چهارشنبه, ۱۷ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۳۰
به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید عباسعلی سلیمی فرزند اسماعیل در سال 1344 در شهرری چشم به جهان گشود. در زمان جنگ تحمیلی او به خدمت وظیفه اعزام و در تاریخ 8/6/65 در عملیات ظفرمندانه کربلای 2 در منطقه حاجی عمران در اثر بمباران مزدوران عراقی و اصابت ترکش به ناحیه شکم به درجه شهادت نائل و به ملکوت اعلی پیوست و پیکر پاک و مطهرش طی مراسم باشکوهی در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم در تاریخ 19/6/65 به خاک سپرده شد.
 
بسم الله الرحمن الرحیم

وصیتنامه را شروع می کنم . خدایا به خاطر تو و اسلام تو و قرآن تو به هر کجای دنیا برای مبارزه سفر خواهم کرد . خدایا به خاطر رسیدن به تو و عشق به تو از همه چیز خود حتی از جان خود گذشته و سراسیمه به سوی تو می آیم . امیدوارم که قبول فرمائی که من به جز گناه چیز دیگری در کوله بار خود ندارم . به امید آن که امام زمانم از من و از همه و از شما خشنود باشد و با درود بر رهبر کبیر انقلاب امام خمینی فرمانده کل قوا و با درود به روان پاک شهیدان سرخ جامگان اسلام ازآدم تا حسین و از حسین تا کنون و شهیدان هفتم تیر مخصوصاً آیت الله بهشتی و با درود به روح پر فتوح محمد منتظری ، رجائی ، باهنر و دیگر شهیدان ایران وصیتنامه خود را آغاز می کنم .

پدر و مادرم درود بر شما و درود بر شما که با زحمت های فراوان و با نارحتی و با دردی مرا بزرگ کرده اید و به جبهه فرستادید تا با دشمنان اسلام مبارزه کنم . درود بر شما که به من یاد دادید لبیک گفتن را ، لبیکی که حسین ( ع ) در 1400 سال پیش هل من ناصراً ینصرنی آن را گفته است . خدا به شما اجری بزرگ بدهد ان شاء الله . من خود را کوچکتر از آن می دانم که برای شما پدر و مادر مهربانم و ملت غیور و مبارز ایران پیامی داشته باشم بلکه

پیامم و حرفم پیام و حرف رهبر من امام خمینی عزیزتر از جانم است و خواهش من از شما این است که او را که از نسل حسین ( ع ) است و او که تبر ابراهیم را بر دوش و عصای موسی را در دست دارد و او که فریاد می زند قولوا لا اله الا الله تفلحوا را تنها نگذارید و همیشه لبیک گوی او باشید و اما خودم و خودم تا زنده ام فریاد می کنم تا خون در رگ ماست خمینی رهبر ماست .

و اگر شهید شدم با قطره قطره خانم جوهری ساخته بر دیوار ها بنویسید مرگ بر آمریکا و خدایا ، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار .

پدرم و مادرم ملتم اگر شهید شدم اول سلام مرا به رهبر برسانید ثانیاً برایم قبل از آن که عزاداری کنید و قبل از آن که تشریفات را به جای آورید * کنید سپس بگذارید بفهمند برای چه رفتم و برای چه کشته شده ام . اوّل

جنازه ی مرا که آوردند اوّل پدرم تو به مادرم تبریک بگو و مادرم تو به پدرم تبریک عرض کن .

در مقابل دشمنان گریه نکنید که آن ها خوشحال می شوند و نمی گویم که گریه نکنید ، گریه بکنید ولی جای خود ، در مقابل دشمنان چنان سخت و استوار باشید چون کوه چنان استوار باشید که لرزه بر اندامشان بیفتد و دیگر دور و برتان نپایند .

 پدرم و مادرم بعد از من خواهشی که از شما دارم این است که اجازه بدهید دیگر برادرانم نیز اگر خواستند به جبهه بروند به آن ها اجازه بدهید بروند و نگذارید لوله اسلحه ام سرد شود . نگذارید روغن آن خشک شود نگذارید سنگرم خالی بماند . اسلحه ام روی زمین مانده و خاک بگیرد . بگذارید تا مبارزه هست ما نیز شرکت جزئی در این مبارزه داشته باشیم . از خدا می خواهم که شهید شوم تا زنده بودم که به اسلام کمکی نکردم بلکه با شهید شدنم بتوانم یک کمکی کوچک هه اسلام و قرآن و مکتبم بنمایم . از شما ملت غیور ایران از خانواده خود تنها خواهشی که دارم این است که این پیر جماران رهبر انقلاب را تنها نگذارید و خود نیز تا خون در بدن دارم و تا جان در بدن دارم تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خانم از اسلام و قرآن و مکتب تا آن جائی که بتوانم دفاع خواهم کرد . امیدوارم که مورد رحمت و لطف خداوند قرار گیرم و قرار گیرم .
 
منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده