جلوه اقتصاد مقاومتی در زندگی اردوگاهی آزادگان
مشکل استحمام از جمله مشکلات همیشگی اسرای ایرانی در اردوگاه های عراق بود.با سرد شدن هوا این مشکل دو چندان می شد و توجّه ما به مسئله طهارت و انجام فرائض دینی بر شدّت این مهم می افزود...
 

خاطرات آزدگان استان اصفهان از سبک زندگی با رویکرد اقتصاد مقاومتی

11) تولید آب گرم با المنت های دست ساز

مشکل استحمام از جمله مشکلات همیشگی اسرای ایرانی در اردوگاه های عراق بود . با سرد شدن هوا این مشکل دو چندان می شد و توجّه ما به مسئله طهارت و انجام فرائض دینی بر شدّت این مهم می افزود در هر مجموعه حمام شش عدد دوش بود با آبگرمکن های نفتی که اغلب خراب بود و سهمیه نفت محدود پاسخگویی استحمام افراد نبود .

علاوه بر این نیاز به استـحمام بـرای غـسل جـنابت در داخل آسایشگاهها بچه ها را ناگزیر به ساخت دستگاه المنت نمود با به دست آوردند دو رشته سیم نسبتاً مقاوم و اتّصال آن به دو قطعه فلز که ما بین آنها چوبی محکم بسته می شد و قرار دادن آن در ظرف آب (که معمولاً سطل پلاستیکی 40 لیتری یا 20 لیتری برای دریافت چایی بود ) و اتّصال به برق آب به جوش می آمد

12)حقوق ماهیانه اسرا وتمهیدات مبتکرانه

بر اساس قوانین بین المللی صلیب سرخ جهانی باید هر کشور که از کشور مقابل خود اسیر می گیرد حقوقی را برای آن مشخص و تأمین نماید . بر این اساس حقوق اسرای جنگی طبق جایگاه خدمتی آنان باید پرداخت می شد این حقوق بین 5/1 تا 5/6 دینار عراقی تعیین شده بود .

البته بنابر مصالح نظامی و امنیتی این حقوق در برگه های اعتباری مهمور به مهر فرماندهی در اختیار اسرا قرار می گرفت تا با آن برگه ها از فروشگاه داخلی اردوگاه ها که به آن "حانوت" می گفتنـد ما یـحتاج انفـرادی غیـر سهمیه ای خود را تأمین نمایند.این اقلام عبارت بودند از :مسواک ،خمیر دندان ،شانه ،حوله ،تیغ اصلاح ،دستگاه اصلاح ،صابون ، سیگار ،توتون ،دستمال ،سوزن ،نخ و برخی اقلام خوراکی مانند بیسکویت، شیره خرما ،شکر ،شیرخشک ،خرما .و گاه میوه های فصل که بسیار گران بود و از آن استقبال نمی شد . در ابتدای اسارت برای تحویل این حقوق چندین روز همه اردوگاه را گرفتار تحویل حقوق می کردند تا اینکه با طرحی ابتکاری از هر آسایشگاه افرادی را مأمور به دریافت حقوق همه افراد آسایشگاه نمودیم که بخشی از این حقوق را برای تهیـه غـذاهـای آسایشـگاهی گـرفته می شد و بخش دیگر را می توانستند بر اساس طلبشان جنس خریداری کنند ومامور خرید لیست نیاز ها را از بچه ها میگرفت و خرید ها هم بطور متمرکز توسط مسؤول خرید آسایشگاه انجام می شد . با این ا بتکار دیگر اسراء در صف نمی ایستادند واوقات آنها تلف نمی گردید وسوژه ای بدست دشمن داده نمی شد وانگهی با تقسیم مسئولیت ها در این برنامه اسراء احساس شخصیت یافته وآثار روانی تحقیر و توهین دشمن کم رنگ میشد .وخرید ها جهت داده میشد تا بچه ها چیز های بدرد نخور نخرند وبشود با این پول اقلا م اساسی خریداری نمود

13)نوبتی برای تنفس

حسن هارونی از آزادگان خمینی شهر در خاطراتش می گوید : با بهانه جویی های سرباز عراقی به زندان افتادم . در فضای محدود زندان اردوگاه تعداد زیادِ اسرای زندانی شده ، علاوه بر تشنگی و گرسنگی تنفس را هم برایمان سخت کرده بود تنها منفد ورود هوا به سلول سوراخی دو سانتی مربوط به قفل در آهنی سلول بود که به نوبت پشت در می آمدیم و چند نفس عمیق می کشیدیم و نوبت را به نفر بعد می دادیم .

14) کتمان درد و رنج

همراه مهدی کلوشانی از بچه های اصفهان در صفوف پنج تایی آمار نشسته بودیم آن روز هم مثل برخی از روزهای گذشته روز بهانه گیری عراقی ها بود طبق روال گذشته با ضربات کابل شروع به شمارش کردند . بهانه ای از مهدی گرفتند و چند نفری به جانش افتادند فریادهای یا حسین یا زهرا و یا ابوالفضل مهدی زیر ضربات عراقی ها بلند بود امّا در یک لحظه برای روحیه دادن به من آرام گفت نترس الکی فریاد می زنم آنچنان هم درد ندارد . با این حال می دانستم که این جملات مهدی صرفاً برای روحیه دادن به من است زیرا خود طعم ضربات مشابه را چشیده بودم .

15)تعمیر و ترمیم وسایل در اسارت

از آنجا که استفاده از وسایل اردوگاه با آن تعداد اسیر، فرسوده و غیر قابل استفاده می گردید و از طرفی محدودیت در اختیار گذاشتن این وسایل زندگی را در اردوگاه برایمان مشکل می کرد ناگزیر بودیم علاوه بر استفاده بهینه از وسایل از هیچ شی که وارد اردوگاه می شود به آسانی عبور نکنیم ؛ بنابراین ترمیم و تعمیر وسایل هم در اردوگاه به حرفه ای تبدیل شده بود . آفتابه های سوراخ شده و شکسته با پلاستیک های دیگر داغ شده و ترمیم می شد و مدّتها می توانستیم از آن استفاده کنیم . بهره گرفتن از حلب های روغن آسایشگاه برای ساختن وسایلی مانند زیر سطلی و سطل زباله و گیره لباس و سطل چایی و خاک انداز استفاده میشد از نخ های گونی پلاستیکی پیاز در دوختن تشک های ابری با توجّه به کمـر درد افـراد و نیـاز بـه تشـک های محکم تر ، چسبانیدن کوزه شکسته حبّانه ( کوزه آب که در اصطلاح ادبی فارسی به آن دوستکامی گفته می شود ) بوسیله سیمان ، ساختن درفش و جوال دوز برای دوخت و دوزهای محکم از جمله تشک از جمله موارد ابتکاری در این خصوص بود .

16)گیوه بافی

سهمیه پوشاک هر اسیر د سال یک جفت جوراب یک جفت کفش یک جفت دمپایی و دو دست لباس زیر و دو دست لباس فصل زمستانی و تابستانی و یک دست دشداشه عربی بود عدم مرغوبیت این پوشاک باعث می شد اغلب اسرا با کمبود لباس مواجه باشند . معمولاً کفش های کتانی زود تر از دیگر پوشاک مندرس و غیر قابل استفاده می شدند و دمپایی ها وضعیتی مشابه کفش های کتانی را داشت . با اینکه چندین بار با آهن داغ و تکه های دمپایی های پاره دیگر وصله می شدند کارایی لازم را نداشتند تا اینکه یکی از برادران بـه فـکـر گیـوه بـافـی بـا کـف دمپـایـی ها و نـخ زیـر پوش های نیمه پلاستیکی افتاد .سر نخ زیر پوش ها که نخ های پلی اکریل داشت و نسبت به دیگر لباسها استـقـامـت بیشتـری داشـت را پـیـدا می کردیم . شـروع به شـکافتن آن می نمودیم و به صورت دوک در می آوردیم سپس نخ های دوک شده را چندین لایه می کردیم و با تاباندن آنها ریسمانی محکم و ضخیم برای بافتن گیوه آماده می شد .

با تکه سیم خارداری قلاب درست می شد و آنقدر سر سیم را بر زمین خشن و سیمان بلوکها می کشیدیم تا تیزی لازم را برای سوراخ کردن کف دمپایی ها پیدا کند با کوبیدن ته سیم و سوراخ کردن آن با میخی فولادی قلاب ساخته می شد .دور کـف دمپـایی های آماده شده را با ریسمانی ضخیم تر می دوختیم تا نخ های نازک تر در روی آن قرار گیرد و رشته به رشته رگ های گیوه با ظرافت تمام بافته می شد .

در نهایت گیوه ای سبک و قابل شست و شو و بادوام آماده می شد هنرمندی و سلیقه برخی بافندگان گیوه به جایی رسید که حتی سربازان عراقی درخواست چنین کفش هایی را داشتند . با قبول درخواست آنان با یک تیر چند نشان می زدیم یکی هنر خود را به رخ آنان می کشیـدیم دیـگر اینکه چنـدین زیـر پـوش مـرغـوب از آنـها می گرفتیم که در عوض یک جفت گیوه قادر به بافتن سه جفت گیوه باشیم . و سوم اینکه اوقات اسارت را با سرگرمی گیوه بافی طی می کردیم .

17)تهیه سرکه و ترشی در اسارت

عدم تنوع غذایی در اردوگاههای عراق ما را ناگزیر به تهیه غذاهای متنوع با مواد غذایی موجود اردوگاه نمود یکنواخت بودن خورشت ها ذائقه ها را به تهیه ترشی و مربّا و ماست و دیگر غذاهایی می کرد که با اندک ابتکاری می توانستیم آن را تغییر دهیم . محال بود خوراکی به اردوگاه بیاید و به راحتی آن را از دست بدهیم . تهیه ترشی با پوست هندوانه – پوست پرتقال – پوست بادمجان نیاز به سرکه داشت . برای تهیه سرکه نیاز به ظرف مناسب داشتیم بنابراین در بطری های نوشابه یک بار مصرف نصف لیوان آب سرد می ریختیم و سپس درِ آن را محکم می بستیم و در سطلی از آب جوش فرو می کردیم تا بـر اثـر انبـساط حـجیم تر شود . با این روش هر بطری به اندازه دو تا سـه برابر گنجـایش می یافت. در هر عدد بطری ده عدد خرما می ریختیم و بطری را پر از آب می کردیم و تا چهل روز بصورت در بسته در محلی مناسب و دور از چشم عراقی ها مخفی نگه می داشتیم پس از چهل روز با صاف کردن محتویات بطری سرکه ای مرغوب داشتیم . پوست هندوانه – پرتقال یا پوست بادمجان را خرد می کردیم و پس از کمی جوشاندن آب را خالی کرده و سرکه آماده شده را اضافه می کردیم پس از چند روز ترشی خوش طعمی برای استفاده داشتیم .

18) تهیه شیرینی و مربا

سهمیه غذایی هر اسیر به آن میزان نبود که نیازهای هر فرد را برآورده کند بنابراین بخش عمده ای از حقوق هر اسیر به تهیه مواد اوّلیه غذایی مانند شکر – شیره خرما – شیر خشک و دیگر تنقلات اختصاص می یافت . مصرف شکر اردوگاه با توجّه به تهیه شیرینی برای مناسبت ها نسبت به دیگر اقلام بیشتر بود . برای تهیه کیک از خرده های وسط نان های ساندویچی شکل که صمون نامیده می شود استفاده می کردیم . در هر وعده غذایی پس از صرف غذا خمیر وسط نان ها را با دست خرد می کردیم و به صورت آرد سوخاری در می آوریم با تفت دادن نان های خرد شده و افزودن آب و شکر و دیگر افزودنی های مجاز حلوا یا کیک تهیه می شد . با زدن روغن های اضافی ته دیگ های آشپزخانه کرم تزیینی کیک ها نیز آماده می شد . با افزودن مواد خوراکی رنگی مانند انار و پوست پرتقال یا سبزیجات تزیینات کیک ها به خوبی انجام می شد . مربّا هم مثل تهیه ترشی پس از ریخته شدن پوست های خرد شده هندوانه و پرتقـال و یا دانه های انار و افزودن شکر به میزان مناسب و جوشیدن تهیه می شد . شکلات و پولک هم با تفت دادن شکر و افزودن شیر خشک و کاکائو و دارچین در مناسبت های ویژه تهیه می شد . در ایّام ماه مبارک رمضان و برخی از اعیاد و ایّام دهه فجر تهیه زولبیا و بامیه مرسوم بود . با اضافه کردن یکی دو عدد تخم مرغ (گاه که تخم مرغ نبود مقداری روغن ) به آردهای تهیه شده از خمیر وسط نان ها درست می شد پس از خمیر کردن مجدّد آردها با روغن یا تخم مرغ و ورز دادن آن ، خمیر را داخل قیفی که از پارچه دشداشه های سفید دوخته می شد می ریختیم در ابتدای قیف نیز از لوله خمیر دندان به عنوان دهنه قیف استفاده می کردیم و با حالت دادن به آن لوله و فشـار به خمیـر داخل قیف ، خمیر از آن عبور می کرد و در ظرف های غذا که( عرض 25 سانتی متر و طول 50 سانتی متر و عمق 10 سانتی متر داشت ) و تـا نـیمـه پـر از روغن داغ بود بر روی چراغ علاء الدین ریخته می شد . با سرخ شدن خمیر آن را از ظرف غذا (قصعه) خارج می کردیم و در مربای از قبل آماده شده می ریختیم و بدین ترتیب بامیه خوش طعم اسارت آماده بود .

زولبیا را نیز با افزودن مقدار کمی خمیر به ماست و عبور از قیف های ظروف پلاستیـکی یـا قـوطی های رب گـوجه فرنگی در روغن داغ تهیه می کردیم .

ابتکار و سلیقه بچه ها عراقی ها را به حیرت افکنده بود پذیرایی سربازان عراقی با این شیرینی جات و زولبیا و بامیه و استقبـال آنها از دست پخت بچه ها موجب شده بود برخی از سربازان عراقی خواسته های ما را بهتر جامه عمل بپوشانند و در اذیّت و آزار بچه ها جانب انصاف را تا حدی رعایت کنند . گاه چنان از شیرینی ها استقبال می شد که ناگزیر بودیم مقدار کمتری را بین خودمان تقسیم کنیم .

یکی از سربازان عراقی که مسؤولیت داروخانه اردوگاه را به عهده داشت با این پذیرایی ها در تحویل داروهای تقویتی ( با رعایت جوانب احتیاط و مخفیانه ) دریغ نمی کرد . توزیع شیرینی بین سربازان عراقی موجب شده بود آنها برخوردی مسالمت آمیزتر با ما داشته باشند و ما نیز از این فرصت برای تغییر نگرش آنان بهره می جستیم از جمله اینکه همین سرباز مسؤول داروخانه با خواندن جمله " قوّ علی خدمتک جوارحی "در دفتر یکی اسرا بسیار تحت تأثیر قرار گرفته بود و این کلام مولا علی علیه السّلام را بسیار می ستود .

19)ورزش تابستانی و کشتی در اسارت

از جمله ورزش هایی که در اسارت طرفداران بسیاری داشت ورزش باستانی و کشتی بود این مسابقات در ایام الله دهه فجر از رونق بیشتری برخوردار بود حُضور ارزشمند مرحوم حجت الاسلام ابوترابی در این مسابقات و دیگر مسابقات ورزشی به رونق بیشتر و توجّه همه افراد به امر ورزش منجر می شد . گاه خود حاج آقا در برخی مسابقات شرکـت می کـرد و محـور مسابـقـات می شد .

20)ایثار در ورزش

تیم ما با تیم والیبـال حـاج آقا ابـو ترابی مسابقه داشت از قضا چند نفر از بچه های تیم ما در روز مسابقه بیمار شده بودند و تنها دو نفر بازیکن خوب در تیم مانده بود با این حساب برای تیم ما یک باخت منظور می شد حاج آقا ، یکی از برادران را از تیم خودشان به عنوان یار قرضی به تیم ما فرستاد تا برای تیم ما باخت نزنند و در نتیجه تیم حاج آقا ابوترابی شکست خورد . حاج آقا از اینکه توانسته بود یک گروه ورزشی را خوشحال کند بسیار شاد بود . به راستی حاج آقا خود برنده میدان ایثار بودو اینگونه جوانمردی را در عرصه ورزش به ما می آموخت .

21)ورزش های رزمی در اسارت

محوطه کوچک اردوگاه امکان بازی ها و ورزش های میدانی زیادی را نداشت ،گاه برای یک بازی فوتبال هر آسایشگاه با کلّی برنامه ریزی یک ساعت در هفته فرصت بود؛ علاوه بر این هر آسایشگاه دست کم دو تیم دسته یک و دسته دو داشت . بی تحرّکی در اسارت سمّ مهلکی بود که فجایع جسمی و روحی فراوانی را به همراه می آورد . افسردگی و از سوی دیگر نیازهایی که در آن سنین اسرا را آزار می داد می توانست با ورزش های سنگین رزمی و فراگیری تکنیک ها و سبک های مختلف بخش عظیمی از آن مشکلات را برطرف سازد . بنابرایـن دور از چشمان عراقی ها پس از صرف صبحانه با جمع آوری تشک ها و مهیّـا ساختـن فضـای آسایشــگاه ورزش رزمـی در حـدود یـک ساعت و نیم ادامه می یافت .

ورزش های کونگ فو ،کاراته ، جودو ،تکواندو و سبک های مختلف آن و اختلاف نظر نقل محافل اسرا شده بود و گاه مشاجراتی را هم به همراه داشت تا اینکه بچه های مربّی ورزشهای رزمی مختلف بر آن شدند که با ترکیب تکنیک های مختلف از هر سبکی ورزشی ابداعی را ارائه نمایند و این کار تحت عنوان ورزش " ید واحده " معروف شد عراقی ها توسط جاسوسان از این که بچه ها ورزش رزمی انجام می دهند مطلع شده بودند . و با لو رفتن برخی از افراد ، به زندان می افتادند و لی ورزش های رزمی ادامه می یافت .

22) فوتبال پیرمردها

بهترین تفریحی که در دوران اسارت با مخالفت عراقی ها مواجه نمی شد، مسابقات فوتبال بود . هر روز یک مسابقه بین تیم های دسته یک و دسته دو نزدیکی های آمار عصر برگزار می شد . در پایان هر دوره مسابقه آنچه شـوق و شـور فـراوانی را به بـچه ها هـدیه می کرد مسابقه فوتبالی بود که به حالت طنز بین پیرمردهای اردوگاه برگزار می شد، مسابقه ای که همه چیز آن با مسابقات دیگر متفاوت بود . در یک تیم یکنفر دروازه بان بود و بقیه افراد فقط دنبال هم می دویدند ،کمتر کسی بود که دنبال توپ بدود تنها یکی از پیرمرد ها بود که خوب بازی می کرد و تیم دیگر تیم سیّدی بود که با لباس گونی به میدان می آمدند. خود سیّدی با پالتو مندرس در دروازه می ایستاد کفش هایش هم از پوست توپ های پاره تهیه می شد و بقیه با پای برهنه بازی می کردنـد چون کفش هایی که در طول 14 الی 15 ماه دریافت می کردیم به دلیل نامرغوبی زود پاره می شد و مناسب برای فوتبال هم نبود . بازی پیرمردها از هیچ قاعده ای پیروی نمی کرد و جمع همه اسرای اردوگاه بود که از بازی پیرمردانِ دل جوان ، حسابی می خندیدند و برای لحظاتی هم که بود از فضای افسرده اسارت رهایی می یافتیم

.

23) مقاومان خستگی ناپذیر

روح معنوی و ملکوتی بچه ها شگفتی عراقی ها و صلیبی ها را برانگیخته بود و این نبود مگر ثمره توّسلات و ادعیه و اذکاری که طول اسارت بدان تمسّک می جستیم . علی رغم فشارهای روانی و جسمی دشمن احساس افسردگی از خود نشان نمی دادیم . تا آنجا که حتّی صلیبی ها لب به اعتراف گشودند و گفتند " ما از اسارت شما خسته و درمانده شده ایم " . یکی از بچه ها ازسرباز عراقی پرسید :" چگونه درخت خرما می کارند " سرباز عراقی که از آن ایّام سربازی اجباری اش به تنگ آمده بود شروع به فحّاشی کرد و گفت :" ما را خسته کرده اید بعد از چند سال اسارت تازه می خواهید خرما بکارید " یکی ازافسران عراقی در یکی از توجیهات سیاسی اش گفت : " و الله مو انتم اسیر نحن اسیر " به خدا قسم شما اسیر نیستید ما اسیر شما شده ایم و این حقیقتی کتمان نشدنی بود که از بُعد معنوی بعثی های بیچاره از ما اسیر تر و گرفتارتر بودند . روزهای آخر اسارت را پشت سر می گذاشتیم ، چند روز قبل از آزادی، عماد (همان سرباز معروف به میر غضب) این بار با چهره ای متفاوت از سالهای اسارت به آسایشگاه آمد همه دور تا دور آسایشگاه نشسته و منتظر سخنان او بودیم . عماد با لحنی متفاوت از روزها و سالهای قبل شروع به گفتن جملاتی کرد و گفت : "شما مـردان قوی و بـزرگ ایران هستید مثل آهن گداخته ، محکم و استوار ، ایرانیان باید به داشتن مردانی چون شما افتخار کنند ."سپس به معذرت خواهی افتاد و گفت : "اگر از طرف ما سخت گیری بوده ببخشید . "بچه ها با گرمی با او برخورد کردند و بر شرم و خجالت عماد افزودند . عماد با آن همه لطف و مرحمت بچه ها دیگر جزشرمندگی حرفی برای گفتن نداشت . سرتیپ نزارکه فرماندهی کل اردوگاههای اسرای ایرانی را به عهده داشت درجمع اسرا سخنرانی کرد وگفت" شما در شمار بهترین افراد مملکت ایران هستید چون احساس وظیفه کرده و از میهن و سرزمینتان دفاع کرده اید وهر کس در مورد وطن خود چنین احساسی داشته باشد از جمله ممتازترین افراد آن مملکت است ."


تدوین :حجه الاسلام سیدمحمد رضا علاءالدین

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده