به مناسبت روز پدر؛
پدر عزیزم، سلامتی شما را از درگاه خداوند تبارک و تعالی خواهانم. لازم گردید که چند کلمه ای درباره وجود عزیزت بنویسم که بدانید بنده از جمله فراموش کاران نیستم و نخواهم بود.
نوید شاهد کرمان: شهید منصور سلجوقی در سال 1344 در روستای خبر از توابع شهرستان بافت دیده به دنیا گشود. تحصیلات دوره ابتدایی راهنمایی را در زادگاهش گذراند و ضمن درس خواندن برای تأمین هزینه زندگی در کنار پدر و مادر و  همدوش آنان به کار پرداخت.
برای انجام خدمت مقدس سربازی وارد ارتش شد، به جبهه اعزام شد و سرانجام در تاریخ بیستم فروردین ماه 1365 در منطقه عملیاتش شرهانی به شهادت رسید.

نوشته ای از  شهید منصور سلجوقی:

پدر عزیزم سلام، سلامتی شما را از درگاه خداوند تبارک و تعالی خواهانم. لازم گردید که چند کلمه ای درباره وجود عزیزت بنویسم که بدانید بنده از جمله فراموش کاران نیستم و نخواهم بود. 
پدرجان باری اگر احوال پسر دورافتاده خود منصور را خواسته باشید، بعد نیستم و به دعاگویی شما مشغولم. پدرجان از طرف من ناراحت نباشید. حال من خوب است فقط تنها ناراحتی من دوری شما عزیزانم است.
دیگر هیچ و از خدای بزرگ می خواهم این دو سال که از هم دیگر دور هستیم دلی شاد و لبی پرخنده داشته باشیم و ای کانون مهر و محبت و ای آنکه خداوند بخاطر مقام شامخ و والایتان بهشت را زیر پای مادران تشبیه کرده است، سلام و رحمت خدا بر تو باد. 
مگر نه این است که من پاره ای از تنت هستم ، نه ماه و نه روز و نه ساعت از شیره جانت تغذیه کرده ام و در طی این ایام انواع سختیها را بر خود هموار ساخته ای که من صحیح و سالم پا به عرصه هستی نهم و تازه آنگاه نوبت تیمار و تر و خشک کردن و شیردادنم بوده است. 
شبهای دراز را تا سحر به بالینم نشسته و نگران حالم بوده ای و با  اندک ناراحتی و گریه ام قلبت می فشرد و اشک از دیده جاری می ساخته ای.
همه اینها را که یک هزارم آن را در اینجا بیان نکرده ام مثل ایینه روشن در جلوی دیدگانم مجسم هست. نفرین بر من باد که اگر لحظه ای آنها را فراموش کنم. ای کاش زمین دهان باز می کرد و مرا در خود می بلعید تا این چنین باعث ناراحتی شما و پدر نمی گشتم.
خواهر مهربان و خوبم سلام. برادرت بدان نازنین خواهر سلام می رساند من و تو پرورش یافته یک دامانیم و گلهای یک بوستانیم. کجا یکدیگر را توانیم از یاد برد. خواهر جان عزیز امیدوارم با خدا که این دو سال از هم دور هستیم هیچگونه ناراحت نباشیم.
در ضمن مادرجان در شب 64/8/19 به اهواز رسیدم، شب بود. رفتم به مسافرخانه و چندتا نامه نوشته برای شما و رفتم به منطقه رسیدم به امید پیروزی رزمندگان اسلام در جبهه های نبرد حق علیه باطل.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده