بود فرماندهان دستور دادند که در شب تردد داشته باشیم.

شب بود شهید مرخصی گرفته بود من نیز با ایشان به طرف منزل روانه شدم، در همین حال‌که ماشین می‌خواست حرکت کند از فرماندهی پیام رسید که عده‌ای از برادران رزمنده با نیروهای بعثی درگیر شده‌اند از برادران خواستند داوطلبانه به نبرد با دشمنان بپردازند و یکی از داوطلبین ایشان بود و با چند تن از برادران دیگر به خط مقدم رفتند و این آخرین لحظه‌ای بود که با ایشان بودم.

شهید «حسین عزیزی» با اینکه سن و سال کمی داشتند ولی علاقه زیادی به دین مبین اسلام داشت. بسیار شجاع و نترس بود این خاطره هرگز از یادم نمی رود.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده