وصیتنامه :شهید مجتبی صدیقی
شهید مجتبی صدیقی، انزدهم تير 1345، در شهر بوئین و میاندشت از توابع شهرستان فریدن چشم به جهان گشود. پدرش محمد، کشاورز بود و مادرش طاهره نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. کمک راننده بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور يافت. پنجم بهمن 1365، در شلمچه بر اثر مصدومیت شیمیایی شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
شهید مجتبی صدیقی : برادران استغفار و دعا را ازیاد نبرید

نوید شاهد اصفهان منتشر میکند : وصیتنامه شهید مجتبی صدیقی

بسم الله الرحمن الرحیم

وصیت نامه را با حدیثی ازحضرت رسول  (ع) شروع می کنم

فوق کل ذی بر بر حتی یقتل نفس  فی سبیل الله فاذا قتل فی سبیل االه فلیس فوقه بر

بدرستیکه برترازهرنیکی  نیکی دیگری است لکن برتراز شهادت چیزدیگری نیست .

آنقدربه جبهه می روم ومی جنگم تا شهید شوم ای جوانان نکند دررختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) درمیدان نبرد شهید شد

ای جوانان مبادا درغفلت بمیرید که علی درمحراب عبادت شهید شد ومبادا درحال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبرحسین درراه حسین(ع) وباهدف شهید شد

ای مادران مبادا ازرفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که  فردا درمحضر خدا نمی توانی جواب زینب را بدهید که تحمل 72 تن شهید را نمود . همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه  های نبرد بفرستید و حتی جسد او را هم تحویل نگیرید زیرا مادروهب فرمود سری که در راه خدا داده ام پس نمی گیرم

 برادران استغفار و دعا را ازیاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست وهمیشه به یاد  خدا باشید ودر راه او قدم بردارید ومبادا هرگزدشمنان بین شما تفرقه بیاندازد وشمارا ازروحانیون جدا کنند خدای نخواسته دست ازپیرجماران حضرت امام خمینی وفقیه عالیقدرو سپاه بردارید که خون شهدا اسلام پایمال شود امیدوارم که این را ه را درپیش بگیرید وریشه کفرو ظلم ستم را بکنید ونگذارید که به کشور ما تجاوزکند وامیدوارم که به تمامی کشورها بیاموزید که دینی وراهی که برای خدا باشد هیچ ابرقدرتی نمی توانند آن را ازبین ببرد چون دست خدا بالای دست همه است گمان نکنید که مادیگر ازبین رفته ایم بلکه زنده وسرشار وپهلوی آنکه آرزوی ما بود هستیم وبه ملتهای دیگر بفهمانیدکه که اگر از نظرتسحیلات مجهز نیستیم آنچه خیلی اهمیت دارد وآنچه که ما داریم وبه آن  می جنگیم آن تقوی وایمان به خداست وبرادران همچنین که من را ه اصغر وحسین وسید مهدی را ادامه داده ام امیدوارم که شماها هم راه ما وامثال ما را ادامه بدهید وشر این ابرقدرت را برخودش برگردانید

من ازخواهرم می خواهم که حسین را آن طور تربیت کنید که همچون پدر خود با خون خود اسلام وملت ایران را آبیاری نمائید که خداوند شهید اصغر را با علی اصغر امام حسین مهشور گرداند ومن ازبرادر خود اصغر که درجبهه باهم بودیم خواهش می کنم که جبهه را خالی نگذارد وتا آخرین قطره خون خود مقابله کند وپیروزی بدست بیاورد وازوالدین خود می خواهم که مرا ببخشند چون چندین سال مرا پرورش دادند که بتوانم به جبهه بروم وچنین لیاقتی نصیب من شود وپدرومادربه خدا این یک هدیه ای است به خداوند به صورت امانت به شما داده وشما هم توانستید آن امانت را به خوبی تحویل بدهید وپدرومادربخدا این چنین شهادت نصیب همه کس نخواهد شد وامیدوارم که برای من گریه نکنید برای آن گریه کنید که سه شب بدن درگرمای گرم کربلا افتاده وکسی نبود سراورا بدامن بگیرد وگریه کنید وامید است که طوری باشد که مردم ازشما عبرت بگیرند وای ملت ای مردم من یک پدری دارم که پاهایش فلج  هست وطاقت تجاوز دشمن را نداشت که من واصغر درخانه بمانیم وما را به جبهه  فرستاد که درروز قیامت خجالتکارنباشد

منبع: بنیاد شهید شهرستان بوئین ومیاندشت

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده