وصیتنامه شهید مهدی فائضی
شهید مهدی فایضی آرانی، يكم ابان 1344، در شهرستان کاشان چشم به جهان گشود. پدرش احمد، کارگر بود و مادرش حشمت نام داشت. تا اول متوسطه در رشته تجربی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. بيست و چهارم دي 1365، در آبادان بر اثر اصابت ترکش شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای دارالسلام کاشان واقع است.

نوید شاهد اصفهان : متن وصیتنامه شهید مهدی فائضی 

بسم اله الرحمن الرحیم

اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله

این بنده حقیر مهدی فائضی مسلمان و شیعه اثنی عشر شهادت می دهم بر یگانگی خداوند و شهادت می دهم که محمد رسول خداست و فرستاده او ، حمد و سپاس خداوند عالمیان را که ما را از ظلمت به نور و از شرک به توحید و از بت پرستی و فساد به پاکی رهنمون ساخت .خدایا ، بارالها ،وقتی که به موقعیت مکانی و زمانی گذشته خود را شخصی گنهکار ومعصیت کار می بینم و موقعی که به موقعیت مکانی و زمانی حال می نگرم خود را مانند فرزندی می بینم که تازه متولد شده باشد خدایا ،چه مهربانی .خدایا چقدر لطف داری، پروردگارا توفیق را به ما می دهی ولی کوششی از طرف ما نمی بینی ،بارالها تو دوست داری که بنده ات مخلص باشد و عبد تو باشد ولی شیطان غافلمان می کند ،خدایا فقط تو را داریم و از تو کمک می خواهیم همچنانکه تاکنون به راه راست هدایتمان کرده ای ،گناهانمان را هم ببخش .

جوانان عزیز ،سرنوشت مسلمانان شاید بتوان گفت بدست شما تغییر می کند

خداوندا ،مدتی است در این بیابانها و در کوههای جنوب و غرب کشور دنبال لقای تو می گردم و به عشق تو و به عشق زیارت مرقد مطهر سرور آزادگان حسین بن علی (ع) ایستاده ام و حال آرزو دارم که همچون امام شهیدم حسین بن علی (ع) با بدنی خونین و جسمی پاره پاره کشته شوم و آنچنان از موج آتش گلوله های دشمن چهره ام سوخته و سیاه شود ،تا در آن دنیا در مقابل دوستان شهیدم و ائمه اطهار رو سفید باشم.

خدایا از تو می خواهم تا این مردم ستمدیده و این ملت مسلمان ایران را حفظ کنی و کمک و یاریشان کنی تا بتوانند ریشه کفر را از زمین برکنند و وارثان و خلیفه های حقیقی تو باشند در روی زمین ، اما بعد ،مردم مسلمان بدانید که امروز تمامی کفر در مقابل تمامی دین ما و مردم مسلمان ما قرار گرفته و با تمام قدرت با ما در ستیز است برما امت است که از دین خدا حمایت کرده و تا آخرین قطره و تا آخرین نفس اسلام را یاری کرده تا احکام الهی در تمامی جهان پیاده شود امروز بر شماست که امام عزیز را حمایت کنید و سراپا گوش به فرمان او باشید و قوه اطاعت را در خود قوی گردانید و از تفرقه بین خودتان پرهیز کنید که دشمن همین را می خواهد و همچنین در رابطه با جنگ با جان و مال و هستی خود شرکت کرده تا سعادتمند شوید . جوانان عزیز ،سرنوشت مسلمانان شاید بتوان گفت بدست شما تغییر می کند بپاخیزید و شجاعانه و باقدرت کامل جبهه ها را پر کرده و بایستید تا پیروز شوید و اگر سعادت پیدا کردید لقای دوست را ببینید و بهشتی شوید .

جوانان عزیز ،سرنوشت مسلمانان شاید بتوان گفت بدست شما تغییر می کند

اما سخنی با پدر و مادر عزیز و گرامیم ،عزیزان ، امروز هر فرزندی نیاز به محبت پدر و مادر دارد و هر فرزندی دوست دارد که در جمع خانواده و اقوامش باشد ولی موقعی که مسئله شرع پیش می آید بر هر مسلمان لازم است که دست از همه چیز شسته و بپا خیزد آری ،اگر مدتی است که از شما جدا شده ام بر حسب وظیفه بوده پس پدر و مادر گرامی ،می دانم که زحمت زیادی برایم کشید ه اید و امیدها و آرزوهایی در رابطه با من داشته اید ،اما صبر داشته باشید و شکیبا باشید که خدا یار صابران است و همیشه ذکر خدا به لبتان باشد و اگر از من بدی دیده اید حلالم کنید .از تمام دوستان و آشنایان و دبیران که در زمان محصلی در محضرشان بوده ام می خواهم اگر موقعی غیبت ،تهمت ،توهین ،سوء ظن و یا چیزهای دیگر از جانب من بوده است حلالم کنید و برای مغفرت خداوند دعایم کنید که خدا بهترین آمرزش کنندگان است خداوندا در پایان از تو می خواهم که طول عمر به امید محرومان جهان خمینی کبیر بدهی و در جهان سربلندش سازی و همچنین گناهان ما را بخشی و قلم عفو بر جرائم ما بکشی.

در ضمن اگر کسی طلبی از من دارد می تواند از خانواده ام بگیرد و اگر از کسی طلبی دارم به خانواده ام بدهد اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک

لحظه موعود فرا رسیده و آتشفشان احساسات درون در حال فوران است از موقعی که رفتن به عملیات برایم حتم شده احساس می کنم که سبک شده ام از امواج خروشان و بیکران تفکرات فرو رفته ، ساحلی نمی یابم تا پهلو بگیرم گاه فکر پیروزی ،گاه فکر کربلا ،گاه فکر دوستان شهیدم و گاه فکر عملیات امشب ،خدایا ،بارالها ،گاه فکر شهادتم ولی پیش خود شرمگین و خجلت زده ام و از تو خجالت می کشم که شهادت را طلب نمایم چرا که هنوز نتوانسته ام خودم را آماده نمایم هنوز عشق را درک نکرده ام هنوز به عمق شهادت فکر نکرده ام بار الها ،اگر از روی غفلت نتوانسته ام آماده شوم ،کرم تو غفلت ما را می پوشاند .پروردگارا ،اگر لیاقت آمدن به سویت را پیدا نکرده ام خداوندا کمکم کن تا لیاقت را پیدا کنم .

امشب خبر شهادت برادرم مهدی که چند روزی خبری نداشتم توسط مظاهری شنیدم و از نگرانی بیرون آمده و مقداری احساس راحتی نمودم چرا که به هدف رسیده و به آرزویش دست یافته بود،خدایا ما را نیز به دوستان ملحق نما .خدایا با چشمی باز و گوشی شنوا و با حواسی جمع می خواهم به سویت بیایم و در راهت به شهادت برسم اگر رخصت بفرمایی .


از پدر و مادر عزیزم هم معذرت می خواهم که نتوانستم حقوق فرزند را برایشان بجا بیاورم امیدوارم که اگر خداوند اجازت بدهد مرا به سوی خویش بخواند جائی را هم برای شما در نظر بگیرم از تمام فامیل و آشنایان هم حلالیت بطلبید و ازهمه می خواهم اگر مطلبی بود حلالم نمائید  همچنین از دوستان و همسایگان محترم حلالیت می طلبم و امیدوارم که همگی حلالم نمائید در ضمن از تمام برادران واحدی که در آن مشغول به کار بوده ام حلالیت می طلبم و امیدوارم که حلالم نمایند و مقداری هم صحبت در رابطه با کار واحد وظیفه برادران داشته ام که اگر فرصت شد می نویسم البته لایق این کارها نیستم ولی برحسب وظیفه.

 به امید زیارت کربلا ساعت 20/10 دقیقه شب جمعه 18/دی/65

                                                                                     مهدی فائضی

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

منبع:‌بنیاد شهید شهرستان کاشان

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده