متن کامل وصیت نامه دوم شهید والامقام مجید کریم پناه از شهرستان آران و بیدگل
شهید مجید کریم پناه در تاريخ1344/1/1 یعنی دو سال پس از قیام خونین پانزدهم خرداد، در یک خانوادۀ مذهبی و متدین در شهرستان آران و بیدگل پا به عرصه وجود نهاد،تا اینکه در تاریخ 1365/10/27 ساعت 10/30 صبح در حالیکه مشغول دیده بانی در خط مقدم (چند صد متری دشمن) بود و تحرکات دشمن را زير نظر داشت. سرش مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و در همان لحظات اول به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

متن کامل وصیت نامه دوم   شهید والامقام مجید کریم پناه از شهرستان آران و بیدگل :

 

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

با سپاس و ثنای بیکران خداوند متعال و با سلام به انبیا و اولیا و ائمه اطهار و با سلام به امام عزیز و یاران باوفای او و با درود به ارواح طیبه و پاک شهدا و مفقودین و با درود به مجروحین و معلولین و رزمندگان اسلام برای چندمین بار وصیت‌نامه‌ام را شروع می‌کنم.

از هرچه داشتم گذشتم

امروز تاریخ صدر اسلام شروع شد. دوباره مکتب توحید در برابر این قدرت‌های شرک و کفر قرار گرفته است و تاکنون زنده نبودیم بلکه مرده بودیم و اکنون از خواب غفلت بیدار شده‌ایم و این لحظه‌های جهاد و مبارزه برای من لحظه های آغاز زندگی من بوده است و کم کم این زندگی حساس و خطرناک‌تر می‌شود و مسئولیت آن نیز سنگین‌تر می‌شود و ما باید از خود سؤال کنیم که آیا وارثان به حقی برای شهدا بوده‌ایم و آیا به راستی خون پاک شهدا را به پاس داشته‌ایم. اگر تاکنون موفق نشده‌ایم دین خود را به شهدا عزیز و اسلام ادا کنیم و با تلاش و کوشش پیگیر خود به نگهداری از دستاوردهای انقلاب بکوشیم و زمینه صدور واقعی آن را با عمل صحیح‌مان فراهم کنیم. ان‌شاءالله.

آری ای مردم: امروز افتخارمان این که در راه عقیده‌ای جهاد و مبارزه می‌کنیم که به حقانیت آن کاملاً آگاهیم و غیر از این برای مان راهی نمی‌ماند که یا پیروز می‌شویم و یا شهادت را چون اسلحه‌ای مرگبار بر فرق دشمن فرود می‌آوریم و هدف‌مان از این راه به خاطر این و آن نیست بلکه فقط به خاطر خدا و اسلام و من برای خدا و اسلام جهاد کرده‌ام و در این راه کشته می‌شوم.

الها! خدایا! تو مرا به سوی خود خواندی و من با این همه معصیت و با همه وجودم به سوی تو آمده‌ام. از هرچه داشتم گذشتم. زندگی مرفه دنیا را با تمام امتیازاتش ترک گفتم و از دنیای غرب و مظاهر زیبا و جذابش هجرت نمودم و به سوی جبهه‌ها رهسپار شدم. آمده ام تا تو را بشناسم. آمده‌ام تا خون و جانم را که تو به من امانت داده بودی در راه خودت بدهم.

ای خدای بزرگ. اکنون که بندگان خالص تو در راه تو و به قدرت لایزال تو به پیش می‌روند و اسلام و قرآن را یاری می‌کنند. و خون خود را به‌پای درخت اسلام می‌دهند و این خون‌هاست که اسلام را پیروز و سرافراز می‌کنند و اگر قرار است که اسلام و قرآن با خون و جان پیروز شود پس ای گلوله‌ها و ترکش‌ها بدن بی‌لیاقت مرا دریابید و مرا قطعه‌قطعه کنید که می‌خواهم با بدنی پاره‌پاره به دیدار محمد و آل محمد(ص) بروم ان‌شاءالله .

از هرچه داشتم گذشتم

امام عزیز و بت‌شکن، اکنون یک‌یک جوانان و عزیزان تو با هزاران هزار ؟؟؟ پا به جبهه‌ها می‌گذارند و پا از این دنیا برمی‌بندند. من نیز تا جان در بدن داشته باشم در راه اهداف عالیه تو و در راه پیشبرد حکومت اسلامی که در ایران به‌پا  کرده‌ای آنچه که از دستم برمی‌آید خواهم کوشید و حتی جانم را نیز در راه تو که همان راه الله است خواهم داد و دست از تو برنخواهم داشت. ان‌شاءالله.

پدر گرامی و مادر مهربانم از صمیم قلب به شما سلام می‌رسانم. شما که یک فرزند در راه خدا داده بودید و دوباره یک فرزند دیگری هدیه دادید. امیدوارم که صبر و استقامت کنید همیشه توکل کنید به خدا و راضی باشید به رضای او و از خدا بخواهید که این هدیه ناقابل را از شما بپذیرد و از خداوند برایم طلب مغفرت نمایید. و ای خواهر و برادرانم این اسلام عزیز را یاری کنید که به حق ؟؟؟ امیدوارم که صبر کنید و راه شهیدان را ادامه بدهید و جبهه‌ها را خالی نگذارید. خداوند به شما اجرا عظیم و صبر جزیل عنایت فرماید.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده