ابوی شهیدان والامقام دخیل(عباس) و علی اصغر چاقیان
دخیل (عباس) در پگاه 26 اسفند ماه سال 1341ش هم زمان با طلوع خون رنگ خورشيد، در محيط گرم خانواده‏اى مذهبى، چشم به جهان گشود. سرانجام در تاريخ 62/1/27 حين عمليّات والفجر زخمى شد و سپس به شهادت رسيد.در روز سوم مهرماه سال 1346 در خانواده‏اى مذهبى كودكى به دنيا آمد كه نام او على ‏اصغر نهادند.بر اثر برخورد خمپاره به تانك از ناحيه‏ ى اثابت تركش به پا شهادت را در آغوش كشيد و روحش به ملكوت اعلى پيوست.


حاج علی آقا  چاقیان آرانی ابوی شهیدان والامقام دخیل ( عباس ) چاقیان آرانی و علی اصغر چاقیان ارانی به دیدار فرزندان شهیدش پیوست به همین مناسبت  ضمن تسلیت این فقدان به پیوست زندگی نامه و وصیت نامه آن شهیدان عزیز را حضورتان تقدیم می نماییم .

حاج علی آقا  چاقیان آرانی ابوی شهیدان والامقام دخیل(عباس) و علی اصغر به فرزندان شهیدش پیوست

زندگی نامه شهید والامقام  دخیل ( عباس ) چاقیان ارانی از شهرستان آران و بیدگل

دخیل (عباس) در پگاه 26 اسفند ماه سال 1341ش هم زمان با طلوع خون رنگ خورشيد، در محيط گرم خانواده‏اى مذهبى، چشم به جهان گشود. او هم زمان با ورود به مدرسه راهنمايى مطالعات مذهبى خود را، منظّم و حساب شده، شروع نمود.ازهمان دوران كودكى داراى افكارى پويا و جست‏وجوگر بود و درزمينه‏ هاى مختلف سؤالاتى برايش پديدار مى‏گشت كه در برطرف نمودن و روشن ساختن آن سعى مى‏نمود. در مهرماه 1355 در مرحله‏ ى جديدى از دوران تحصيل و زندگى گام نهاد و دبيرستان شهيد عبداللهى آران مكتب‏ خانه ‏ى نوينى برايش بود كه در آن هم بياموزد و هم بياموزند؛ آموختن دروس متعارف دبيرستان و آموزش چگونه زيستن و چگونه عليه ظلم وستم، مبارزه نمودن.

دوران انقلاب، دوران فشار زندگى او بود. فعّاليّتش را صميمانه و بدون زرق و برق انجام مى‏داد و به دليل همين ويژگى نمى‏توان به تمامى آن اشاره نمود. درتمامى مراحل مبارزه عليه رژيم پهلوى شركت داشت و بارها به آوردن اعلاميه‏ هاى حضرت امام قدس‏سره از قم اقدام نمود.

در خرداد 1359ش ديپلم خود را اخذ كرد و در يكى از آموزشگاه‏هاى نظامى شهر شهيدپرور قم، آموزش نظامى را فرا گرفت و براى اوّلين ‏بار به صورت داوطلبانه عازم جبهه‏ ى آبادان شد. در اوايل دى‏ماه 1359ش به خدمت سربازى رفت و در عمليّات‏هاى افتخار آفرين و بزرگ بيت‏ المقدّس، محرّم و والفجر شركت كرد. سرانجام در تاريخ 62/1/27 حين عمليّات والفجر زخمى شد و سپس به شهادت رسيد.

 

روحش شاد، يادش گرامى و راهش مستدام باد.

 

متن کامل وصیت نامه  شهید والامقام  دخیل ( عباس ) چاقیان ارانی از شهرستان آران و بیدگل

 

 

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سلام و درود بر پيامبر اسلام حضرت محمد(ص) كه با نبردش «لا اله الا الله» را حاكميت بخشيد. سلام و درود بر مرادم سيدالشهدا حسين(ع) كه با شهادتش غاصبان حكومت اسلامي را رسوا ساخت. سلام و درود بر امام امت ابرمرد تاريخ كه با نهضتش وحدت جامعه اسلامي را جامة‌ عمل پوشاند. برادران، باشد شهيد بود و نوشت، بايد شهيد بود از شهادت گفت، با خون نوشت بايد؛ در روزگار خواري وجدان يگانه رنگ، عزت، سرخي است.

«العامل بالظلم و المعين له و الراضي به شركاء ثلاثه» ظالم و يار ظالم و خشنود به ظالم هر سه در گناه شريكند.

ملت بزرگ ايران: انقلاب عظيم شما محرومان و زحمتكشان نويد قيام عظيم توده‌هاي تحت‌ستم جهان، جهت رهايي از قيد و بندهاي فراواني است كه امپرياليسم جهاني به سركردگي آمريكا بر آنان تحميل كرده است. نهضت را با همان محتواي نخستين و با قوت و توان تمام عليه آمريكا و ديگران جنايتكاران ادامه دهيد. همه بر اين امر واقفيم كه زماني از اين دارفاني خواهيم رفت. سرانجام اين زيستن مردن است پس چه بهتر در راهي قدم گذاريم كه پايانش مرگ باعزت است نه زيستن باذلت كه پيروان حسين معتقدند «هيات منا الذله» و يا به قول امام شهيد جاويد: «اني لااري الموت الا السعاده و لا الحيوه مع الظالمين الا ما» انسان از نظر اسلام مختار و مسئول آفريده شده كه اين همان اصالت انسان است كه راه را خويش انتخاب مي‌كند. او مي‌تواند در كنار متجاوز زندگي آرام و تسليم‌پذيري داشته يا آن‌كه عليه متجاوز به‌پا خيزد و جهاد كند و به شهادت برسد هر متجاوزي كه باشد چه متجاوز بر ميهن و چه متجاوز بر استقلال و آزادي و عقيده من بر حسب مسلمان بودنم در راه حفظ استقلال و تماميت ارضي ميهنم، ايران عزيز به جبهه نبرد با متجاوزين عراقي رفته و هم‌چنان گذشته كه نتوانستم در كنار متجاوزين بر آزادي و استقلال عقايد آرام بگيرم در اين راه نيز آرام نگرفتم و جنگيدم تا جان خويش را تقديم دين و ميهن و آزادي كردم. آرزويم اين است كه با شهادت من محرومان در امنيت و آزادي كه خدا به آنان ارزاني داشته و به‌دور از استعمار و استثمار و استبداد در هر شكل و قيافه كه باشد باعزت زندگي كنند.

برادران، دوستان: انسان در مقابل هيچ قدرتي جز خدا نبايد تسليم شود، به‌پا خيزيد و با قدرت وتوان تمام عليه كليه قدرت‌هاي ضدمردمي كه همان قدرت‌هاي ضدخدايي هستند قيام كند.

باشد كه انقلاب عظيم شما تمام متجاوزين را نابود سازد.

«و لا تَكُن عَبداً و قَدْ جعلك الله حُرَاً»

عليه همه جريان‌هاي ديكتاتوري به مقابله خيزيد و فرصت از دست ندهيد. انسان‌ها بايد به دور از تسلط زر و زور و تزوير زندگي كنند و اين را نيز بدانيد كه امپرياليسم آمريكا براي تسلط فرهنگي و نظامي و اقتصادي و ايجاد يك بازار مصرف جهت كليه توليدات مادي و فرهنگي خويش به جهان سوم و ملت‌هاي مظلوم از هيچ جنايتي فروگذاري نخواهد كرد. هشيار و آگاه باشيد و حركات و طرح‌هاي مؤذيانة‌ آمريكا در جهان را بشناسيد و با آن مبارزه كنيد.

هشدار مي‌دهم كه اگر امر به معروف مي‌كنيد خود عامل به آن و در نهي از منكر خود تارك بر آن باشيد در غير اين‌صورت دچار لعنت خدا خواهيد شد.

پدر خوبم، مادر عزيزم: مگر من امانتي نبودم نزد شما كه مي‌بايست آن را به صاحبش برگردانيد و اينك شما امانت خود را به بهترين وجه ممكن برگرانديد. غم مرگ مرا مخوريد و صبر پيشه كنيد كه: «ان الله مع الصابرين»

برادرانم: تا زمين گرد و زمان جاري است اين‌چنين خواهد بود نه به آغاز،‌ به آهنگ، هميشه، راه، راه من و توست و نپيمودن نيست.

شما را بر مطالعه آثار ارزشمند اسلامي وصيت مي‌كنم.

و اما شما اي خجسته خواهران دلتنگم: پيراهن سياه ز تن برگيريد و اشك از دو چشم چشمه‌خون بزداييد، زيرا فردا هم‌زمان با طلوع خورشيد از پله‌هاي سرخ جسدهاي‌مان صعود خواهيد كرد و ستاره خواهيد چيد، خون ما تداوم‌بخش امنيت و آزادي شما خواهد بود.

و شما ياران هم‌نبرد: وه! چه شيرين است رنج بردن، پافشردن،‌ در ره يك آرزو مردانه مردن، مپنداريد كه من رفته‌ام زيرا روزي كه تيغ برداشت و پردة‌ تاريك شب را شكافت، روزي كه خورشيد از هر دريچه تافت، روزي كه خندة‌ ديرينه بر گونة‌ شما ياران هم‌نبرد بازگشت،‌من نيز در كنار شما هم آغوش همه خوشبختي‌هاي حاصل از خون عزيزان‌مان جشن پيروزي خواهيم گرفت.

و باز سخني با همگي شما خانواده عزيزم: بدانيد كه من در اسلام واقعي و آزادي اين خون‌بهاي هزاران عزيز به خون‌خفته قدم نهاده‌ام و تا پايان مقاومت كرده‌ام و خون خويش را تقديم اين دو عزيز كردم.

باشد كه اسلام از دست وارثين دروغين آن بيرون آمده و آزادي نيز از قالب‌هاي دست‌‌ساخت خارج گردد و خود آزادي، آزاد و استقلال نيز مستقل باشد. آزادي كه خدا به ما ارزاني داشته.

من در راه آرمان‌ احزاب كشته نشدم و در راه عقيدة‌ خويش جان دادم كه: «اشهد انّ لا اله الا الله و اشهد انّ محمداً رسول‌الله و اشهد ان علياً ولي الله»

آن عاشقان شرزه كه با شب گريستند

رفتند و شهر خفته ندانست كيستند

فريادشان تموج شط حيات بود

چون آذرخش در سخن خويش زيستند

كه «انّا لله و انّا اليه راجعون»

چه بهار است خدايا،‌كه در اين دشت ملال

لاله‌هي آئينة خون سياووشانند

«برادر شما سرباز عباس چاقيان آراني»

 

12/17/ 1361 جبهه رقابيه

 

حاج علی آقا  چاقیان آرانی ابوی شهیدان والامقام دخیل(عباس) و علی اصغر به فرزندان شهیدش پیوست

زندگی نامه شهید والامقام علی اصغر چاقیان آرانی از شهرستان آران و بیدگل

در روز سوم مهرماه سال 1346 در خانواده‏اى مذهبى كودكى به دنيا آمد كه نام او على ‏اصغر نهادند.

در سال دوم دبيرستان بود كه التهاب حضور در صحنه‏ هاى دفاع مقدس در وجود او تجلى كرد و بدين لحاظ او كه بردار بزرگوارش در عمليات والفجر يك مفقودالاثر شده بود در تاريخ 49/فروردین/65 جهت آموزش نظامى به پادگان شهيد منتظرى اصفهان از طرف بسيج اعزام شد.

پس از فراگيرى آموزش‏هاى لازم عازم جبهه ‏هاى حق عليه باطل گرديد و در منطقه‏ ى عملياتى جنوب كه با علاقه در يگان‏هاى زرهى لشكر 14 امام حسين عليه‏ السلام مشغول خدمت بود بر اثر برخورد خمپاره به تانك از ناحيه‏ ى اثابت تركش به پا شهادت را در آغوش كشيد و روحش به ملكوت اعلى پيوست.

  

روحش شاد، يادش گرامى و راهش مستدام باد.

 

 

 

 

متن کامل وصیت نامه  شهید والامقام علی اصغر چاقیان آرانی از شهرستان آران و بیدگل

بسم اللّه الرحمن الرحیم

به نام آن‌كه دل پروانه اوست

«و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل‌الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون»

گمان مبريد كساني كه در راه خدا كشته مي‌شوند مرده‌اند بلكه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزي مي‌خورند».

قرآن كريم

كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا

با عنايات خاصه حضرت حق و آرزوي توفيق روز‌افزون از درگاه با عظمتش براي همه دست‌اندركاران كشور جمهوري اسلامي ايران و با تحيات خالصانه بر منجي عالم بشريت و نائب بر حقش امام بزرگوار امت و با سلام و درود بر شهيدان گلگون‌كفن انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي وصيت‌نامه خود را آغاز مي‌كنم.

هر كس به طريقي دل ما مي‌شكند

بيگانه جدا دوست جدا مي‌شكند

بيگانه اگر مي‌شكند حرفي نيست

از دوست بپرسيد چرا مي‌شكند

دنيا زيبا و دوست‌داشتني است و آدم را به طرف خود مي‌كشد اما خانة پاداش الهي (خانه آخرت) خيلي زيباتر از دنياست و خيلي از دنيا بالاتر و عالي‌تر است. اگر مال دنيا را آخر بايد گذاشت و رفت پس چرا انسان خود آن‌ را در راه خدا انفاق نكند. اگر بدن‌هاي ما ساخته شده است كه آخر بميرد پس چرا در راه خدا با شمشير قطعه‌قطعه نشود. خدايا تو را شكر مي‌گويم كه مرا از مكتب حسين(ع) قراردادي خدايا به تو پناه مي‌برم و هميشه از تو كمك و ياري طلب مي‌كنم. خدايا از تو آمرزش طلب مي‌كنم و هميشه در دعاهاي خود وقتي دستم را به سوي تو بلند مي‌كنم خجالت مي‌كشم اي خدا تو مقلب‌القلوب هستي مرا بر رحمانيت خودت ببخش و به بزرگواريت عفو كن.

حمد و سپاس خداي را كه اذن ورود به دانشگاهي با بالاترين سطح اعتبار (جبهه) را به اين بنده‌‌اش عنايت كرد. شكر خداي را كه اجاز داد بار ديگر در ميان خداجويان جبهه حق باشم، حمد خداي را كه اجازه تا تكليف خود را در اين مقطع از زمان انجام دهم. نمي‌دانم چگونه شكر اين نعمت را به‌جاي آورم.

جبهة‌ حق بهترين مكان براي خودسازي و پي بردن به معني كلمه انسانيت و مقام انسان است. جبهة حق بهترين مكان براي خودشناسي كه نتيجه‌اش خداشناسي و ترس از خداست مي‌باشد. بالاترين مزيت جبهه اين است كه مكاني مناسب براي پيوستن به لقاءالله است.

خدايا مي‌داني كه بزرگ‌ترين آرزوي من شهادت در راه توست آيا روزي مي‌شود كه من نزد تو باشم و به لقاء تو و اولياء تو نائل شوم كه لقاي تو مقام بزرگي است و همه كس نمي‌تواند به اين سعادت برسد. خدايا از تو مي‌خواهم كه مرا مصداق آيه شريفه و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون قرار بدهي با آن‌كه خد را مهياي رسيدن به چنين سعادتي نمي‌بينم ولي اميدوارم بتوانم خود را براي در آغوش گرفتن آن آماده كنم تا شايد خداوند هم نظر لطفي كند و اين بنده گنهكارش را اول خالص و بعد از خالص شدن از اين دنياي فريبنده خلاص گرداند دنيايي كه اگر بدان دل ببندي تو را از حيوان پست‌تر مي‌كند و چه ضرر كردند آن‌ها كه به اين دام افتادند.

ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون في سبيل الله فيقتلون و يقتلون

خداوند جان و مال اله ايمان را به بهاي بهشت خريداري كرده آن‌ها كه در راه خدا جهاد مي‌كنند كه دشمنان دين را بكشند يا خود كشته شوند.

و باز هم سپاس خداي را كه ابتداي كار ما را سعادت و پايان آن را شهادت در راه خودش قرار داد.

«السلام عليك يا اباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائك عليكم مني جميعاً‌ سلام الله ابداً ما بقيت و بقي الليل و النهار و لا جعله الله آخر العهد مني لزيارتكم السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين»

سلام ما بر تو اي سرور آزادگان، سلام ما بر تو اي حسين كه همگي ما درس شهادت، شهامت، ايثار و فداكاري، شجاعت و مردانگي را از تو آموختيم. حسين‌جان اگر ما در كربلاي تو نبوديم تا به نداي تو لبيك بگوييم اما حالا عاشقانه در جبهه‌ها براي دفاع از اسلام و به عشق رسيدن به حرم تو با دشمنان اسلام پيكار مي‌كنيم.

پدر و مادر عزيزم مي‌دانم كه شهادت من براي شما سخت و دشوار است چون كه يكي از پسرهاي شما (عباس) مفقود شده است ولي چكار مي‌شود كرد كه حالا وقت نشستن نيست و وظيفه همة‌ ما دفاع از اسلام عزيز است.

پدر و مادر مي‌دانم كه من گاهي اوقات موجب ناراحتي شما شده‌ام ان‌شاءالله مرا ببخشيد و اگر نتوانستم جوابگوي مهر و محبت‌هايي كه به من كرده‌ايد باز هم از شما شرمنده هستم. مي‌دانم كه اميد و آرزوي شما و تقاضاي‌تان از حق تعالي اين بود كه از لحاظ تحصيلي به بالاترين مراتب درسي برسم ولي ديديد كه وقت جنگ و جهاد است و جنگ در رأس همه امور قرار دارد. شما را مژده مي‌دهم كه اين لطف خداوند است كه مقام و درجه‌اي بالاتر از آن‌چه شما از او خواستيد به من عطا كرد اميدوارم شكرگزار اين نعمت باشيد. پدر و مادر بزرگوارم اميد دارم اين فرزندتان را كه به عنوان امانتي نزدتان بود و خوب امانتداري كرديد و آن را به صاحب اصليش برگردانديد حلال كنيد. مبادا از شهادت من ناراحت باشيد كه شادي روح من همراه با شادي شماست.

درود بر تو اي پدر مهربان و رنج‌كشيده كه با صبر و استقامت درس صبر و بردباري به ديگران مي‌آموزي.

اما وصيتم به خواهرانم: خواهرانم اگر من به شهادت رسيدم در شهادت من گريه و زاري نكنيد و لباس عزا نپوشيد چرا كه اين راهي است كه زينب رفته است. خواهرانم چون زينب زمانباشيد و در راه خدا مبارزه كنيد و زينب‌گونه راه شهيدان را ادامه دهيد و فرزندان‌تان را تربيت كنيد و درس اخلاق و شهادت و صبر و استقامت به آن‌ها بياموزيد و با رنج‌ها و مشكلات دست و پنجه نرم كنيد. خواهرانم و برادرانم من شما را خيلي اذيت كردم و از شما معذرت مي‌خواهم و از شما طلب مغفرت و بخشش مي‌نمايم و شما برادران عزيزم: شماييد كه بايد اسلحه بر زمين افتاده مرا برداريد و راهم را ادامه بدهيد. شماييد كه بايد دشمن سرسخت ضدانقلاب باشيد و اين نصيحت از من به شما كه دوست خود را خوب بشناسيد و فكر كنيد و ببينيد و بينديشيد كه با چه كساني رفت و آمد داريد و هر زماني كه به ياد من افتاديد امام بزرگوار و شخصيت‌هاي بزرگ و روحانيون در خط امام را دعا كنيد و رهروان او را و مسلمانان جهان را، معلولين و مجروحين جنگ و انقلاب، اسيران و زندانيان ما در زندان‌هاي بعثيون گرفتارها و خلاصه همه و همه را دعا كنيد.

و شما اي عزيزان خانواده‌ام زماني اگر براي من اشك ريختيد مبادا كه سيدالشهدا را فراموش كنيد و مباداي شهداي عزيزمان و شهداي گمنام را از ياد ببريد.

سخني دارم با شما مردم و دوستانم: هرچند كه كوچك‌تر از آن هستم كه بتوانم سخن بگويم. انسان روزي پاي به ميدان آزمايش مي‌گذارد و روزي نيز وقت امتحانش به پايان مي‌رسد اين وقت را هيچ‌كس نمي‌تواند تغيير دهد مگر خداي تبارك و تعالي.

چون وقت مرگ بر شخص معلوم نيست انسان بايد هميشه خود را آماده پذيرش آن كند نه اني‌كه صبر كند تا مرگ او را بخواند. هنگام مرگ كه رسيد ديگر نمي‌توان كاري كرد و آن‌جا افسوس خوردن بي‌فايده است پس چرا آماده نباشم لذا شما را وصيت به تقواي الهي و ترس از خدا كه بزرگ‌ترين سرمايه‌هاي مؤمن است مي‌كنم خداوند را در همه حال حاضر و ناظر بدانيد و هميشه به ياد خدا باشيد كه كوچك‌ترين عمل شما ثبت مي‌گردد. وظيفه‌اي بر دوش داريد به نحو احسن انجام دهيد و به مسئوليت خود آگاه باشيد چون هر قطره خون از يك شهيد يا مجروح و يا هر قطره عرق كه از بدن كسي ريخته شود مسئوليت را سنگين‌تر و جوابگويي را مشكل‌تر مي‌كند. در امانت خيانت نكنيد. خصوصاً عمر كه امانتي سنگين است و خيانت در آن رسوايي به دنبال دارد. پس لحظه‌لحظه آن را به ياد داشته باشيد و به بطالت سر نكنيد. اوقات فراغت خود را با مطالعه عمقي كتب مذهبي بگذارنيد و بنيه و نيروي خود را براي خنثي كردن توطئه‌هاي ضدانقلاب قوي سازيد و خود را براي عظمت اسلام به مقامات بالاي معلوماتي برسانيد. جنگ را در رأس همه امور قرار دهيد چون امروز مسئله اصلي حفظ اسلام است و از همة‌ مسائل اهميت بيشتري دارد. در جبهه‌ها حضور پيدا كنيد تا ان‌شاءالله هرچه زودتر اين جنگ تمام شود.

صدام كافر است و با از بين رفتن كافر كار تمام نمي‌شود بايد بكوشيم تا كفر را از بين ببريم و اين راهي است دشوار كه هم خون مي‌خواهد و هم زمان و هم پيام. دولت را در برنامه‌ريزي و اجراي قوانين و برنامه‌هايش يار باشيد كه اين دولت خدمتگزار شماست. متحد باشيد كه دشمن از اتحاد شما مي‌ترسد. برادرانم دشمنان مي‌خواهند صلح را بر ما تحميل كنند و ما نبايد خون اين شهيدان را با صلح كردن از ؟؟؟ ببريم. پذيرفتن صلح تحميلي يعني زيرپا گذاشتن خون شهيدان از مسئولين مي‌خواهم كه هرگز تن به صلح تحميلي ندهند.

از تمام كساني كه به‌نحوي از اموال مسلمين استفاده مي‌كنند مي‌خواهم در اين كار بسيار حساس باشند كه استفاده بيجا و نادرست از بيت‌المال جوابگويي مشكل به دنبال دارد.

به كساني كه در پي تحصيل علم هستند توصيه مي‌كنم خود را متخصص متعهد بارآورند چون به قول امام عزيز علم توحيد هم اگر بدون تعهد باشد به درد نمي‌خورد.

از همه جوانان مي‌خواهم از اشاعه فرهنگ غرب در جامعه اسلامي جلوگيري كنند چون خواسته يا ناخواسته ضربه به اسلام و انقلاب اسلامي مي‌خورد.

برادران استغفار و دعا را از ياد نبريد كه بهترين درمان دردهاست مبادا امام را تنها بگذاريد و دستورات و سخنان او را گوش نكنيد و در خط او حركت نكنيد. خواندن پيام‌هاي امام امت را در مورد خودسازي جوانان توصيه مي‌كنم.

خواهران ديني‌ام حجاب شما وقار شماست و برنده‌تر از سلاح رزمندگان و خون شهدا، پس حجاب خود را كاملاً‌ حفظ كنيد و از اشاعه بدحجابي جداً‌ پرهيز و جلوگيري كنيد كه ضربه سنگيني به انقلاب و دين مي‌خورد.

برادران و خواهران عزيز: هم‌ اكنون ما در راهي مي‌رويم كه حسين(ع) و يارانش رفتند ما هم بايد با تقواي زياد و ايماني راسخ راه‌شان را ادامه دهيم و در كربلاي ايران پرچمدار اسلام و در نهايت يك رزمندة‌ مبارز باشيم چون درخت اسلام براي بارور شدن احتياج به خون‌هاي زيادي دارد و ما بايد اين درخت را با خون خود سيراب كنيم. اي جوانان مبادا در غفلت بميريد كه حسين سيدالشهدا(ع) براي حفظ اسلام از همه هستيش گذشت و حتي علي‌اصغر او هم به شهادت رسيد.

هرگز صحنه را براي دشمن خالي نگذاريد كه دشمن هميشه منتظر چنين فرصت‌هايي مي‌باشد تا دوستان و بچه‌هايي مانند شيخ‌جواد قاسم‌پور و منعمي و بيابان‌پور را به دادگاه بكشانند و يا به آن‌ها سيلي بزنند و آن‌ها را سركوب كنند هم‌چنان كه اين اتفاقات در شهر خودمان رخ داده است و آن‌ها مي‌گويند چون ما حق مي‌گوييم اين‌ها بايد اين‌طور باشند مردم خودتان قضاوت كنيد كه حق با چه كسي است. مردم سخنان امام را چراغ‌ راه خود قرار دهيد و اين انقلاب را به صاحب اصلي آن مولاي‌مان امام زمان(عج) بسپاريد در نمازجماعت وحدت‌آفرين جمعه شركت كنيد. به‌شرطي كه امامت آن خوب باشد و تمام كارها زيرنظر خودش باشد نه شخص ديگري. امام جمعه خود بايد در رأس تمام امور دخالت كند نه كساني كه اصلاً‌ هيچ‌كاره‌اند. پس اي مردم از ولايت‌فقيه پشتيباني كنيد كه خداوند يار و ياور شماست.

پروردگارا اين خون ناقابل كه در راه اسلام بر زمين ريخته شده است از ما بپذير ديگر عرضي ندارم به جز سلامتي و پيروزي رزمندگان اسلام.

شوق لقاي مولا در سر هر بسيجي است

عشق اباعبدالله(ع) در دل هر بسيجي است

خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار والسلام

برادر كوچك شما علي‌اصغر چاقيان

                                                          24/ دی/ 65

 

 

 

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده